eitaa logo
شهدای مدافع حرم
903 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
مردانی مثل شهید محمد بلباسی، پدر سرافراز فاطمه، حسن و مهدی... پدر زینب؛ زینبی که هیچ وقت بابا را ندیده. دختری که با بابا عکس ندارد..... @moarefi_shohada 🍃5🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی فرزند شهید مدافع حرم محمد بلباسی🌷 در غیاب پدر نخستین بار او را صدا می‌زند... 📎صبوری دل فرزندان شهدا صلوات🌺 @moarefi_shohada 🍃6🍃
اذان و اقامه رهبر انقلاب در گوش نوزاد شهید بلباسی 🌷 در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم @moarefi_shohada 🍃7🍃
شهید بلباسی، اما برای دختر تازه به دنیا آمده‌اش یادگار بزرگ‌تری گذاشته است؛ همنامی‌اش با حضرت زینب(س)... حالا زینب بزرگ که بشود، قد که بکشد، راه که برود، هر جا، هر کسی صدایش بزند، هر کسی بگوید: زینب! یادش می‌افتد نامش را وامدار چه کسی است، یادش می‌ماند بابا چرا رفت؟ چرا آسمانی شد... . @moarefi_shohada 🍃8🍃
زنی که درست همانند همسر شهیدش معتقد است: «خدا خودش به انسان‌ها عزت می‌دهد و چه عزتی بالاتر از #شهادت. #همسرشهیدبلباسی @moarefi_shohada 🍃9🍃
✍خانم بلباسی، با شهید بلباسی چطور آشنا شدید؟ به نظر می‌رسد با هم فامیل باشید؟؟؟ 🌹بله. ما یک نسبت دور خانوادگی داشتیم. البته آشنایی و ازدواج ما خیلی سنتی و رسمی بود، مثل آشنایی‌های امروزه نبود. مادر ایشان مرا دیده بودند، به پسرشان معرفی کرده بودند. بعد هم یک جلسه خواستگاری سنتی داشتیم. تا آن موقع من ایشان را ندیده بودم. در این جلسه صحبت کردیم و با هم برای ازدواج به توافق رسیدیم. 🌷🌷 🌷چند سال پیش بود؟ 13 سال. البته به تقویم که باشد 13 سال از آن روزها گذشته، اما به دلم که باشد انگار همین دیروز بود. @moarefi_shohada 🍃10🍃
چه خصوصیتی داشت، چه ویژگی‌ای داشت که جواب بله را از شما شنید؟ ❤️فوق‌العاده محجوب بود. از همان نگاه اول محجوبیتش به چشم آمد. یک ، یک شخصیت آرام و یک صدای مهربان. همه اینها از همان لحظه اول به دل من نشست، اما بعد از ازدواجمان هرچه زمان می‌گذشت، هم ایشان پخته‌تر می‌شد، هم ‌من، بیشتر و بیشتر به جنبه‌های خوب شخصیتش پی می‌بردم. ، فوق‌العاده صبور بود،❤️ در برابر همه مشکلاتی که ممکن است برای هر کسی در زندگی به وجود بیاید، هیچ وقت نشده بود شکایتی بکند. همیشه با حوصله و صبر مشکلاتش را حل می‌کرد. ایمان محکمی داشت که نشات گرفته از آیه شریفه «یآ أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» بود. @moarefi_shohada 🍃11🍃
✍به نبودنشان در خانه عادت داشتید؟ 🌹 عضو سپاه بود، به واسطه شغلش زیاد ماموریت می‌رفت، این دوسال آخر هم مسئول سازمان شده بود یا جنوب بود یا کردستان... به خاطر همین خیلی وقت‌ها خانه نبود، اما هر وقت می‌آمد حتی اگر زمان کوتاهی بود، سعی می‌کرد روزهای نبودش را برای من و بچه هایمان جبران کند. انصافا کم هم نمی‌گذاشت هیچ وقت....🌷 @moarefi_shohada 🍃12🍃
⇯ #عکس_یادگاری ✷ مانـدم بـ‌ه خــدا  چگونـ‌ه  خـون گریـ‌ه ڪنم ..! مرثیـ‌ه ی  ڪربـلایِ  خـان طومـان را... اردیبهشت۹۵ #شهادت ۱۳ تن از مدافعان حرم مازندرانی در خان طومان 😔 @moarefi_shohada 🍃13🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین مصاحبه با 🌷شهید مدافع محمد بلباسی🌷 📎وحضوردرراهیان نور 95 @moarefi_shohada 🍃14🍃
💐شما سه بچه داشتید، یکی هم باردار بودید. چطور شد شهید بلباسی به فکر رفتن به سوریه افتاد؟ چرا حلب؟ چرا دفاع از حرم حضرت زینب(س)؟ 🌹این ماجرا به سال گذشته برمی‌گردد. دی ماه بود،‌ آن موقع من هنوز زینب را نداشتم، خبرهای مختلفی از سوریه می‌رسید، خبرهایی درباره مدافعان حرم ایرانی. یک بار با هم داشتیم اخبار گوش می‌کردیم که من از ایشان پرسیدم: شما نمی‌خواهی بروی سوریه از حرم خانوم زینب دفاع کنی؟ با صدای آرامی گفت: ما را که نمی‌برند. نوبت که به ما نمی‌رسد. اینجا انقدر کار و مسئولیت هست که این سعادت نصیب ما نمی‌شود. این بحث همان جا تمام شد، آن موقع من خبر نداشتم محمد از مدت‌ها قبل به همکارانش سپرده و حتی آنها را مدیون کرده برای یک بار هم که شده او را با خودشان به سوریه ببرند. بعدها به من گفت به همکارانش سپرده است. @moarefi_shohada 🍃15🍃
🔻پس تصمیمشان را برای رفتن به جنگ گرفته بودند؟ 📌بله. از مدت‌ها قبل، اما فرصتش پیش نمی‌آمد تا این که عید امسال، فکر کنم تازه چهار روز بود از اردوی راهیان نور به خانه برگشته بودند، با همدیگر رفته بودیم برای خانه خرید کنیم. از محمد پرسیدم، بالاخره قضیه سوریه رفتن تو چه شد؟ قرار بود از دوستانت خواهش کنی یک بار هم تو را ببرند. سرش را انداخت پایین و گفت: من دیگر از هیچ کسی نمی‌خواهم. من از شهدا خواستم اگر روزی من باشد، من را هم بطلبند. باور کنید هنوز یک ساعت نشده بود که ما رسیده بودیم خانه، یکی از همان دوستانش تماس گرفت و گفت ما امشب اعزام داریم، اگر شرایطش را داری مدارکت را بیاور... @moarefi_shohada 🍃16🍃