5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️شگفتی جدید ایرانیها؛ ساخت اولین پارک مینیورلد جهان!
#ایران_قوی #جهاد_تبیین
مطالب خوب با ما، نشرش با شما
📗حمد خدا
▫️ روزی جوانی از پدرش پرسید: معنی حمد چیست؟ پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر میروی و سلطان تو را میبیند و سلطان بدون اینکه به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسهای طلا میبخشد. آیا تو از وزیر تشکر میکنی یا سلطان؟؟ پسر گفت: از سلطان. پدر گفت: معنی شکر هم این است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است. اگر کسی به تو نیکی میکند او وزیر است و این نیکی به امر خداست.
💚
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌محاسبه اعمال کیلویی نیست!
(شرط قبولی اعمال)
🎙حجتالاسلام حسینی قمی
✍ علامه طباطبایی
به طور كلى زندگى ما انسانها، با سه امر ارتباط دارد:
1⃣ خداى متعال كه ما آفريده او هستيم و حق نعمت او از هر حقى بزرگتر، وظيفهشناسى نسبت به ساحت مقدس او از هر واجبى، واجبتر است.
2⃣ خود ما انسانها.
3⃣ همنوعان خودمان كه ناگزيريم با آنان زندگى كنيم و كار و كوشش خود را با همكارى و دستيارى ايشان انجام دهيم.
بنابراين بر حسب دستور، ما سه وظيفه كلى داريم:
وظيفه در برابر خدا، در برابر خود و در برابر ديگران.
📚 تعاليم اسلام ؛ ص۱۹۸
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫
☘ از اعمال مهم شب جمعه ☘
🎙استاد فرحزاد
#شب_جمعه
استاد پناهیان950722-H-Noor-MohasebeyeNafs-12-64k.mp3
زمان:
حجم:
29.3M
#محاسبه_نفس_۱۲
استاد پناهیان
قسمت آخر
⚜️حکایت ⚜️
شش یا هفت ساله که بودم
دست چک پدرم را با دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد
آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟
"صدای مادرم نمی آمد"
میدانستی و سر به هوا بودی؟
"بازهم صدای مادرم نمی آمد"
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید
اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش مادر است..
شادی روح تمام مادران وپدران و همسرا اسمانی صلوات بفرستید😭
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 دیگه نمیتونیم باهم زندگی کنیم!
(لطفا زوجین ببینن)
استاد_شجاعی 🎙
🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺؛
قرار_بیقراری
ما برای نبودنش ، هنوز بیقرار نشده ایم، هنوز به اضطرار نرسیده ایم .
الهی
الهی
به اضطرار و اشتیاق قلب عالم امکان
به اخرین استغاثه های شهدا
و ذکرروی لب والتماسهایشان
و باران بهاری چشمهایشان
واستجابت دعاهایشان
و به شهادتشان ..
ما را مضطر و بیقرار بگردان .
💠گناه ما #نشسته به انتظار #قائم بودن است .
الهی...
#شب_جمعه
اَلّلهُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب هاے جمعه ؛💔🥺
آخه چه سرے داره دل هامون می گیره!
💔 #شب_جمعه
💔 #امام_حسین
مسیر مؤمنانه
*در بیان قصه سطیح* *داستان شماره ۲۴* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم پس زرقا در جواب نوشت آیات و ع
*در بیان قصه زرقا*
*داستان شماره ۲۵*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
پس سطیح را بر شتری بستند و روانه شد و بنی هاشم به مشایعت او از مکه بیرون رفتند و در اثنای راه راحله ای نمایان شد که زنی بر او سوار بود و به سرعت می آمد. سطیح گفت ای سادات مکه آمد بسوی شما داهیه کبری یعنی زرقاء یمنی. پس در این سخن بودند که زرقا رسید و به آواز بلند گفت: ای گروه قریش بر شما باد سلام بسیار و به شما معمور باد هر دیار. بدرستیکه ترک وطن خود کرده ام و بسوی مأمن شما آمده ام برای آنکه خبر دهم شما را از امری چند که نزدیک شده است ظهور آنها و بزودی ظاهر می گردد در بلاد شما امری چند بسیار عجیب و شعری چند ادا نمود که دلالت می کرد بر حقیقت آنچه سطیح ایشان را خبر داده بود. پس گفت آمده ام شما را بشارت دهم و حذر فرمایم و آنچه شما را به آن مژده می دهم برای من وبال است. عتبه گفت: این چه سخنان وحشت انگیز است که از تو ظاهر می شود ما را و خود را وعید می نمایی به هلاک و استیصال؟ زرقا گفت: ای ابوالولید بحق خداوندی که بر صراط خلایق را در کمین خواهد بود سوگند می خورم که از این وادی پیغمبری مبعوث خواهد شد که خواند مردم را بسوی رشاد و سداد و نهی نماید از فساد. پبوسته نور دور روی او گردد و نام او محمد باشد و گویا می بینم که بعد از ولادت او فرزندی متولد شود که مساعد و یاور او باشد و در حسب و نسب به او نزدیک باشد و اقران(نزدیکان) خود را هلاک گرداند و شجاعان جهان را بر زمین افکند. دلیر باشد در معرکه ها و شیری باشد در میدان ها. او را ساعدی باشد قوی و دلی باشد جری و نام اوست امیرالمؤمنبن علی. آه آه از روزی که او را ببینم و زهی مصیبت مرا از وقتی که با او در یکسو نشینم. پس شعری از روی تحسّر(حسرت) ادا نمود و هیهات جزع کردن چه سود بخشد در امری که البته آمدنی است، سوگند می خورم به آفریننده شمس و قمر و آنکه بسوی اوست بازگشت جمیع بشر که راست گفته است سطیح در آنچه به شما گفته است از خبر نصیح. پس نظر تندی بسوی ابوطالب و عبدالله (ع) افکند و عبدالله را پیشتر دیده بود و می شناخت زیرا که عبدالله در سالی به یمن رفته بود پیش از آنکه آمنه را به عقد خود در آورد و نور رسالت از جبین او مفارقت نماید و در قصری از قصور یمن نزول فرموده بود. چون زرقا را نظر بر آن صدف گوهر نبوت افتاد از آرزوی لقای کریم او دل از دست داد و کیسه زری بر گرفته از غرفه خود فرود آمد بسوی عبدالله شتافت و سلام کرد و پرسید که تو از کدام قبیله ای از قبائل عربی که از تو خوش رو تر هرگز ندیده ام. گفت: منم عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف سید اشراف و اطعام کننده اضیاف. زرقا گفت: ای سید من آیا تواند بود که یک جماع با من بکنی و این کیسه زر را بگیری و صد شتر با بار خرما و روغن به تو دهم. عبدالله گفت: دور شو از من چه بسیار قبیح است نزد من صورت تو. مگر نمی دانی که ما گروهی هستیم که مرتکب گناه نمی شویم و شمشیر خود را از غلاف کشیده بر او حمله کرد. زرقا گریخت و خایب (مأیوس و ناامید) برگشت. در آن حال عبدالمطلب داخل شد و چون شمشیر برهنه در دست عبدالله دید و حقیقت واقعه را از او پرسید و نقل کرد. عبدالمطلب گفت: ای فرزند آن زن که تو وصف او می نمائی زرقای یمنی است و چون نور نبوت را در جبین تو دید شناخته است و خواسته که آن نور را از تو بگیرد. الحمدلله که خدا تو را از شر او حفظ نمود و چون در مکه زرقا عبدالله را دید شناخت و دانست که زن خواسته است(ازدواج کرده) و آن نور از او به دیگری منتقل شده است. گفت: تو آن نیستی که در یمن دیدم؟ گفت: بلی. زرقا گفت: چه شد آن نور که در جبین تو بود. گفت: در شکم زوجه طاهره من آمنه است. زرقا گفت: شک نیست که چنین کسی می باید که محل چنان نوری گردد.
ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر...
منبع: کتاب حیوة القلوب جلد دوم( زندگانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)
نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه
مطالب فوق از کتاب حیوة القلوب خلاصه برداری شده است.
🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸
**اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
*التماس دعای فرج*
*شبتون مهدوی*
مهر شما همان
ڪیمیایے است ڪہ
روزگار مرا قیمتے مےڪند...
من بہ اعتبار محبت شما
نفس مےڪشم
اے قرار دل بے قرارم...
#سلام_امام_زمانم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ