درخت گردوی🌳 حیاط خانه، چند سالی بود که خشک شده بود و میوه نمیداد. مجبور شدیم قطعش کنیم. قسمتی از تنه را فامیلها برای بساط کباب و قلیان بردند. قسمتی دیگر ماند گوشهٔ انبار. 🪵
محرم که رسید و بچههای هیأتِ کنار خيابان، بساط چای ☕️را دایر کردند، قسمت باقیماندهٔ تنهٔ درخت را بردیم برای آنها.
با خودم گفتم: خوشبهحال تنهٔ درخت که عاقبتبهخیر شد و در دستگاه امامحسین سوخت. کاش عاقبت ما هم ختم به خیر شود! ختم به سربازی امامزمانمان و خدمت به او.
#امام_زمان | #داستانک
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
•°🌿°•
دورترین نزدیک من(:❤️🩹
پ.ن: شده جایی از ته دل صدایش زده باشیم و نگفته باشه جانم؟!
#داستانک
#کهکشان_نیستی🪐
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
وقت امتحانات 📚پایانترم بود، اما دولت، ورود زنان و دختران باحجاب رو به مراکز آموزشی و دانشگاهها ممنوع کرده بود.🚫
جلوی ورودی دانشگاه، به خاطر مقاومتکردن برای حفظ حجاب و برنداشتن روسریاش، سیلی خورد و از امتحانات محروم شد.
خم به ابرو نیاورد. لبخند زد و گفت: امام زمان! شاگرد خوبی برای کلاس درس مادرتون بودم؟...❤️🩹
#امام_زمان | #داستانک
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
روبهروی ضریح ایستاده بود و داشت نداشتههایش را برای امام رضا میشمرد که مردی فریاد زد: برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان صلوات...💛
اشک در چشمانش🥺 حلقه زد و گفت: یا صاحبالزمان! ببخشید که با وجود شما، دَم از فقر و بیکسی زدم🕯. فقیر کسیست که شما را نمیشناسد، که محبت شما و انتظار ظهورتان را ندارد.....
#امام_زمان | #داستانک
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
تازه عروسی کرده بودند🤵🏻
با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم گل و شیرینی بخریم و یه سری به خانه شان بزنیم
خانه شان کوچک بود.
یک پذیرایی دوازده متری داشتند.روی دیوار بالای پذیرایی یک قاب بزرگ🖼خالی بود!
برای همه مان سوال شده بود.
تا حالا ندیده بودیم کسی قاب خالی به دیوار پذیرایی خانه اش بچسباند!
عاقبت من طاقت نیاوردم و به نمایندگی از همه پرسیدم:این قاب خالی چیه؟
نکنه به زودی در این مکان عکس عروسیتون نصب میشه؟بچه ها خندیدند
خودش هم لبخندی زد
و گفت:نه...!این قاب جای خالی عکس امام زمان(عج)است.میخواییم وقتی حضرت ظهور کردند و چهرشون رو همه دیدند👀عکسشان را به دیوار خانه مان بچسبانیم...
همه مان مات و مبهوت شدیم
یکی پرسید:پس چرا از حالا قاب خالی به خانه ات زده ای؟هنوز که آقا ظهور نکرده اند!
فوری جواب داد:همین دیگه...میخواییم همیشه یادمون باشه یه چیزی تو زندگیمون کم داریم.هر وقت این قاب خالی رو ببینیم یادمون می افته که منتظر ظهور باشیم...!!
#امام_زمان | #داستانک
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
تازه ازدواج💍 کرده بودیم...
می گفت:《 روزی که قرار بود بیایم خواستگاری به حضرت مهدی (عج)توسل کردم واز ایشان خواستم تا کسی را در راهم قرار بده وبا او ازدواج کنم که منتظر امام زمان باشه ...
زندگیم عطر ورنگ✨ امام زمانی بگیره...》
راست می گفت من هم آن روز کار را به خود حضرت واگذار کرده بودم...
#امام_زمان | #داستانک
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
خیلی تغییر کرده بود. علتش رو پرسیدم. چشماش🥺 برقی زد و با شوق حدیثی رو که پسزمینه گوشیاش گذاشته بود نشونم داد. نوشته بود: همانا یاران حضرت قائم همگی جوانند و پیر در میانشان نیست، مگر به اندازهٔ سرمه در چشم...
خیلی مصمم نگاهم کرد و گفت: تموم جَوونیم رو بسیج👣 کردم که دیگه مانع ظهورش نباشم....
#امام_زمان | #داستانک
🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
داشتم کمدم🗄 را مرتب میکردم که چشمم به چند تا کاغذ افتاد.
کاغذها را یکییکی چک کردم. لابهلای مدارک دانشگاه و دستنوشتههای روزانه، یک پاکت نامه نظرم را جلب کرد. رویش نوشته بودم: فقط برای تو.
شناختمش. عهدنامهٔ ترک گناهم با امامزمان بود.
اشکهایم را پاک کردم و پاکت 📨را گذاشتم کنار عهدنامههای قبلی!
با خودم گفتم: بیخود نیست که ظهورش انقدر عقب افتاده! یار پای کار کم دارد...
#امام_زمان | #داستانک
🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
تو تعریفش از دنیا، یک نقطهٔ سفید 🤍وجود نداشت!
بعداز اینکه دستمال عینکم🕶 رو بهش هدیه دادم، گفتم: ناامیدی مال اونیه که امام زمانش رو نمیشناسه...
#امام_زمان | #داستانک
🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
یه روزی یه جوونی زمان امامصادق<ع>
داشته تو کوچه ای میرفته ، دستش یه شیشه شراب بود.
یهو تو راه با امامصادق <ع> روبرو میشه ،
خلاصه خیلی خجالت میکشه پشت میکنه به امام پیش خودش هی میگفت آخ آخ دیگه کارم تمومه ، امام دید دیگه ...
امامصادق <ع> لبخند میزنه و با مهربونی
بهش میگه هرکاری هم کردی روتو از ما
برنگردون🥺✨ :))
#امام_زمان | #داستانک
🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
شبی خواب🛏 بودم که نیمه های شب صدای درخانه ام بلند شد از پنجره طبقه🪟 دوم از مردیکه آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه میخواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش درخطر است. می خواست کمکش کنم...
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه
رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط درذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاجاحمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛همین.❗️
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج)✨ را خواب دیدم...
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر
ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ
شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردمو کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند🫀...
#امام_زمان | #داستانک
🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」
دعواشده بود ...
آقاامیرالمومنین(ع)رسید.
گفت : آقایقصاب🔪ولشکنبزاربره
_بهتوربطینداره
+ولشکنبزاربره
_بهتوربطینداره
دستشوبردبالا،محکمگذاشتتوصورت
علی(ع)آقاسرشوانداختپایینرفت👣🫀 ...
مردمریختنگفتنفهمیدیکیوزدی؟!
گفت : نهفضولیمیکردزدمش
گفتن : زدیتوگوشعلی(ع)خلیفهمسلمین
ساتوربرداشت ، دستشوقطعکرد!
گفت : دستیکهبخورهتوصورتعلی(ع)
دیگهمالمننیست...
دستیکهبخورهتوصورتامامزمانم
نباشهبهتره ...
امامزمان(عج)فرمودند:هرموقعگناهمیکنی
یهسیلیتـوصورتمنمیزنی💔!
#امام_زمان | #داستانک
🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج
واحدفرهنگیمـبتلایمـھـღـدی:
「 @mobtalaye_mahdi 」