#فوری
حتما به دوستان خود اطلاع بدید
طبق مصوبه 98/4065/726 هیئت دولت
به تمامی ملت ایران که کد ملی معتبردارند جهت خرید عید به هر نفر مبلغ۵۰۰ هزار تومان پرداخت میشود،این واریزی صرفا به خاطر رفاه مردم ووضع معیشتی واقتصاد نابه سامان موجود میباشد.
تاریخ واریز 98/12/25
شبهه:زمان شاه دزدی نبود و رفاه بود
💠نکته اول این که ما منکر اختلاس های زمان فعلی نیستیم ولی این ابدا مربوط به اصل نظام نیست و نتیجه ی انتخاب غلط است
💠نکته ی دوم
با توجه به چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم منحوس پهلوی به گوشه کوچکی از دزدی ها و خیانت های وی به ملت مسلمان ایران زمین اشاره می کنیم.
در رابطه با ثروت محمدرضا پهلوی، ارقام و اعداد نجومی بسیاری روایت شده است.
موثق ترین آمار ارائه شده، در سال 1391 توسط روزنامه «فایننشالتایمز» به مناسبت بیداری اسلامی در کشورهای عربی... و میزان دارایی های خارج شده از سوی دیکتاتورهای فراری از کشورهای مختلف اعلام شده به این شرح است:
«محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران ۳۵ میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است، به نظر میرسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است.»
همچنین روزنامهی «نیویورکتایمز» در تاریخ دهم ژانویهی 1979، با استناد به گفتهی منابع بانکی جهانی نوشت که مبلغی بین دو تا چهار میلیارد دلار تنها در طول این دو سال آخر (1356 و 1357) از سوی خانوادهی سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شده است.
اردشیر زاهدی، چنین نوشته است:
«دادستان تهران در زمان شریف امامی، فهرست دقیقی از افرادی که پولهایی را بهشکل ارز خارج کرده بودند، استخراج کرد. در میان این فهرست، شخص اعلیحضرت تا آن زمان 31میلیارد دلار از کشور خارج کرده بود.»
توجه
در یک حساب ساده:
35 میلیارد دلار رقم دزدی اولیه را با دلار امروزی حساب میکنیم چه مبلغی می شود؟
که اگر ۴۱ سال تورم امریکا و سودهای حاصل از آن را حساب کنیم سر به فلک می کشد.
دزدی ها و خسارت دیگر که به ملت مسلمان ایران وارد شده است :
سرقت 384 عدد چمدان پر از جواهر و الماس
محمدرضا پهلوی 26 دی 57 از کشور گریخت. دستور پر كردن و بستن چمدانها و صندوقها برای خروج از کشور در روز 23 دیماه 1357 با تأيید شاه و به دستور فرح صادر شد. فرح دستور داد 384 عدد چمدان و صندوق بسته شود؛
-تاج شاهنشاهی با 3380 قطعه الماس و 50 قطعه زمرد، 368 حبه مروارید و با وزن 2 كیلو و 80 گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین
-و تاج ملكه با 1646 قطعه الماس
-و تعداد معتنابهی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش دهها میلیون دلار به عنوان بخش اندكی از جواهرات ربوده شده سلطنتی هستند.
جشن 800 میلیون دلاری تخت جمشید. جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰)
💠ببینیم آیا پول کشور خرج مردم می شد یا نه؟؟؟
اولا ۸۰ درصد بودجه کشور خرج مسائل نظامی می شد که این ارتش فقط به درد سرکوب مردم می شد و هیچ مقاومتی در برابر بیگانه نداشت
منصور رفیع زاده آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا در صفحه 237 کتاب خاطرات خود پیرامون این جشن ها مینویسد:
«طبق یک برآورد تقریبی، توسط شاه 800 میلیون دلار در این جشن هزینه شد.»
در این جشن تمامی وسایل و تدارکات جشن هیچکدام ایرانی نبود به عنوان مثال:
برای مثال شرکت فرانسوی مزون ژانسِن، طراحی و دکور خیمههای جشنهای 2500 ساله را برعهده داشت. "زدنیک لیشکا"، آهنگساز برجسته اهل چک، قطعاتی را برای جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران، تحت عنوان «میراث دورانها» ساخت.
کلیه غذاها نیز از رستوران ماکسیم در فرانسه با 131 نفر کادر سفارش داده شده بود که ویلیام شوکراس فهرست این غذاها را چنین عنوان کرده است "تخم بلدرچین با مروارید دریای خزر، ته دم خرچنگ با سس «نانتوآ»، خوراک پشت بازوی بره سرخ شده همچنین خوراک طاووس به سبک شاهنشاهی با سالاد مخلوط و..."
در کنار هزینههایی که به جیب کشورهای اروپایی میرفت، میتوان هزینه تهیه لباسهای خانواده سلطنتی، مدالهای یادبود، لباسها و وسایل گاردهای مراسم در فرانسه را اضافه کرد. با این حال شاه که تصور میکرد با دعوت از سران کشورهای دنیا، حمایت خارجیان را جلب میکند، ناکام ماند. تنها مقام مهم اروپایی مارشال تیتو رئیسجمهور یوگسلاوی و برخی نخستوزیران اروپا و اکثر مهمانان شرکت کنندگانی از کشورهای موریتانی، داهومی، کنگو، کشورهای عرب منطقه، لسوتو و سوازیلند و... بودند که نشان میداد به طمع نفت، پول و هدایای شاهنشاهی آمدهاند.
هزینه های ریخت و پاش های دربار که دیگر هیچ
سفر های مککر شاه به سوئیس هزینه های فراوان داشت سفرهای تفریحی که موجب صرفِ هزینه مالی فراوان میگردید، یکی ا این هزینه ها حملونقل کالاها و اثاثیه مسافران آن بود، چنانکه روایت شده: «اصولاً یکی از مسائل حزنانگیز در سفرهای شاه و ملکه به سوئیس، حجم بار و تعداد چمدانهای آنها بود، نمیتوانستم بفهمم چرا در یک سفر تفریحی چند هفتهای باید آنقدر زیادهروی شود که دو هواپیما فقط بار و اثاثیه شاه و همراهانش را به سوئیس حمل کند؟!».
فریده دیبا ؛ مادر فرح ، در خاطرات خود از مقدمات عروسی فرح و
محمد رضا پهلوی می نویسد:
هواپیمای اختصاصی پیاپی میان پاریس و تهران در حال رفتوآمد بود.
برای من که پس از مرگ پدر و بعد هم درگذشت شوهر، با کمترین امکانات اقتصادی زندگی کرده و امور خود را گذرانده بودیم ، این همه ریخت و پاش و خرج کلان ، غیر قابل تصور بود.
گاهی اوقات خیاط فرانسوی که فراموش کرده بود یک نوار یا چیزی را از پاریس بیاورد هواپیما را به فرانسه برمیگرداند تا برای او یک قطعه نوار بیاورد. در حالی که مثل همان نوار در اینجا هم بود. [منبع :کتاب دخترم فرح – خاطرات فریده دیبا صفحه ۶۰]
و در جایی دیگر از خاطراتش از دیدار کارتر با شاه می آورد :
در یک مجلس شام خصوصی ، محمد رضا یک سری جواهرات فوق العاده نفیس و منحصر به فرد در دنیا را به ژاکلین کندی هدیه داد .
این جواهرات متعلق به همسر ریجارد شیر دل بودند. ژاکلین چنان تحت تاثیر سخاوت مندی محمدرضا قرار گرفت که در جلوی همه میهمانان بلند پایه ، محمدرضا را بوسید ! و چند لحظه بعد جواهرات خود را باز کرد و هدایای محمدرضا را به گردن آویخت .
جواهرات یک سری کامل شامل گردنبند برلیان ، گل سینه الماس ، دستبند جواهرنشان ، انگشتر الماس و گوشواره های برلیان بودند.
دربرابر این سخاوتمندی بزرگ و بی نظیر کندی یک تابلوی نقاشی آبرنگ به فرح داد و گفت که این نقاشی از کارهای خود او در زمان تحصیل در کالج است ! ژاکلین هم یک کراوات رنگ و رو رفته به محمدرضا هدیه داد و ادعا کرد که این کراوات متعلق به « جورج واشنگتن » بوده است !
هدایای رئیس جمهور آمریکا و همسرش حتی یک دلار هم ارزش نداشتند درحالی که می دانستم محمدرضا برای خرید جواهرات عتیقه ی متعقل به ریچاردشیردل ، صدها هزار دلار هزینه کرده است . [منبع :کتاب دخترم فرح – خاطرات فریده دیبا صفحه ۱۷۲]
مادر فرح در ادامه خاطراتش از ولخرجی دخترش می نویسد:
قصر بسیار مجللی در اطراف لندن وجود داشت که از بناهای تاریخی دوره ویکتوریا به شمار می آمد و یکی از قصرهای عمده لندن بود. باغِ چند ده هکتاری اطراف آن نیز، فوق العاده زیبا و چشمگیر بود ، بویژه آنکه جویبارهای آن با آب جاری روشن و زلال ، منظره یی بدیع ایجاد کرده بود. فرح بی درنگ آن را پسندید …
فرح مشتری خوبی به نظر آمده بود . به همین دلیل ، شرکت انگیلیسی پیشنهاد کرد تا آپارتمان دیگر را هم در غرب لندن، که محله های اعیان نشین در آن محدوده قرار دارند، به ما بفروشند.
ما از آن آپارتمان هم که در طبقه ی انتهایی یک برج نوساز واقع بود، بازدید کردیم.آپارتمان در حدود یک زمین فوتبال مساحت داشت!
فرح آپارتمان را برای خود خرید و از این خرید بسیار خوشحال شد؛ زیرا آپارتمان درست شبیه آپارتمان اشرف در نیویورک بود.!!! [منبع :کتاب دخترم فرح – خاطرات فریده دیبا صفحه ۱۷۷]
#دهه_فجر
#انقلاب_اسلامی
#انقلاب
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
به خاطر اهمیت انتخابات ویژگی های نامزد اصلح از نظر علما را تقدیم میکنیم
هر روز یک مطلب
آیت الله مکارم
بدیهی است «انتخاب اصلح»،تعبیر سربسته ای است که به صورت یک «عنوان کلّی» قابل پیاده کردن نیست، بلکه، باید با یک تحلیل دقیق جزئیّات و شکل عملی آن را پیدا کرد. لذا انتخابات باید بر طبق علم و آگاهی انجام گیرد؛ زیرا مسأله انتخابات یک نوع ایجاد مسئولیت و وظیفه،برای انتخاب کننده به دنبال دارد، در حقیقت انتخابات اعطای مقام است، لذااین انتخاب وظائفی برای انتخاب کننده به دنبال دارد. با این تفاسیر انتخاب کنندگان باید مسائل مربوط به انتخابات و شرایط و ویژگی های انتخاب اصلح برای ریاست جمهوری را در نظر بگیرند.
تعهد به اسلام؛ شاخصۀ کلیدی در انتخاب نامزد اصلح
در تبیین این مسأله باید به داستان انتخاب طالوت در قرآن اشاره کرد، طالوت، تنها فرمانده لشگر نبود بلکه زمامدار کشور هم بود، البته طالوت جوانی از یک قبیله گمنام بنی اسرائیل و از نظر مالی یک کشاورز ساده بود، لذا برخی انگیزه های غیر الهی، مانند نَسَب عالی و ثروت فراوان را ملاک انتخاب فرمانده و رهبر می دانستند؛. از اینجا مخالفت شروع شد، گروهی گفتند: «قالوا أنی یکون له الملک علینا و نحن أحق بالملک منه و لم یؤت سعه من المال؛ چگونه او بر ما حکومت داشته باشد با این که ما از او شایسته تریم، و او ثروت زیادی ندارد»ولی پیامبرشان در مورد انتخاب طالوت به آنان گفت؛ «إن الله اصطفاه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم»؛طالوت» از همه شایسته تر است؛ چرا که خدا سهم بیش تری از علم و قدرت به او داده است».
این پاسخ محکم، ناآگاهان بنی اسرائیل را بیدار کرد و به آنها نشان داد که در معیارهای گزینش فرمانده، سخت در اشتباهند؛ شخصیت نیاکان، شهر و قبیله، ثروت و امکانات مادی، هرگز رمز پیروزی در میدان نبرد نیست؛ و در مسأله گزینش فرمانده یا مدیر نمی تواند نقش اصلی داشته باشد.
پایبندی به آرمان های انقلاب؛ مهمترین ویژگی کاندیدای اصلح
گفتنی است امروز فراموشی یاد و آرمان های شهدا از جمله آفات و تهدیدات فراروی انقلاب اسلامی است، لیکن ملت ایران لحظه ای ازآرمان های امام راحل عقب نشینی نکرده است بلکه مسئولان نظام باید قدرانقلاب و مردم را بدانند. لذا باید فرد اصلح و مومن به ریاست جمهوری انتخاب شود؛ تا در راه هدف و آرمان پاک و آمیخته با قهرمانی و فداکاری و شهامت از هیچ کوششی فروگذار نکند. از این رو باید نامزدی برای تصدی وکالت مردم قدم به قوه اجرایی بگذاردکه مورد اعتماد، امین و حافظ ناموس و کیان و آرمان های انقلاب باشد.
رعایت اخلاق و تقوای انتخاباتی، مولفۀ بنیادین در شناخت کاندیدای اصلح
یکی از مهم ترین چیزهایی که در سرنوشت اجتماع تأثیرگذار است، نظام ارزشی آن جامعه است. بی شک اگر در جامعه ای شخصیت در علم و تقوا و ایمان بود مردم هم به سوی آن ارزش های معنوی سوق پیدا می کنند.
با این اوصاف کاندیدای اصلح غیر از شرایط قانونی، شرایط و ویژگی خاص شرعی و دینی هم باید داشته باشدکه از جمله ویژگی های دینی، وجود تقوا درآن نامزد انتخاباتی است. «تقوا» در همه ابعاد و در مفهوم وسیعش، از جمله تقوا در برابر مخالفان، از جمله شاخصه های مهم اخلاق اسلامی است که در نتیجه تأثیر حسن اخلاق در جلب و جذب مردم غیر قابل انکار خواهد بود و نشان دهندۀ موفقیت یک مدیر متخلق به اخلاق الهی است، که در نهایت دلهای رمیده را در اطراف خود جمع و متحد می سازد، اتحادی که مایه پیشرفت و تکامل جامعه ها است. لذا مردم به کسانی که اهل تخریب و بی تقوایی هستند رای نمی دهند و آنها را نمی بخشند؛ زیرا سیاست منهای تقوا و پرهیزکاری و ایمان غیر قابل پذیرش است. در تبیین ضرورت بهره گیری از تقوا در عرصه های سیاست و…باید به کلام نورانی حضرت علی علیه السلام تمسک جست که مسیر سیاست خود را به وضوح ترسیم می کند و با صراحت می گوید ابزار سیاست من، تقوا و فرار به سوی خدا و قدم برداشتن در مسیری که او مشخص ساخته و انجام تکلیفی که او برای ما تعیین کرده است، می باشد. و یا آن حضرت خطاب به سیاست معاویه که مملو از دروغ و عوام فریبی و مکر و حیله بوده، اشاره می کند و می فرماید: «من از او به فنون این گونه سیاست ها آشناترم؛ اما تقوا و پرهیزگاری و ترس از خدا هرگز به من اجازه نمی دهد که این روش جنایت آلود را برگزینم» در واقع امام علیه السلام اشاره به این نکته مهم می کند که سیاست بر دو گونه است: سیاست بی قیدوشرط و آمیخته با انواع گناه و در یک کلمه سیاست شیطانی، و سیاست و تدبیر آمیخته با تقوا و پرهیزکاری. گونه اول هیچ حد و مرز اخلاقی و دینی و انسانی و وجدانی را به رسمیت نمی شناسد اما قسم دوم سیاستی است که در چهارچوب ارزشهای الهی و وجدانی و انسانی قرار دارد؛ و خطوط قرمزی برای خود قائل است که از آن فراتر نمی رود. با این اوصاف باید به کسی رای داده شود که اهل تقوا و از همه جهات مورد اطمینان باشد و اهل تخریب کردن دیگران و زد و بند نباشد.
امانت داری و فساد ستیزی؛ اصل انکار ناپذیر در انتخاب نامزد اصلح
ح
گفتنی است حقوق های نجومی، اختلاس و رانت خواری ها بلای جامعه شده است، حال آنکه اسلام تمام خطوطی را که منتهی به فساد مالی شود تحریم نموده است. می توان جریان مال و سرمایه را از نگاه دین به جریان خون در بدن تشبیه کرد که باید به صورت متوازن در سراسر بدن جریان داشته باشد به گونه ای که اگر خون در گوشه ای از بدن متراکم شود، باعث بیماری و فساد، و کم خونی در سایر قسمت ها می شود. تراکم سرمایه در دست طبقه ای خاص، موجب فقر و ناداری در طبقات دیگر است، این همان فساد مالی و اقتصادی است که اسلام به شدت از آن نهی کرده است. با این تفاسیر کاندیدای اصلح برای انتخابات ریاست جمهوری باید امین، پاکدامن و پاک دست باشد.
کاندیدای اصلح و ضرورت تلاش برای سعادت گرایی دنیا و آخرت مردم
بی تردید همۀ تلاش انسان ها باید بر این مسأله متمرکز باشد که دنیا و آخرت خود را آباد کرده و سامان بخشند. در تبیین این مدعا باید گفت انسان و عقل و فهم او، توان وضع صحیح این قوانین و مقررات را به اعتقاد ما ندارد زیرا او موجودی است که به همان اندازه که امکان صلاح و فلاح دارد استعداد فساد و طغیان نیز دارد، «إن الإنسان لیطغی أن رآه استغنی» و ظلم و جهالت و حرص و طمع ورزی به اموال و حقوق دیگران و عدم قناعت به حق خویش را نیز داراست و با این وصف چگونه ممکن است دینی که هدایت انسان به سمت سعادت دنیا و آخرت هدف اوست تنظیم نظامات اجتماعی را به تنهایی به خود انسان بسپارد و بر همه دست آوردهای عقل و تجربیات او در زمینه ساخت و سامان زندگی اجتماعی صحه بگذارد؟! حال آنکه در دین مبین اسلام همه افراد نسبت به هم مسئول هستند و امر به معروف و نهی از منکر نیز به همین لحاظ قرار داده است. متاسفانه عده ای می گویند نباید در جامعه امر به معروف و نهی از منکر وجود داشته باشد، ولی ما می گوییم عده ای از افراد جامعه نیازمند به راهنمایی هستند و اگر آنها را رها کنیم در حقیقت درهای جهنم را به رویشان باز گذاشته ایم. با این تفاسیر می گویم از جمله ویژگی های دینی کاندیدای اصلح این است که مدیر و مدبر باشد، آگاه باشد، خلاصه کسی باشد که هم دنیای مردم و هم دین مردم را حفظ کند. هم کشور را حفظ کند هم مکتب را حفظ کند.
اتکاء به رضایت الهی و اجتناب از حزب گرایی و باندبازی
بدیهی است حضور کاندیداها در انتخابات باید تنها برای جلب رضایت پروردگار باشد، نه برای ریا و خودنمایی، یا جلب آرای دیگران در انتخابات، یا تعریف و تمجید مردم، یا به قصد جمع کردن مرید و مشتری، و اموری از این قبیل، بلکه تنها و تنها به منظور جلب رضای الهی باشد. لذا مردم، آگاهانه وارد این عرصه سرنوشت ساز شوند تا کاندیداهای اصلح انتخاب شود.
مردم گرایی؛ شاخصۀ کلیدی کاندیدای اصلح
بی تردید مهمترین پشتوانه کار مدیران در پیشبرد اهداف بزرگ خود، حمایتهای مردمی و علاقه قلبی مردم به آنها است؛ و این پشتوانه در صورتی محفوظ می ماند که رابطه خود را با مردم از طرق مختلف مخصوصا از طریق تماس مستقیم حفظ کنند. لذا مدیر یک نهاد نباید رابطه خود را به کلی از مردم قطع کند و اخبار تنها از طریق مشاوران و مأموران اطلاعاتی که هم جائز الخطا هستند وهم امکان اعمال نظر شخصی درباره همه آنها همیشه وجود دارد به آنها برسد.
زیرا ارتباط مستقیم مسئولان با مردم، هم محبت او را در دلها زیاد می کند، و هم افکار عمومی را برای کمک به پیشبرد اهداف برای او بسیج می نماید، و هم اطلاعات واقعی دست اول را دراختیار او می گذارد. اصولا هیچ تکیه گاهی برای زمامداران، مدیران و فرماندهان مهمتر از تکیه گاه مردمی نیست که اگر باشد کارها به سهولت و سرعت پیش می رود و اگر نباشد تلاش ها کم اثر و بیهوده است. طریق به دست آوردن این پایگاه علاوه بر موارد مذکور، نیازمند دلسوزی و صداقت و خیرخواهی برای مردم است. کوتاه سخن این که، پشتوانه مردمی و حمایت توده های جمعیت مخلص، کیمیای عجیبی در مسأله زمامداری و مدیریت اجرایی یک جامعه است؛ و راه به دست آوردن این کیمیا آن است که انسان برای آنها خدمت و دلسوزی کند، صداقت به خرج دهد، و رابطه همیشگی داشته باشد. و به یقین آن کس که پایگاه مردمی محکم تر و بیشتری داشته باشد برگزیده می شود و چون همکاری و هم یاری عموم با او بیشتر است برای این منصب اصلح می باشد.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت رییس جمهور باید کسی باشد که همه این مولفه ها را بتواند انجام دهد. شخصی که همه این مصادیق را داشته باشد انتخاب اصلح است. البته اینجانب نسبت به هیچ یک از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری اظهارنظر و توصیه ای نمی کنم، بلکه ما کلیات را بیان می کنیم و امیدواریم برای همه کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند دستور العمل مفیدی باشد. لیکن توصیه ام به همه مردم عزیز حضور هر چه با شکوه تر در انتخابات پیش رو است و از آنها می خواهم به نامزدی که اصلح بودن آن شرعاً برایشان ثابت شده است رای دهند. امیدوارم خداوند به ما
ملت ایران توفیق دهد تا بیش از گذشته در صحنه انتخابات کاملا حاضر شویم و در انتخاب اصلح کوشا باشیم.
#انتخابات
#انقلاب
#انقلاب_اسلامی
#مجلس
#کاندیدای_اصلح
به گزارش شفقنا، دیدگاه های آیت الله علوی بروجردی را به همین مناسبت می خوانیم:
شأن و مقام حضرت امالبنین صلواتاللهوسلامهعلیها
این ایام بر حسب بعضی از نقلها مصادف است با وفات شهادتگونهی حضرت امالبنین صلواتاللهوسلامهعلیها.
جناب امالبنین صلواتاللهعلیها شأن و مقامی نزد اهل بیت علیهمالسلام دارند؛ منقول است که زینب کبری سلاماللهعلیها خطاب مادر به امالبنین داشتهاند و هم خود ایشان و هم جناب امکلثوم سلاماللهعلیها دست امالبنین را میبوسیدند.
فروتنی و از خودگذشتگی حضرت امالبنین صلواتاللهوسلامهعلیها
شخصیت خانوادگی جناب امالبنین شخصیت شاخصی است و از قبیلهی معظّمی در عرب بود که به خانه امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه آمد؛ پدر امالبنین نیز از شخصیتهای بسیار سنگین و وزین عرب هست و وقتی که فرستادهی امیرالمؤمنین آنجا رفت و امالبنین را خواستگاری کرد، تنها کلامی که از ایشان شنید عبارت از این بود که ما این قابلیت را نداریم که به اصطلاح صِهری مثل امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیه السلام داشته باشیم؛ اشکال فقط این بود و وقتی پدر به خود جناب امالبنین گفتند، او گفت این برای من خیلی سخت است از این جهت که من میخواهم در خانه علیبنابیطالب علیه السلام جایگزین فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بشوم؛ این امالبنین است.
قضایایی در طول مدتی که امالبنین در خانه امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه بوده است، نقل شده که بسیار ارزشمند است؛ بزرگترین فرزند امالبنین هنگام شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام ، حضرت اباالفضل بوده که ظاهرا هفده سال سن داشتند؛ بقیه همه کوچکتر بودند؛ حداکثر هفده سال برای حضرت اباالفضل نوشتند؛ همچنین منقول است که امیرالمؤمنین علیه السلام ، اباالفضل را بیرون از کوفه میبردند و خودشان جنگآوری و حمله کردن به ایشان میآموختند.
ما این سابقه را از امالبنین داریم که وقتی فرزندانش به رشد میرسیدند این را به آنها القاء میکرد که شما با حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و زینب کبری سلاماللهعلیها تفاوت دارید و مادر شما مقام کنیز نسبت به مادر اینها دارد؛ رعایت داشته باشید.
اسم ایشان فاطمه است نه امالبنین اما وقتی به خانه امیرالمؤمنین وارد شد و فاطمه صدایش میکردند، خودش نزد امیرالمؤمنین آمد و عرضه داشت که آقا شما وقتی نام فاطمه سلاماللهعلیها را صدا میکنید، دل فرزندان زهرا سلاماللهعلیها میلرزد؛ من خواهش میکنم اسم من را تغییر بدهید و «امالبنین» نامی است که امیرالمؤمنین به اعتبار فرزندان پسری که در آینده پیدا کرد بر ایشان گذاشتند.
امالبنین و کربلا
اوج زندگی امالبنین این است که چهار تا فرزند رشید و دلاور او در راه امام حسین علیهالسلام شهید شدند؛ امام حسین علیهالسلام از مدینه راه افتادند و به مکه رفتند؛ چند ماه در مکه اقامت داشتند و بعد هم مسافت مکّه تا کربلا را طی کردند و فرزندان امالبنین در طول این مدّت در خدمت امام حسین علیهالسلام بودند؛ وقتی اینها میخواستند خدمت امام حسین علیهالسلام به کربلا بروند با اینکه این سفر یک سفر طولانی و بیبازگشت بوده است اما در هیچ نقلی نداریم امالبنین اظهار کرده باشد که یکی از پسرانم بماند
و مواظب من باشد؛ بلکه آنچه نقل شده همه ترغیب به این است که برادرتان را تنها نگذارید.
بعد از این هم که مصیبت کربلا اتفاق میافتد و کاروان اسرا به مدینه برمیگردند، اهل بیت علیهمالسلام بیرون از مدینه چادر زده بودند؛ از اهل مدینه برای عرض تسلیت میآمدند که امالبنین هم همراه آنها آمد، چادری هم بود که خود زینب کبری سلام الله علیها و امکلثوم و هاشمیین در آن بودند و از بنیهاشمی که در مدینه بودند برای تسلیتگویی میآمدند؛ به زینب کبری سلام الله علیها خبر دادند که امالبنین آمده است اما بیرون از چادر نشسته و داخل نمیشود؛ زینب کبری آمدند امالبنین را بغل کردند و بوسیدند و گفتند مادر چرا داخل چادر نمیآیی؟ گفت من دیدم قوموخویشهای هاشمی شما آمدهاند به شما تسلیت بگویند، میخواهید به اصطلاح حرفهایتان را با یکدیگر بزنید و درد و دل کنید من قابلیت این را ندارم که در ردیف آنها بیایم و خدمت شما تسلیت بگویم؛ اینها هنر است و این ادب امالبنین است.
این قضیه معروف است و نقل صحیح دارد که در روضهها هم میخوانید وقتی بشیر آمد تا خبر بازگشت کاروان اسرا را برای مدینه بیاورد، امالبنین بر سر راه او بود و او هم امالبنین را می شناسد لذا راهش را کج کرد و رفت خبر را داد؛ وقتی هم برمیگشت دوباره سر راهش امالبنین واقع میشد و نمیخواست خبر مرگ فرزندان را به مادر بدهد بالاخره با لطایفالحیلی خبر شهادت آنها را داد؛ وقتی بشیر گفت پسرانت را کشتند یا عباس را کشتند، امالبنین گفت از بچههایم نمیپرسم از حسین چه خبر؟ اینها گفتنش آسان است.
بعد از این هم چهار صورت قبر درست کرده بود و در بقیع مینشست و گریه میکرد؛ آن هم گریه و ناله و زاری که حتی دل حاکم بیرحم مدینه را به درد میآورد که وقتی مروان عبور میکرد چشمانش از نالهی امالبنین پر از اشک میشد.
یک کلمه حرف در طول این مدت از امالبنین شنیده نشد که چرا مثلا فرزند آقا سیدالشهداء علیه السلام ، علیبنالحسین علیه السلام زنده باشد اما یک نفر از فرزندان من زنده نماند؛ یک کلمه از امثال این سخنان از امالبنین نداریم؛ بلکه همان شأنی که نسبت به آقا سیدالشهداء علیه السلام قائل بود نسبت به امام سجاد علیه السلام هم قائل بود؛ ادبش نسبت به امام سجاد علیه السلام همان ادب نسبت به امام حسین علیه السلام بود.
این حالات و روحیّات از این مادر فوقالعاده است؛ آن هم مادر داغدیدهای که نه یکی و دوتا بلکه چهار فرزند دلاور مثل اباالفضل العباس در کربلا از دست داده است؛ گاهی از حوادثی که در کربلا واقع شده است سوال میکرد؛ اما سوالهایش همیشه در این ارتباط بود که آیا عباس من در جایی کوتاهی نسبت به برادرش سیدالشهداء علیه السلام نکرده است؟ آیا جایی بوده که میتوانسته کمک کند و نکرده باشد؟! در این مقام بود.
توسل و الگوپذیری از حضرت امالبنین صلواتاللهوسلامهعلیها
لذا امالبنین زن جلیلالقدری است و به حق، شأنی و مقامی نزد شیعه دارد که این مقام تالیتلو بزرگان شیعه است؛ در بقیع بعد از مزار ائمه اطهار علیهمالسلام شلوغترین مزار در نزد شیعه قبر امالبنین است؛ چون این زن اینقدر نزد خدا مقام دارد که مردم به آنجا میروند و توسل به این بانو پیدا میکنند و توسلاتشان بسیار جواب میدهد؛ او واسطه میشود و حاجات مردم را میدهد؛ مقام بسیار شامخی دارد و چقدر خوب است که شخصیتهایی مثل امالبنین برای امثال ما در زندگی الگو باشند؛ این همه فداکاری و گذشت فوق جهات عاطفی و احساسی است؛ چون احساس مادر نسبت به فرزند معلوم است اما تمام احساسات و عواطف مادری امالبنین تحتالشعاع عقیده و ایمان واقع میشود؛ اینها نمونههای نادری است.
وفات شهادتگونه هم که میگوییم یعنی عمر امالبنین با این مصائبی که یکی دو تا هم نبود و زخم زبانهایی که شنید به انتها رسید؛ اما یادش برای همیشه در نزد اهل بیت علیهم السلام ماند؛ همه امامان ما نسبت به ایشان مقام احترام و تجلیل داشتند و لذا ما شیعیان هم در روز وفات ایشان درود و سلام و صلوات خداوند را نثار روح مطهرش میکنیم
منبع:پایگاه اینترنتی شفقنا
#حضرت_ام_البنین
@mobaleqin20