eitaa logo
ره توشه مبلغین
3.7هزار دنبال‌کننده
450 عکس
22 ویدیو
351 فایل
📋📄کانال مخصوص محتوای تخصصی تبلیغ 🎤✔ 🎤سخنرانی های کوتاه⌛⏰ 📕 محتوای مناسبتی... سبکی متفاوت در ارائه ی محتوای تبلیغی... مدیر کانال جهت نظرات و پیشنهادات و تبادل و ... @abdolmahdi70 👆👈👈لطفا قبل از ترک کانال علت ترک را به مدیر بگویید🌟⭐
مشاهده در ایتا
دانلود
فیش احکام 👇👇👇👇👇👇👇👇
احکام نماز(۱۳۱) احکام مقدمات نماز(۱۳۰) احکام طهارت(۱۳۰) احکام وضو(۳۱) هرگاه وقت به قدری تنگ است که اگر وضو بگیرد تمام نماز یا مقداری از واجبات آن بعد از وقت خوانده می شود، باید تیمّم کند ولی اگر برای وضو و تیمّم یک اندازه وقت لازم است، باید وضو بگیرد. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
احکام نماز(۱۳۲) احکام مقدمات نماز(۱۳۱) احکام طهارت(۱۳۱) احکام وضو(۳۲) کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمّم کند، اگر وضو بگیرد صحیح است چه برای آن نماز وضو بگیرد یا برای کار دیگر. 💠صافی:کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمّم کند اگر به قصد قربت یا برای کار مستحبّی مثل خواندن قرآن وضو بگیرد صحیح است. و اگر با علم و عمد فقط برای خواندن آن نماز وضو بگیرد باطل است 💠وحید:کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمّم کند اگر به قصد آن که وضو مستحب است یا برای امر مستحبی که وضو برای آن تشریع شده مثل خواندن قرآن وضو بگیرد، صحیح است اگر قصد کند برای خواندن آن نماز، به نحوی که اگر امر به نماز یا وضو نباشد قصد وضو نداشته باشد آن وضوباطل است. 💠سیستانی:کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمّم کند اگر به قصد قربت یا برای کار مستحبّی مثل خواندن قرآن وضو بگیرد صحیح است و همچنین اگر برای خواندن آن نماز وضو بگیرد، مگر آنکه قصد قربت برای او حاصل نشود. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
منبرک اعتقادی خدا که می‌دانست ما بهشتی یا جهنمی هستیم پس چرا ما را آفرید؟! و اینکه خدا علم به آینده ما دارد و ما طبق آینده‌ای که او برای ما رقم زده زندگی می‌کنیم پس اختیاری نداریم؟! 🔶 اول: خدا از قبل از خلقت ما به سرنوشت ما علم داشت و می‌دانست ما بهشتی هستیم یا جهنمی هستیم ولی فقط می‌دانسته که ما چطور زندگی می‌کنیم و آینده خود را چگونه رقم می‌زنیم نه اینکه زندگی ما را رقم بزند. 🔷 دوم: خداوند از اول می‌داند که ما چه مسیری را انتخاب می‌کنیم و سرنوشت ما چیست ولی ما را مجبور به انتخاب آن نکرده است، بلکه خود ما با اختیار خودمان آن را انتخاب کردیم. یعنی علم خدا به سرنوشت ما ربطی به اختیار ما در انتخاب سرنوشت ما ندارد. 🔶 سوم: اگر استادی از روز اول بداند شاگردش آخر سال رفوزه می‌شود به معنی این نیست که اختیار دانش اموز را گرفته باشد. ولی در عین حال استاد برایش چیزی کم نمی‌گذارد و تمام زحماتی که برای دیگر شاگردان می‌کشد برای او هم می‌کشد تا اینکه موفق شود، ولی اگر شاگرد با انتخاب کاهلی و خوشگذرانی حاضر به پذیرش راهنمایی استاد نشود و همان راهش را ادامه دهد، در آخر سال شاگرد نمی‌تواند بگویدکه استاد در حق من کوتاهی کرد و علم استاد نسبت به من موجب مردودیم شد. 🔻 و اگر استاد از روز اول که می‌‌فهمید آن شاگرد، آخر سال رفوزه می‌شود او را از کلاس و مدرسه محروم می‌کرد و می‌گفت فایده ندارد اینجا باشد پسندیده تر بود یا اینکه شاگرد تا آخر سال در مسیر تحصیل باشد و خودش متوجه بشود که بر اثر انتخاب غلطش مردود شده؟! مسلما حضور شاگرد در مدرسه و کلاس بهتر از اخراج او بود. 🔻 حال اگر خدا کلا آن انسان را خلق نمی‌کرد بهتر بود یا اینکه او را خلق می‌کرد و تمام امکانات و شرایط هدایت را در اختیارش قرار می‌داد ولی انسان با اختیار خودش راه بدبختی و عاقبت به شری را انتخاب می‌کرد کدام بهتر بود؟! مسلما خلق کردن بهتر بود هر چند خدا از اول می‌داند که آن انسان راه شر و بدبختی را انتخاب می‌کند. 🔶 پنجم: باید دانست که منظور از خلقت انسان خلقت موجودی مختار بوده نه موجودی که نتواند به جهنم برود و الا فرشتگان بودند که اصلا جهنمی نیستند و در جایگاهی قدسی قرار دارند و طبیعتا جهنم رفتن برای آن‌ها قابل تصور نیست. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبرک داستانی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📝 ✨گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! در راه با پرودرگار سخن می گفت: ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت! او با ناراحتی گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز! آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند! 💥ندا آمد که: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
☘ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ☘ ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.... ☘ پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ☘ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... از بیانات آیت الله فاطمی نیاء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبرک تمثیلی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📌لذت لحظه‌ای گناه و عذاب طولانی آن ❓آیا پیش آمده که دندانت درد بگیرد و از شب تا صبح به خودت بپیچی؟ گاهی کسی چندین سال به دندان درد مبتلاست. این دندانش را می‌کشد، یکی دیگر شروع می‌کند. دوا می‌خورد، دوباره یک هفته دیگر درد می‌گیرد. یک لیوان آب می‌خورد، درد می‌گیرد؛ بستنی می‌خورد، درد می‌گیرد. این دردها را روی هم بسنجید و ببینید چقدر است؟ و آن لذت را هم نگاه کنید، چقدر است؟ ⚠️ عذابی که از گناه برای انسان حاصل می‌شود، به مراتب خطرناک‌تر است. لذت گناه یک دقیقه است، دو دقیقه، ده دقیقه یا نیم ساعت؛ اما درد ناشی از گناه، در قیامت طولانی است. روح، یک مرض و درد مهمی پیدا می‌کند. 🌸 انبیا آمده‌اند بهشت روح را به انسان بگویند. همان‌طور که معلم به انسان‌ها می‌گوید با دندان‌هایتان بادام نشکنید، انبیا به انسان‌ها می‌گویند: «با روح‌تان دروغ نگویید؛ روح شکسته و خرد می‌شود؛ فهم روح گرفته می‌شود.» 🌼 همان‌طور که دکترها دوست انسان‌اند و به او می‌گویند که فلان کار برایش ضرر دارد و فلان دوا برایش لازم است و باید مصرف کند. پیامبران نیز از طرف خداوند متعال دکتر روح انسان‌اند. ✍️ آیت‌الله حائری‌ شیرازی 📚کتاب تمثیلات/ج۱/ص۵۲ --------------------------
📌زیان مدح برای انسان خودخواه 🔸اگر آب را نزدیک شعله ببرید، آتش نمی‌گیرد؛ ولی آبِ آلوده به بنزین، مشتعل می‌شود. 🔺در عالم خودمان هم اگر انسان، انسان باشد و به هیچ‌گونه خودخواهی آلوده نباشد، هیچ‌گاه بر اثر مدح یا تعریف دیگران، اشتعال پیدا نمی‌کند؛ اما اگر کمی به خودخواهی آلوده باشد، به مجرد کمترین مدح یا تعریف، مشتعل خواهد شد. ✍️ آیت‌الله حائری‌ شیرازی 📚کتاب تمثیلات اخلاقی-تربیتی/ج۱/ص۴۲ --------------------------
📌 سرچشمه خوبی‌ها 💦آب، ذاتاً پاک و پاک‌کننده است و می‌توان با آن، اشیاء را تمیز کرد. 🔆 آب، هر چقدر زلال هم باشد، اگر یک‌جا بماند، تبدیل به مرداب و آبِ گندیده خواهد شد. 👌 بهترین آب، آبی است که به سرچشمه متّصل و به آن، نزدیک‌تر باشد اما همین آب چشمه هم اگر ارتباطش با سرچشمه قطع شود، بعد از مدّتی کیفیت خود را از دست خواهد داد و دیگر به آن، آبِ چشمه اطلاق نمی‌شود. 💢 برای این‌که پاکی و صافی خود را از دست ندهیم، لازم است به سرچشمه متّصل باشیم. ✅ما آدم ها همچون آب و خدا همچون سرچشمه است. هرچه به سرچشمه نزدیک‌تر باشیم، پاکی و زلالی ما بیشتر خواهد بود. 💯ارتباطت را با خدا قطع نکن؛ چراکه هرچه آب به سرچشمه نزدیک‌تر باشد، با کیفیت‌تر و پاک‌تر خواهد بود. --------------------------
منبر میلاد امام رضا(ع) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🖐️پنج نکته در مورد امام رضا (علیه السلام) نکته اول: مشتاقان زیارت امام رضا (علیه السلام) در دیگر کشورها: من هندوستان بودم، به یک پیرمرد حدود ۸۵ساله برخورد کردم، تا فهمید من ایرانی هستم، گریه کرد و گفت: من از اول جوانی پول هایم را جمع کردم که بیایم مشهد امام رضا (علیه السلام). دارم می میرم ولی نشد بیایم. در زیمبابوه آفریقا بودم. یک زن و شوهر شیعه بودند، رفتم اینها را پیدا کردم، گفتیم: اسم بچه هایتان چیست؟ گفت: صادق، باقر، کاظم، گفتم: بارک الله! او در آفریقا اسم امام را زنده می کند، متأسفانه بعضی از شیعه ها اسم بچه شان را یک چیزی می گذارند که مثلا نام یک تیغی است در آفریقا! گفتم: خب، شما چه می کنید؟ گفت: شب عاشورا که می شود، خانم و بچه هایم می نشینند، من تاریخ کربلا را می خوانم و آنها گریه می کنند. بعد خانمم می خواند و من گریه می کنم. گفتم: چه آرزویی داری؟ گفت: زیارت امام رضا (علیه السلام)! نکته دوم: اهتمام ویژه امام رضا(علیه السلام) به نماز اول وقت: صابئین زمان امام رضا (علیه السلام) یک رهبری داشتند که عالم درجه یک صابئین بود. ایشان با امام رضا (علیه السلام) چند جلسه بحث کرد و یک روز در بحثش گفت: «الآن لان قلبی»؛ الآن دلم نرم شد. صدای اذان بلند شد. امام رضا (علیه السلام) رفت. گفتند: آقا صبر کنید این مسلمان شود بعد نماز را بخوانید. فرمود: نماز اول وقت! نکته سوم: نشانه قبولی زیارت: اویس قرنی می خواست پیغمبر را زیارت کند. از مادرش اجازه گرفت، مدینه آمد و پیغمبر در مدینه نبود. یک مدتی ایستاد، پیغمبر را ندید، گفت: من به مادرم قول دادم. سلام من را به پیغمبر برسانید. پیغمبر وارد شد گفت: بوی اویس می آید. یعنی او پیغمبر را ندید، اما زیارتش قبول شد. آدم هایی هم داریم صبح تا شام نزد پیغمبر بودند و هیچ آبرویی نزد پیغمبر نداشتند. چقدر خوب است افرادی که مکرر مشهد می روند، آدم هایی را که در عمرشان مشهد نرفتند، اینها را هم ببرند. نکته چهارم: خاطره ای از حضور امام رضا (علیه السلام) در لحظه جان دادن: حدیث داریم امام رضا (علیه السلام) فرمود: اگر کسی زیارت من بیاید، سه جا بازدید او می روم. یکی لحظه جان دادن است. عالمی در اصفهان بود که از دنیا رفت. ۲تا از بچه هایش هم شهید شدند. این عالم شوهر خواهر دکتر بهشتی شهید مظلوم بود. آقازاده اش که امام جمعه موقت اصفهان بود و شهید شد، برای من گفت: ساعت آخری که پدرم می خواست جان بدهد، بالای سر پدرم بودم. نفس آخر را که کشید، ساعت را دیدم و نوشتم. یک روز جوانی به دیدن من آمد و گفت: پدر شما یک چنین شبی مرد؟ گفتم: بله. گفت: چنین ساعتی؟ گفتم: بله. گفتم: شما که هستی؟ گفت: من آن شب خواب دیدم وارد حرم امام رضا (علیه السلام) شدم، اما امام رضا (علیه السلام) بیرون می آمد. گفتم: آقا کجا می روی، من زیارت شما آمدم. گفت: هرکس با اخلاص زیارت ما بیاید، دقیقه آخر عمرش من بازدیدش می روم. حاج آقا مصطفی بهشتی از علمای اصفهان است. الآن دقیقه آخر عمرش است. شما اینجا باش، من بروم و برگردم. من از خواب بیدار شدم. چراغ را روشن کردم، نوشتم: اصفهان، حاج آقا مصطفی بهشتی، مثلا دوشنبه ۲:۲۰دقیقه بعد از نصف شب. آقازاده اش می گفت: وقتی نوشته اش را نشان من داد. گفتم: من هم یک نوشته دارم. آن را از جیبم بیرون آوردم. ۲نوشته با هم یکی بود! نکته پنجم: تقسیم اوقات برای کار، عبادت و لذت: امام رضا (علیه السلام) فرمود: وقت تان را چند قسمت کنید؛ ساعتی برای عبادت، ساعتی برای کار، ساعتی هم برای لذت. شب های زمستانی ۲رکعت نماز شب بخوانیم. مغبون کسی نیست که سکه اش ارزان شود، مغبون کسی است که عمرش رفت و کاری نکرد. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبرک اعتقادی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از راه حق
41.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌چرا خدا منو آفرید؟؟؟ (قسمت اول) 👈این سوالیه که ذهن🧠 خیلی از جوانان را درگیر کرده🤔 جوابش خیلی ساده است😊 👈۴۰ ثانیه وقت بذار⏱️ مطمئنم پشیمون نمیشی @rahe_hagh0
هدایت شده از راه حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا چرا منو آفرید؟؟؟ (قسمت دوم) 🤔این سوال ذهن های زیادی رو درگیر کرده و از گذشته انسان های مختلفی در تاریخ این سوال براشون مطرح بوده حدود سه دقیقه ⌚وقت بذار و این پاسخ رو از استاد محمد رضا ترک بشنو اگه تو هم کلی سوال تو ذهنت داری که جوابش رو نمیدونی بیاتو پیجم همه جور سوال و شبهه از تاریخی و اعتقادی و... رو جواب میدیم اینجاییم تا با هم به حقیقت برسیم
هدایت شده از راه حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌کپشن محرمانه است📌 . . . خدا چرا منو آفرید (قسمت سوم) یه سوال هست که ذهن خیلیا رو درگیر کرده و اون اینه که خدا که خبر داره من جهنمی میشم پس چرا منو آفرید؟؟؟ جوابش خیلی ساده است😊 کمتر از دو دقیقه وقت بذار و این گره ذهنیت رو باز کن @rahe_hagh0
منبرک داستانی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌸🍃🌸🍃 مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در "بسم الله الرحمن الرحیم" نهفته است. هرچند زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد ولی شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. مرد روزی کیسه زری به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد. زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم" آن را در پارچه ای پیچید و با "بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن کیسه طلا را دزدید و از شدت عصبانیت آن به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" مجددا در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد. شوهرش خیلی تعجب کرد و از ماجرای خود گفت و سوال کرد که آن کیسه را چگونه مجددا به دست آورده است؟ زن هم توضیح داد که در شکم ماهی بوده است. مرد از رفتار خود پشمان گشت و شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید.
🌸🍃🌸🍃 شخصي میخواست مقداري پول به اویس قرني ببخشد ولي او از پذیرفتن آن ممانعت كرد و گفت : من به این پول نیازي ندارم ،زیرا هم اكنون یك دینار دارم . شخص با تعجب پرسید: ولي این یك دینارهیچ چیزی نیست تا چه مدت خواهي توانست با همین یك دینار زندگي كني ؟ اویس پاسخ داد : آیا میتواني ضمانت كني كه من بیشتر از زماني كه براي خرج كردن این یك دینار نیاز است , زنده بمانم ؟! اگر بتواني چنین ضمانتي بكني ، هدیه تو را قبول میكنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا