eitaa logo
'مُـــبتلــابــه‌اَللّٰـه'
316 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
915 ویدیو
7 فایل
وَلــاتُعَنِّنــی‌بِطَلَـبِ‌مالَــمْ‌تُقَـدِّرْلــی‌فیــهِ‌رِزْقــاً #رشت / 📷🎨
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیه از کدامین غصه باید جان سپرد ؟ دردِ حیدر ، داغِ مادر یا غریبیِ حسن ..
'مُـــبتلــابــه‌اَللّٰـه'
"
مرد‌جنگی‌‌هم ‌اگر باشی؛ -کمر‌خم‌‌می‌کنی! همسرت ‌را‌رو‌به‌‌چشمانت . . . بماند‌بگذریم :)
نماهنگ منتصرون.mp3
5.11M
امت عاشق وعده صادق جاء نصر الله آیه شد نازل زهق الباطل جاء نصر الله ❤️‍🩹
ودل‌را‌خانه‌ی‌علی‌کن! که‌خانه‌ی‌علی‌را‌فاطمه‹س›جارومیزند...
'مُـــبتلــابــه‌اَللّٰـه'
‌ "تمومِ‌مادرها؛ فدایِ‌تومادر..(:"
۱• نصصصرت😂💀 (عینِ همین پیام توی پیام‌های ناشناس پیج روبیکاهم بود..) 2• جمله‌ی 'خبری' بود؟😶 (اینم بود...) 3• اگه مارو تو دعاهاتون یاد کنین؛ بلی! 4• بفرستید مشاهده بشه؛ اگه مورد تاییدِ همه‌ی ادمین‌ها قرار گرفت، بلی! 5• پوفففف😖واقعا متاسفام... 6• با تشکر از همکاریِ شما🤨 7• بلی خودم هستم😉🪴 چرا که نه! حتما...
"-بأذن‌ِالله...!"
ببین میتوانی بمانی بمان_(0).mp3
3.5M
حالا که داری میری؛ قرارمون باشه؛ ساعت ۳ روز عاشورا تهِ گودال ...! ❤️‍🩹
"بسیجی‌" های اصلی رو اغتشاشات 401 کشتن... اینا که دیمروز حضرت‌آقا باهاشون دیدار داشت "میر بسیجی" بودن
- میگفت یه‌جوری گریه ‌کن؛ که اگر کسی رد شد... -بفهمه مادرمون فقط ۱۸ سالش بودھ💔!
. نوشته‌ بـُود ؛ لعنــَتِ‌خدا به هرکسی که تو را با عـَـلی نخواست ‌:) .
'مُـــبتلــابــه‌اَللّٰـه'
- میگفت یه‌جوری گریه ‌کن؛ که اگر کسی رد شد... -بفهمه مادرمون فقط ۱۸ سالش بودھ💔!
‌ يا مُقلِب القَلوب ثَبت قَلوُبنا على حُبِ فاطِمة والبراءِة مَن أعَدائها ؛ - ای دگرگون کننده قلبها ! دلهای ما را بر محبت فاطمهۜ و دشمنی با دشمنان فاطمهۜ پابرجا بدار :)
زنان،‌شهیدساز‌هستند کہ‌ده‌برابر‌شهادت‌ارزش‌دارد ...!' - استادپناهیان       
آتش‌بس؟ اونم از زبانِ دشمن؟ زهی خیال باطل! پ.ن: وایسا کارت ندارم!
"-بأذن‌ِالله...!"
این حدیث آمد زِ زهرای بتول ، فاطمه؛ صدیقه بنت الرسول  ، روزی آمد خانه ما مصطفی  ، گفت با حالی شبیه اِلتجا  ، ضعف دارم جان بابا دخترم  ، پهن کن بابا عبایی بر سرم ، آن عبایی را که دارم از یمن ، آن عبا بر من بکش ای مُمتَحَن ، گفتمش بابا بلا دور از شما ، در پناه مهر و الطاف خدا ، من کشیدم آن عبا بر روی او ، یک نظر کردم به ماه روی او ، صورتی زیبا تر از قرص قمر ، روشن و زیبا ؛نکوتر از سحر ، ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ، گفت ای مادر سلام و صد دعا ، گفتمش مادر سلامم بر شما ، نور چشمم ای عزیز با وفا ، گفت مادر خانه دارد عطر گل ، هست بوی  جدّ ما ؛ختم رسل ، گفتمش ای نور چشمم بوی او ، آمده در خانه  با گیسوی او ، رفت نزد حضرت خاتم؛ حسن ، گفت بابا جان فدایت ؛جان و تن ، گفت بابا صد سلام و صد درود ، بر شما ای خاتم رب ودود ، با اجازه رفت در تحت کسا ، در کنار مصطفی شد مجتبی ، بعد از آن آمد حسین و با سلام ، گفت بوی جدّم آید بر مشام ، گفتمش ای نور چشمانم حسین ، ای عزیز فاطمه ای نور عین ، جدّتان در خانه در زیر کسا ، آمده امروز شد مهمان ما ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد با حیا ، بعد از آن آمد علی مرتضی ، گفت زهرا جان سلامم بر شما ، بوی یار مهربان آید همی ، بوی جوی مولیان آید همی ، گفتم او را یار ختمی مرتبت ، صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ، آمده مهمان ما بابای من ، آمده مانند جان در جسم و تن ، رفت نزد احمد و گفت این سوال ، چیست رمز و راز این وقت و مجال ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد مرتضی ، بعد از آن رفتم کنار اهل خود ، تا بجویم با عزیزان وصل خود ، ما همه بودیم در زیر کسا ، دست خود برداشت بابا بر دعا ، گفت یارب اهلبیتم را ببین ، بهترین خلق خدا روی زمین ، خونشان با خون پاک من قرین ، جسم و جان دارند از من با یقین ، جسمشان را  از بدیها دور کن ، قلبشان را خانه ای از نور کن ، لطف کن بر خاندانم با کَرم ، تا ابد آباد گردان این حرم ، دشمن آنها مرا هم دشمن است ، پیش چشمم جلوه اهریمن است ، هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ، می شود محبوب من در دو جهان ، بانگ حق برخاست از عرش برین ، کای ملائک بشنوید این با یقین ، هر چه را من آفریدم در جهان ، این زمین و جمله هفت آسمان ، کوه و دریا را اگر من ساختم ، نُه فلک را اینچنین پرداختم ، هر چه زیبائیست در شمس و قمر ، ظلمتِ شبها و نور در سحر ، ساختم اینها به عشق مصطفی ، ساختم با مِهر این اهل کسا ، بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ؟، صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا؟ ، بانگ حق برخاست: زهرا و پدر ، معدن ایمان و کان هر گوهر ، حیدر و فرزند پاکش مجتبی ، هم حسینِ بنِ علی در کربلا ، گفت جبرائیل ای ربّ جلی میروم من نزد زهرا و علی ، با اجازه نزد ما زیر کسا آمد و می خواند ، پیغام خدا گفت ای پیغمبر عالی مقام ، می رسانَد حق به درگاهت سلام ، هر چه که در کلّ عالم خلق شد ، از برای اهل زیر دَلق شد ، گفت از این خانواده تا ابد دور شد ناپاکی و هر فعل بد ، جسم و روح خاندانت پاک شد ، نامشان بر تارک افلاک شد ، گفت حیدر چیست رمز جمع ما ، چیست مزد راوی این وضع ما گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ، در میان دوستان مرتضی هر غمی دارد خدا شادی کند ، بر اسیران بانگ آزادی کند مشکلات جمعشان حل می شود ، سِحر درد و غصه باطل می شود ، گفت مولا رستگارانیم ما همچنان گل در بهارانیم ما ، شیعه با این نقل می گردد سعید بهتر از این مژدگانی کس ندید ، "حدیث کساء به روایت شعر✍🏼"
'مُـــبتلــابــه‌اَللّٰـه'
-
قطره‌ی‌ اشک علی تا‌ به‌ ته‌ چاه‌ رسید... چاه‌‌فهمید‌ كه كسی‌ همچو‌ عـلی تنها‌ نیست!