مُـبـتَــلا
سلام میخوام یه ده شب صوت بذارم از موضوع رزق و روزی به نظرم گوش کردنش میتونه زندگی تون تغیر بده... حت
بازخورد ها نسبت به این مبحث واقعا حیرت آور بود برام
۱۸۶ نفر گفتن کل ده جلسه رو تا امروز گوش کردن و واقعا متحول شدن از شنیدن این مباحث!
۹۵ نفرم گفتن بیشتر از ۵ جلسه رو گوش کردن
خیلیا هم تشکر کردن بابت این مبحث
❤️😇🌹
سلامتی استاد رمضانی و شادی روح استاد ایشون مرحوم آیت الله حاج اقا مجتبی تهرانی ره صلواتی هدیه کنید!
سلام
شب تون بخیر
حالا که اکثریت این مبحث رزق و روزی رو گوش کردن
اگه پایه اید یه سلسله مبحث دیگه درمورد ظن و گمان بذارم باهم گوش بدیم!!!
این مبحث جهان بینی شما رو به مسائل عوض خواهد کرد!😇
اگه پایه اید اینجا بهم بگید👇🏻
@sh_amirhossein
مُـبـتَــلا
سلام شب تون بخیر حالا که اکثریت این مبحث رزق و روزی رو گوش کردن اگه پایه اید یه سلسله مبحث دیگه درمو
امروز داشتم با استاد رمضانی در مورد این مبحث صحبت میکردم!
استاد فرمود خودم این سلسله مبحث رو ندارم
از کجا داری تو😀
گفتم همون جا که جلسه بود ضبط کرده بودم😍
May 11
#حکایت
درویشی فقیر و تهی دست از کنار مسجد وکیل که کریم خان زند در حال احداث آن بود عبور میکرد .
چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد و اذن شرفیابی خواست....
کریم خان دستور داد درویش را به نزدش آوردند .
کریم خان گفت : "این اشاره های تو برای چه بود ؟"
درویش گفت :" نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟"
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛" گفت چه میخواهی ؟"
درویش گفت : "همین قلیان ، مرا بس است !"
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد تا آن را بفروشد . از آنجا که قلیان شاه تماما از جواهرات و نگین های قیمتی ساخته شده بود کسی از مردم عادی توان خرید آن را نداشت!!!
والی یکی از استان ها که به شیراز آمده بود می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! از قضا چیزی درخور شاه در آن بازار پیدا نکرد تا چشمش به درویش و قلیانش افتاد!
پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر به سوی مسجد در حال ساخت روانه شد و نزد خان رفت.
.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت :" نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . "
#رزق_و_روزی ❤️
@mobtalai
هدایت شده از مُـبـتَــلا
35.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مُـبـتَــلا
مبحث: ظن و گمان قسمت پنجم #مبتلا | @mobtalai
سلام
امشب دل و دماغ پست گذاشتن ندارم...
ان شاءالله فردا قسمت بعدی تقدیم میکنم
لطفا همه به حق این شب عزیز دعا کنید 😔😔😔
شَرَف، حَلاللقمگی، شعور و انسانیّتِ آدمها تو بِزنگاهها خودش رو نشون میده، تو هنگامههایِ بَلا و پیشامد!
مُـبـتَــلا
شَرَف، حَلاللقمگی، شعور و انسانیّتِ آدمها تو بِزنگاهها خودش رو نشون میده، تو هنگامههایِ بَلا و پ
- بیتفاوتی و سکوتهایِ بُغضآلود
- شوخیهایِ کثیف
در جریانِ مسائلِ جدی و ملّی این دو واکنشِ رفتاری رو از هرکس و هردستهای چه مذهبی - چه غیرمذهبی دیدید، فراموش نکنید....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ حاج قاسم عزیز به قاسم ابن الحسن سوگند، سلاحی که تو برافراشتی هرگز بر زمین نخواهد ماند🖤
@mobtalai
داشتم به این فکر میکردم از دیروز تا حالا...
بعضیا چطوری به چشم اهل بیت میان...
اهل بیت بعضیا رو چقد خوشگل میخرن...
مثلا امام رضا بیاد بگه به پاس چند سال خادمی دربارم،شب تولدم پاشو جمع کن بریم پیش خودم....