🌹 #شهیدعلیرضانوری 🌹

✋✋نیت کنید که مهمان امشب ما حاجت میــده ان شاءالله😊 #یا_زهرا_سلام_الله_علیها 🌷 #میزبان_امشــب_ما 👇 #شهید_علیرضا نوری هستند😊❤️ #وما همه مهمان این عزیز هستیم✋ 🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن😔 🌺هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت 🌺 @moarefi_shohada ☘1☘

سلام علیکم دوستداران شهدا✋فدایی حضرت زینب سلام الله علیها ستوان یکم پاسدارعلیرضانوری هستم خوش حالم که به کانال شهدا دعوت شدم☺️✋ ☘2☘

متولد ۱۳۶۶/۵/۵ شهرستان تیران وکرون از شهر اصفهان فرزندششم خانواده بودم .متاهل ویک گل پسر به اسم علی اکبردارم علی اکبرموقع شهادتم یک سال و هفت ماه داشت😊🌸 ☘3☘

بسیار خوش اخلاق.خوش رو.شوخ طبع .اهل تفریح و گردش خصوصاباخانواده .بامحبت .دل رحم .دلسوزدیگران .متنفرازدروغ و غیبت. باغیرت .ورزشکار.مطیع رهبر و.....بودم😊 ☘4☘

علی اکبرگلم😊🌸۲۵ تیرماه سال ۹۲ به دنیااومده☺️ که ان شاءالله ادامه دهنده راه سیدالشهدا (ع) باشه. و همچنین حافظ خون تک تک شهدا و انقلاب اسلامی ایران علی اکبرم لحظه شهادت من1 سال و7ماهه بود. @moarefi_shohada ☘5☘

‌ اواخر اسفند سال88 بعدازتوسل به حضرت زهرا درحرم امام رضا(ع)دخترخانم پاک ونجیب از خانواده ای مذهبی را به من معرفی کردند. شب تولدحضرت زهرا (س) 12 خرداد89سالگرد عقدمونه. 17مهر89 مصادف باتولد حضرت معصومه زندگی مشترکمون را آغاز کردیم. و ماه عسل که تولدامام رضا (ع) بود به مشهدمقدس رفتیم. ☘6☘

محبت و ارادت بی نظیری به پدرو مادرم داشتم هفته ای دو تا سه بار پدرو مادرم را زیارت میکردم❤️ ولی هربار که با پدرو مادرم روبرو میشدم گویا یکسال هست که اونها رو ندیدم😍 پدرم رودر آغوش میکشیدم و سرو روی پدر رو بوسه باران میکردم☺️ .دست و روی مادر وبعد.کف پای پدرومادرم رومی بوسیدم☺️تحمل دوری شونونداشتم محبتم به پدرو مادر از نوع خدایی و آسمونی بود. ☘7☘

برام خیلی سخت بود که ازهمسروفرزندم وپدرومادرم دل بکنم .چون خیلی بهشون وابسته بودم روزی دوبارباخانوادم تماس می گرفتم .حتی هنگام استراحت هم فقط دنبال تلفن بودم تاازحالشون باخبربشم ☘8☘

‌ بعد از اصرار من به حضور درمیدان نبرد سوریه و پیگیری های مکرر،بالاخره در4 اسفند93 مهمان بی بی زینب(س) شدم. ودر29اسفند93 بااصابت ترکش به سر به مقام والای شهید وشهادت رسیدم. و پیکر گلگون من روز 8فروردین 94در خانه آخرتم آرام گرفت. ☘9☘

۲۰ روزسوریه بودم وروز ۲۹ اسفند سال ۹۳ ساعت ۸:۴۵ صبح روزجمعه آسمونی میشم لحظه شهادت ساعتم روی مچم بودوموج انفجار باعث میشه باتری ساعتم بخوابه وزمان ولحظه شهادتم ثابت ومشخص می مونه😔. حلقه ازدواج وساعتم روبعداز۶ ماه درروزتولدهمسرم براش می برن😔 @moarefi_shohada ☘10☘

به روایت ازهمسربزرگوارم: همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا داشت.. دوران مجردی هرهفته درکنار قبور شهدا زیارت عاشورا میخواند.. برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حاجت روا هم میشد..کار هر روزش بود ؛ بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند.... حتی اگه خسته بود. حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد..... شده بود تند میخوند ولی میخوند.....تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت..و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود:" اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى‏ مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ".. تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (علیه السلام)چی بود.. #شهید_علیرضا_نوری🌷 ☘11☘