بعضی وقتها گمان میکردم که دیگر به او فکر نمیکنم اما کافی بود لحظهای در جایی بی سر و صدا تنها بمانم.
ویکتور فرانکل توی کتاب انسان در جستجوی معنی میگه :
اما، دلیلی نبود که برای اشکهامون خجالت بکشیم، چون اشک ها شاهد شجاعتمون بودن، شجاعت تحمل دردهامون ...
هر بار که به تو فکر میکنم، انگار یک تکه از قلبم را در گذشته جا میگذارم. این عشق، زیبا و دردناک، مثل یک زخم قدیمی است که هرگز التیام نمییابد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راستشو بخوای هنوزم به نبودنت؛[عادت نکردم]