پذیرش تکثر واقعا دشواره...
میبینم گاهی رفقام از همه مدل آدمی دوست و آشنا دارن و باهاش صمیمین، ولی من نمیتونم...
دوستهای مختلف زیاد دارم، ولی حس صمیمیت نمیتونه از تفاوت حاصل بشه!
وقتی با کسی که موافقتهای بنیادین ندارم دوستم، حتی وقتی بینهایت دوستش دارم، احساس دورویی میاد وسط...
هی نهیب میزنه که متوجهی این اداست و وقتی که زمانش برسه، توی موقعیت حساس، همه اینها باد هواست؟
تعامل صمیمانه داشتن و صمیمینبودن، واقعا دشواره!
حتی وقتی باید به نتیجهای برسی و این فقط از رهگذر "ادای دوستی درآوردن" میسر میشه، میخوام نباشه....
اصلا فایدهگرایانه نیست، با آدمها نمیشه ابزاری برخورد کرد، و این داره خیلی توی زندگی ضربه میزنه....
که من با فلانی صمیمی بشم چون فلان جا به کارم میاد یا نفع مالی داره برام یا از بُرشش میتونم استفاده کنم!!!! یا فعلا سواری رو میگیرم ازش تا بعد ببینیم چی پیش میاد!
بنظرم سوءاستفادهکردن از آدما یک نوع توانایی نیست بلکه یک نوع خباثته! :))
پ.ن: چقدر شبیه این وقتایی شد که از یکی میپرسن مشکلت چیه، و جواب میده زیادی مهربونم...
البته منظورم این نیست، هرچند دلیلی هم ندارم که چرا این نیست :))
#مبتــلا
#چرندیات
@mobtalai
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 من را همانند حضرت مسلم بن عقیل شهید کردند!
♦️شهید مدافع حرم حاج جواد الله کرم دوست داشتنی را می گویم. همانی که ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ در حلب سوریه به کاروان عاشورا پیوست و پیکرش تا اردیبهشت سال ۹۹ مفقود بود و نهایتا از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی شد.
♦️قبل از تفحص پیکرش مطهرش یکی از دوستان خواب او را می بیند که می گوید: «من را به بالای یک بلندی بردند و سرم را بریدند و پیکرم همانند حضرت مسلم بن عقیل به پایین پرت کردند.»
♦️زمانی که پیکر مطهر حاج جواد تفحص شد، رزمندگان سوریِ مطلع از موضوع، محل شهادت وی را نشان داده و گفتند که داعشی ها جواد را بالای این تپه بردند و سرش را بریدند و سپس پیکر بی جانش بی رحمانه به پایین پرت کردند.
♦️تپه محل شهادت شهید به همراه فیلمی از حاج جواد دوست داشتنی را در جبهه ببینیم و با این همه چه زیباست این جمله شهید آوینی که فرمود: «خون پیكره حق در طول تاریخ از قلب عاشوراست كه سرچشمه می گیرد و اگر حقیقت را بخواهی، هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است. كاروان تاریخ روان است و یاران عاشورایی سیدالشهدا (ع) یكایک از صلب پدران و رحم مادرانشان پای به سیاره زمین می گذارند و در زیر خیمههایی پشمینه و یا در خانههایی كاه گلی بزرگ می شوند و خود را به صحرای كربلا می رسانند.»
#مبتــلا
@mobtalai
وقتی به کسی میگم میخوام استعفا بدم میگن حیفه کارتو از دست بدی.
صد ها نفر آرزو داشتن جای تو بودن و از این داستانا...
حتی یه نفر نگفت کار خوبی میکنی حیف خودتی که داری از دست میری....
#مبتــلا
مُـبـتَــلا
وقتی به کسی میگم میخوام استعفا بدم میگن حیفه کارتو از دست بدی. صد ها نفر آرزو داشتن جای تو بودن
نمی دونم اسمشو بالغ شدن می شه گذاشت یا نه، ولی قبلنا خیلی حوصله داشتم، الان به وضوح خیلی کمتر شده، دوست ندارم دوستای زیادی داشته باشم، دوست ندارم موبایلم زیاد زنگ بخوره، نمی خوام راجع به قدمای بعدیم به کسی توضیحی بدم، دوست ندارم دلیل رفتارام یا درمورد هرچیزی به کسی توضیحی بدم، حتی حوصله ی واکنش نشون دادن به کارای بد دیگران و حواشی که همیشه پیش میاد رو ندارم، تو اون نقطه از زندگیمم که می خوام دورم خلوت و سکوت باشه تا ذهنم بتونه تموم تمرکزشو بذاره روی خودم و زندگیم...
#مبتــلا