eitaa logo
مبین
137 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
199 فایل
دسترسی به مطالب محتوایی از سایت : Www.serajnet.org Www.monirnet.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
برگزاری دومین نشست تربیت و تعالی ناحیه ای و استانی ، مهر علوی، مهر ازلی و ابدی با موضوع غدیــــــــــــــــــــــر با حضور ارجمند سر کار خانم آتش پنجه به همراه مســـــــــــــــــــــــــابقه پخش به صورت آنلاین از کانال بسیج دانش آموزی ناحیه یک خواهران بازدید ۳۰۰ نفر
نشست چهارم تربیت و تعالی حوزه ای موضوع:امامت بسیج دانش آموزی ۱۱۶۱حضرت فاطمه سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 غافل مشو از عید غدیر و برکات امروز خدا گشوده است باب نجات جبریل و ملائک همه با امر خدا سر داده ز گل دسته ی هستی صلوات عید سعید غدیر خم مبارک باد. مهدیه عباسی از دبیرستان نمونه دولتی مائده 🌺🌺🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 ۱۱۶۱ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
نشست تربیت تعالی مربی :خانم گلاب موضوع: احکام تاریخ 1400/5/6
نشست تربیت تعالی موضوع : عقاید سخنران :حجه الاسلام ترکاشوند تاریخ : 1400/5/6
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ♦نشست تربیت و تعالی حوزه ای (مجازی) : احــــــــــــکام(نمـــــــــاز) : خـــــانم ذوالفقـــــــــاری : ۱۴۰۰/۵/۹ س
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 نشست مجازی... به مناسبت ماه ذی الحجه... باعنوان: قربان و غدیر زمینه ساز کربلا س
🔹امام موسی کاظم (ع): هرکه میانه‏‌روى کند و قناعت ورزد، نعمت بر او بپاید و هر که بى‏‌جا مصرف نماید و زیاده‏‌روى کند، نعمتش زوال یابد. 🌸ولادت با سعادت هفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام موسی کاظم (ع) مبارک
🔸راهکارهای زندگی موفق در کلام امام کاظم (ع)
❤️ علیه السلام فرمودند: 🍃 شادمانی مؤمن در رخسار اوست و اندوهش در دلش، سینه او فراخ‎ترین است و نفس او خوارترین؛ برتری طلبی را دوست نمی‎دارد و از شهرت‎طلبی گریزان است و اندوهش دراز است و همتش فراز ... 📖نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳. ۱۱۶۳_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها _حسین_علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 : 🔸در این معلوم شد به جواب نمی‌دهد.. دیگران باید از شما استفاده کنند. یک تجربه را من به خصوص یادداشت کرده‌ام. حرفی است که من مکرر با شما و مردم تکرار کردم حالا هم همان حرف را میکنم. این تجربه عبارت است از … ۱۴۰۰/۵/۶
✴️استاد فاطمی نیا می فرمودند: و ما همگی دارد. باید اثر و نور این ها را با و محافظت نگه داریم و از دست ندهیم. 🔸 ماها متأسفانه غالباً هستیم؛ ولخرج نـور. اگـر از نور کسب کنیم ، آن را حفـظ نمی کنیم . فورا با رفتارمان آن‌را خرج می‌کنیم و از بین می بریم.. می‌خوانیم(یاهرعبادت دیگه ای) و بعد می کنیم و نور نمازشب ازبین میرود، یک نورانیت هم اگـر شب به ما بـدهند، صبح خـرجش می کنیـم. یک می خوانیـم ، با جـواب تلخی کـه مثلاً به مادرمان می دهیم از بین می بریم.. ✔ خلاصه هـر دارد . اگر نور ها را کنیـم ، به تـدریج این نورها جمع شـده و قوی می شـوند و دارای می شود.
تلنگر❗️ ✨امام کاظم سلام الله علیه فرمودند: 🔹اگر شيعيان خود را جدا و مشخص كنم، در ميان آنان جز اهل حرف پيدا نكنم.. 🔹و اگر آنان را بيازمايم، همگى مرتدّ از كار در آيند.. 🔹و اگر آنان را سره و نا سره كنم ،از هر هزار نفر يك نفر خالص پيدا نشود.. 🔹و اگر ايشان را از غربال بگذرانم ، جز آن كه متعلّق به من است كسى باقى نماند.. 🔺آنها مدتهاست كه بر اريكه ها لميده اند و مى گويند : ༺༻ما شيعه على هستيم در صورتى كه شيعه على فقط كسى است كه كردار او مؤيّد گفتارش باشد .༺༻ 📚اصول کافی، ج ۸، ص ۲۲۸ ✨حال! چقدر کردارمان شیعه گونه است؟!! چقدر در زمینه امام زمان مرد عملیم؟!
🔶سخن امیرالمؤمنین 🌺خطبه114 نهج البلاغه 🔶 ارزيابی دنيا و آخرت ♦️چيزی بدتر از شرّ و بدی نيست جز کيفر و عذاب آن و چيزی نيکوتر از خير و نيکی وجود ندارد جز پاداش آن. همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس کفايت می کند شما را شنيدن از ديدن و خبر دادن از پنهانی های آخرت. آگاه باشيد، هرگاه از دنيای شما کاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنيای شما افزوده شود. چه بسا کاهش يافته هايی که سودآور است و افزايش داشته هايی که زيان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شديد، گسترده تر از چيزی است که شما را از آن باز داشتند و آنچه بر شما حلال است بيش از چيزی است که بر شما حرام کرده اند. پس آنچه را که اندک است برای آنچه که بسيار است ترک کنيد و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه که شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد. خداوند روزیِ شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرموده، پس نبايد روزیِ تضمين شده را بر آنچه که واجب شده مقدّم داريد، با اينکه به خدا سوگند آن چنان نادانی و شکّ و يقين به هم آميخته است که گويا روزیِ تضمين شده بر شما واجب است و آنچه را که واجب کرده اند برداشتند. پس در اعمال نيکو شتاب کنيد و از فرارسيدن مرگ ناگهانی بترسيد، زيرا آنچه از روزی که از دست رفته اميد بازگشت آن وجود دارد، امّا عمر گذشته را نمی شود بازگرداند. آنچه را امروز از بهره دنيا کم شده می توان فردا به دست آورد، امّا آنچه ديروز از عمر گذشته اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نااميد باشيد. (از خدا بترسيد چنان چه شايسته خداترس بودن است تا جز بر مسلمانی نميريد). ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر پایی جشن غدیر توسط دختران هیئت بنات الزهرا و پذیرایی از اهالی محل،با سخنرانی حجت الاسلام حاج آقا مظلوم و مدیحه سرایی سرکار خانم حسین زاده ۱۴۰۰/۵/۶ ۱۲۰_حضرت_آسیه
برگزاری کلاس حفظ و تدبر درقران ۱۲۰_حضرت_آسیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• به‌نظــرشماچه‌زمـانی‌تمام‌گناهان انسان‌بخشیده‌می‌شود؟! -کاری‌ازگروهِ‌رسانه‌ی‌رآنیـا @ranyaa313 ۱۲۰_حضرت_آسیه
مربی : سرکار خانم قاسمی
🌸🌸🌸 🌼🌼 🌺 سه دقیقه در قیامت... ۱ . . گذر ایام پسری بودم که در مسجد و پای منبر ها بزرگ شدم.در خانواده ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم.در دوران مدرسه و سال های پایانی دفاع مقدس،شب و روز ما حضور در مسجد بود.سال های آخر دفاع مقدس،با اصرار و التماس و دعا و ناله به درگاه خداوند،سرانجام توانستم برای مدتی کوتاه،حضور در جمع رزمندگان اسلام و فضای معنوی جبهه را تجربه کنم. راستی،من در آن زمان یکی از شهرستان های کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه و جهاد برای من خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند. اما از آن روز،تمام تلاش خودم را در راه کسب معنویت انجام میدادم.می دانستم که شهدا،قبل از جهاد اصغر،در جهاد اکبر موفق بودند،لذا در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم.وقتی به مسجد می رفتم،سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم،در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیا و زشتی ها و گناهان نشوم‌بعد با التماس از خدا خواستم که مرگم را زودتر برساند. گفتم:من نمیخواهم باطن آلوده داشته باشم.من می ترسم به روز مرگی دنیا مبتلا شوم و عاقبت خود را تباه کنم. لذا به حضرت عزرائیل التماس می کردم که زودتر به سراغم بیاید! . . ادامه دارد...> 🌺 🌼🌼 🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 🌼🌼 🌺 سه دقیقه در قیامت... ۲ . . چند روز بعد،با دوستان مسجدی پیگیری کردیم تا یک کاروان مشهد برای اهالی محل و خانواده شهدا راه اندازی کنیم.با سختی فراوان،کارهای این سفر را انجام دادم و قرار شد،قبل از ظهر پنجشنبه، کاروان ما حرکت کند.روز چهارشنبه،با خستگی زیاد از مسجد به خانه آمدم.قبل از خواب دوباره به یاد حضرت عزرائیل افتادم و شروع به دعا برای نزدیکی مرگ کردم. البته آن زمان سن من کم بود و فکر می کردم کار خوبی میکنم. نمی دانستم که اهل بیت ما هیچگاه همچین دعایی نکرده اند.آن ها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند.خسته بودم و سریع خوابم برد. نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم.بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم.با ادب سلام کردم. ایشان فرمود:((با من چیکار داری؟چرا انقدر طلب مرگ میکنی؟هنوز نوبت شما نرسیده.)) فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است. ترسیده بودم اما با خودم گفتم:اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او می‌ترسند؟! می خواستند بروند که با التماس رفتم جلو و خواهش کردم مرا ببرند. التماس های من بی فایده بود.با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جایم و گویی محکم به زمین خوردم! در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم.راس ساعت ۱۲ ظهر بود.هوا روشن بود! موقع زمین خوردن،نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت.در همان لحظات از خواب پریدم.نیمه شب بود. می‌خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد می کرد!! خواب از چشمانم رفت.این چه رویایی بود؟ من واقعا حضرت عزرائیل را دیدم!؟ ایشان چقدر زیبا بود!؟ . . ادامه دارد...> 🌺 🌼🌼 🌸🌸🌸
مربی : سرکار خانم قاسمی
🌸🌸🌸 🌼🌼 🌺 سه دقیقه در قیامت... ۳ . . روز بعد از صبح زود دنبال کار سفر مشهد بودم.همه سوار اتوبوس ها بودند که متوجه شدم،رفقای من،حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفته اند. سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. در مسیر برگشت،سر یک چهار راه، راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد و از سمت چپ به من برخورد کرد.آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و پشت پیکان ردی زمین افتادم. نیمه چپ بدنم به شدت درد میکرد.راننده پیکان پیاده شد و بدنش مثل بید می لرزید.فکر کرد من حتما مرده ام. یک لحظه با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل به سراغ ماهم آمد. آنقدر تصادف شدید بود که فکر کردم الان روح از بدنم خارج می شود.به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم. ساعت دقیقاً ۱۲ ظهر بود،نیمه چپ بدنم خیلی درد می کرد! یکباره یاد خواب دیشب افتادم.با خودم گفتم:این تعبیر خواب دیشب من است. من سالم می مانم.حضرت عزرائیل گفت که وقت رفتنم نرسیده. زائران امام رضا(ع) منتظرند.باید سریع بروم.از جایم بلند شدم.راننده پیکان گفت:شما سالمی! گفتم:بله.موتور را از جلوی پیکان بلند کردمو روشنش کردم. با اینکه خیلی درد داشتم به سمت مسجد حرکت کردم. راننده پیکان داد زد:آهای،مطمئنی سالمی؟ بعد با ماشین به دنبال من آمد.او فکز می کرد هر لحظه ممکن است که من زمین بخورم. کاروان زائران مشهد حرکت کردند.درد آن تصادف و کوفتگی بدن من تا دو هفته ادامه داشت. بعد از آن فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار انجام دهم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.هر زمان صلاح باشد خودشان به سراغ ما خواهند آمد،اما همیشه دعا می کردم که مرگ ما با شهادت باشد. . . ادامه دارد...> 🌺 🌼🌼 🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 🌼🌼 🌺 سه دقیقه در قیامت... ۴ . . در آن ایام،تلاش بسیاری کردم تا مانند برخی رفقایم،وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم.اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه،همان لباس یاران آخر الزمانی امام غائب از نظر است. تلاش های من بعد از چندسال محقق شد و پس از گذراندن دوره های آموزشی،در اوایل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم.این راهم باید اضافه کنم که؛من از نظر دوستان و همکارانم،یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم.یعنی سعی می کنم،کاری که به من واگذار شده را درست انجام دهم،اما همه رفقا می دانند که حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن و... هستم. رفقا می گفتند که هیچکسی از همنشینی با من خسته نمی شود. در مانورهای عملیاتی و در اردوهای آموزشی،همیشه صدای خنده از چادر ما به گوش می رسید. مدتی بعد،ازدواج کردم و مشغول فعالیت روزمره شدم.خلاصه اینکه روزگار ما،مثل خیلی از مردم،به روزمرگی دچار شد و طی می شد.روزها محل کار بودم و معمولاً شب ها با خانواده.برخی شب ها نی در مسجد و یا هیئت حضور داشتیم. سال ها از حضور من در میان اعضای سپاه گذشت. یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. سال ۱۳۹۰ بود و مزدوران و تروریست های وابسته به آمریکا،در شمال غرب کشور و در حوالی پیرانشهر،مردم مظلوم منطقه را به خاک و خون کشیده بودند. آن ها چند ارتفاع مهم منطقه را تصرف کرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله میکردند،هر بار که سپاه و نیروهای نظامی برای مقابله آماده می شدند،نیرو های این روهک تروریستی به شمال عراق فرار می کردند.شهریور همان سال و به دنبال شهادت سردار جان نثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه،نیرو های ویژه به منطقه آمده و عملیات بزرگی را برای پاکسازی کل منطقه تدارک دیدند. . . ادامه دارد...> 🌺 🌼🌼 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داره‌کم‌کم‌تموم‌میشــه...(🖤🌱 -ده‌روزتامحرم‌باقیست- تهیه شده توسط یکی از دختران هیات بنات الزهرا خانم مبینا بازدار ۱۲۰_حضرت_آسیه