در همین هنگامه، «شمر» با عده ای از سپاهیان دشمن به سوی خیمه گاه حمله کردند و خواستند که آنها را آتش زنند. #امام_حسین (ع) سر برداشت و چون این صحنه را دید بانگ زد و آن جمله تاریخی خویش را بر زبان آورد که: "وای برشما! اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی ترسید، لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید"... آنگاه خطاب به فرماندهان لشکر یزید نهیب زد: "اهل و عیال مرا از دست سرکشان و بی خردان خود حفظ کنید".
یکی از لشکریان خود را به شمر رساند و با تندی او را از این کار بر حذر داشت. شمر خجالت کشید و به سپاهیانش دستور داد: "از حرم دور شوید و به سوی خود #حسین بروید؛ که حریفی بزرگ و جوانمرد است".
سپاه دشمن به #امام_حسین (ع) نزدیک شد و دایره محاصره را بر وی که از شدت زخمها و هُرم تشنگی، تاب و توان نداشت تنگ تر و تنگ تر کرد.
این دو ملعون عقب نشستند در حالی که #امام_حسین افتان و خیزان بود؛ گاه به مشقت از جای برمی خاست ولی دوباره بر زمین می افتاد...
مسیر مؤمنانه
🤲 آخرین دعای امام حسین در روز #عاشورا 🏴 #محرم 😭
📖 ترجمه آخرین دعای #امام_حسین ع
🔶 اى خداى بلند مقام با جلال و جبروت
🔶 محكم تدبير بى نياز از خلق كه ملك كبريايى او پهناور
🔶 و قدرتت به هر چيز شامل و رحمتت به همه نزديك
🔶 وعده ات صدق و حقيقت نعمتت فراوان امتحانت نيكو
🔶 هر كس تو را بخواند به او نزديك خواهى بود
🔶 و هر كه به درگاهت توبه كند مى پذيرى
🔶 هر چه بخواهى توانى كرد هر چه طلبى بيابى
🔶 به شكرگزاران پاداش مى دهى و هر كه به ياد تو باشد از او ياد مى كنى
🔶 من اى خدا با فقر و احتياج تو را مى خوانم و از بي نوايى به درگاهت با شوق مى آيم
🔶 و با خوف و هراس به درگاهت مى نالم و از رنج و آلام عالم مى گريم
🔶 و از تو بر ضعف و ناتوانيم مدد مى طلبم و براى كفايت امورم بر تو توكل مى كنم
🔶 پس خدايا تو ميان ما و قوم ما به حق حكم فرما
🔶 كه اين قوم ما را مغرور ساخته و با ما خدعه كردند و ما را ترك گفته و يارى نكردند و به مكر و فريب ما را شهيد كردند
🔶 در صورتى كه ما عترت پيغمبر تو بوديم و فرزندان حبيب تو محمد بن عبد الله
🔶 كه تو او را به رسالت برگزيدى و بر وحى خود امين قرار دادى
🔶 اى خدا پس در امور ما گشايش و آسايش عطا فرما به حق رحمت بی پايانت اى مهربانترين مهربانان
شگفت اینکه هر چه می گذشت #امام_حسین(ع) زیباتر و برافروخته تر می شد... یکی از راویان نوشته است: "به خدا قسم، هیچ کشته به خون آغشته ای را نیکوتر و درخشنده روی تر از حسین ندیدم. ما برای کشتن او رفته بودیم ولی رخسار و زیبایی اش، اندیشه قتل وی را از یاد من برد"...
زینب(س) که دیگر صدای تکبیر و "لاحول و لاقوه"ی امام را نمی شنید فهمید که ماه فاطمه در محاق رفته است؛ پس از خیمه ها بیرون دوید در حالی که شیون می کشید : "وا اخاه، وا سیداه وا اهل بیتاه! ای کاش آسمان بر زمین می افتاد! ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر دشت می ریخت..." و خود را به تلّی (تپه کوچکی) مشرف بر گودال رساند و آن صحنه دلخراش را مشاهده کرد...
#عصر
#عاشورا