انتهای "نگاه خدا" یعنی
🕊 "شهادت" 🕊
💢اللّهمّ ارْزُقْنا مَنازِلَ الشُّهداء💢
#التماس_دعا
✋✋نیت کنید که مهمان امشب ما حاجت میــده ان شاءالله😊 #یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌷 #میزبان_امشــب_ما 👇
#شهید_محمد_علی_جهان_آرا_هستند😊❤️
#وما همه مهمان این عزیز هستیم✋
🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن😔
🌺هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت 🌺
🌴
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
در همین سال ها با یک گروه مبارز مخفی🙃 به نام « حزب الله خرمشهر»🌷آشنا شدم و سال بعد یعنی در ۱۳۵۱گروه حزب الله توسط ساواک👹 شناسایی شد و تمام اعضا دستگیر و زندانی شدیم😞 به خاطر سن کمم به یک سال زندان محکوم شدم تو زندان هم که بودم نماز شب میخوندم🌸
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
دوران تحصیلم📖معلمی داشتم که بی حجاب بود😠وقتی که از من سوال میپرسید..میگفتم اول حجابتونو درست کنین😒والا ما با هم حرفی نداریم😏
سال 54 دیپلم گرفتم📜و تو کنکور شرکت کردم✍ و برای ادامه تحصیل راهی مدرسه عالی بازرگانی تبریز شدم🚶
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
در سال ۱۳۵۵ به عضویت گروه « منصورون» که یه گروه مذهبی 😍 معتقد به مبارزه مسلحانه بود پیوستم 😅 و فعالیتهای انقلابی خودم رو چه در زمینیه مبارزه ی مسلحانه و چه در زمینه فعالیتهای تبلیغی🗞و آگاه کننده گسترش دادم🌷
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
بهار و تابستان سال١٣۵٧وقتی که تانک های ارتش به خیابونای اهواز برای کشتارمردم اعزام شد 😡
همراه گروه «منصورون»تصمیم گرفتیم ازمردم تظاهرکننده دفاع مسلحانه کنیم🔪🔫,بعدازدرگیری هم حدود ٣٠نفراز نیروهای زرهی شاهنشاهی👹رومجروح کردیم🔫
🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊
خرمشهر که ازاد شد🕊 🌷 ؛جای ما خیلی خالی بود..😢
واسه همینم رفقامون برامون خوندن👇🏻👇🏻😉
💠ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته🌷
خون یارا نت پر ثمر گشته🌷
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته🌷
خون یارا نت پر ثمر گشته🌷
آه و واویــــلا… کو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما...😔🌷
🌺🍃بسم رب الشهداوالصدیقین🌺🍃
🌺چفیهی من بوی شبنم میدهد """ عطر شبهای محرم میدهد
چفیهی من، سفرهی دل میشود """ جمعه، با مهدی، مقابل میشود . . .🌺
وصیت نامه
#شهید_محمد_جهان_آرا..
از روزی ک جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یکماه بطور مداوم کربلا را میدیدم[ربنا افزع علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین.]
بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی.
من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم.
خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...
ادامه👇👇👇