eitaa logo
شهید محسن حججی
1.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1هزار ویدیو
31 فایل
کانال رسمی شهید مدافع حرم محسن حججی انتشار محتوا با ذکر صلوات بلامانع است خادم کانال : @Shahidkazemi313
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محسن حججی
دست نوشته شهید حججی از آخرین سالنامه در سال 95 در روز عرفه
🔹 دست نوشته شهید حججی از آخرین سر رسید در سال 95 در روز عرفه : 🔸جز تو به آستان که پناه برم که نا امید بر نگردم . و جز تو به که رو زنم که جواب دهد ... اما ....اما چگونه سر ز خجالت بر آورم بر دوست که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم ... می دانم ... اعتراف میکنم .... بنده خوبی نبوده ام ... اما تو خوب خدایی هستی .... خدایا اگر گناهی کردم ... اگر خطایی از من سر زد ... اگر کسی را تشویق به گناه کردم .... اگر با تشویق کسی به گناه افتادم ... همه و همه را تو می دانی ... از آشکار و نهانم با خبری ... از هر که بتوانم پنهان کنم از تو که نمی توانم ... خدایا بد کرده ام .... می دانم ... اما آمده ام ... آمده ام تا پشیمانی ام را ببینی ... الهی ... توبه ام را بپذیر ... قبول کن ... مرا ببخش ... یا رب العالمین ... تو را به عرفه ؛ تو را به حسین قسم ... مرا ببخش و به آن راهی هدایت کن که شهدا را هدایت کردی ... خدایا جز شهادت آرزویی دیگر ندارم ... در این عرفه مرا هم قبول کن که قربانی ات شوم ... الهی رضا برضاک خدایا از من راضی باش ... محسن حججی
🔻 که انقلاب امروز به آن اشاره کردند 🔹روایتی که امروز از ماجرای جشن عروسی و اعزام یک رزمنده به جبهه های دفاع از حریم اهل بیت(ع) در آن نام بردند، کتاب .
🔻 که انقلاب امروز به آن اشاره کردند 🔹روایتی که امروز از ماجرای جشن عروسی و اعزام یک رزمنده به جبهه های دفاع از حریم اهل بیت(ع) در آن نام بردند، کتاب ، روایتی از زندگی پاسدار رشید اسلام مرادی نام دارد. عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم شهید چاپ سیزدهم|362 صفحه|14000تومان 02537840846 خرید اینترنتی: lish.ir/XBp
4_5834486713954599652.wma
19.33M
🎥 مداحی شهید محسن حُججی در یادمان طلائیه @modafe_haram_shahid_hojaji
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
با آرزوی قبولی عزاداری ها. پیش فروش کتاب روایت زندگی آغاز شد. لینک خرید: http://manvaketab.ir/542328-سربلند/bz=fs خرید پیامکی: ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱
🔸قصه ما به سر رسید... دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود، نور خداست عزاداری‌تون قبول
🌷سالروز خاکسپاری شهید محسن حججی 🗓 پنجشنبه 97/7/5 ⏰ ساعت 9 الی 11:30 🚩 مسجد جامع نجف آباد
⭕️کتاب زندگی شهید حججی یک‌سال و اندی بعد از شهادت و تشییع محسن حججی حالا کتاب زندگی وی با عنوان «سربلند» توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و روانه بازار نشر شد.
⭕️کتاب زندگی شهید حججی یک‌سال و اندی بعد از شهادت و تشییع محسن حججی حالا کتاب زندگی وی با عنوان «سربلند» توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و روانه بازار نشر شد. «سربلند» روایت زندگی شهید حججی به قلم نویسنده کتاب «عمار حلب»؛ محمدعلی جعفری، در ۳۶۰‌صفحه و قیمت پشت جلد ۲۳۰۰۰‌تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد. علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت manvaketab.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت کنند. ⭕️برشی از کتاب سربلند برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه‌اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند، تند حرف‌هایم را ترجمه می‌کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده‌اند «القائم» بپرسید. فهمیدم می‌خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می‌گوید اسیرتان را این‌طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریده‌بریده، جواب می‌داد و حاج سعید ترجمه می‌کرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود…!»… وارد قرارگاه حزب‌الله شدیم، فرمانده‌شان، مالک، آمد به استقبال‌مان. با خوشحالی و اهلاً وسهلا ما را چسباند تنگ سینه‌اش معلوم بود که او هم چشمش آب نمی‌خورد که زنده برگردیم. نشستیم و سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کردیم؛ از وضعیت پیکری که دیدیم و قابل شناسایی نبود. سریع گوشی را برداشت و تماس گرفت. مو به موی حرف‌هایی را که از ما شنیده بود، منتقل کرد. با آن طرف خط به حالت نیروی تحت امر، به عربی صحبت کرد. لابه‌لای صحبت‌های‌شان زیاد از «سیدی علی عینی» استفاده می‌کرد. به حاج سعید چشمک زدم که با چه کسی صحبت می‌کند. گفت: «سیدحسن نصرالله !» مالک حاج سعید را صدا زد که بیا گوشی را بگیر. حاج سعید به فارسی شروع کرد حرف زدن. بعد هم به من اشاره کرد که حاج قاسم است. تازه متوجه شدم که حاج قاسم و سید حسن نصرالله از توی بیروت این عملیات را هدایت می‌کردند. به حاج سعید گفتم ماجرای استخوان را بگو. تا این موضوع را گفت، صدای حاج قاسم را از پشت خط شنیدم که پرسید: «جدی میگی؟!» سریع گوشی را قطع کرد که زود تماس می‌گیرم. دو، سه دقیقه هم نشد. گوشی زنگ خورد. مالک جواب داد. تند،تند حرف‌هایی زد و بعد خداحافظی کرد. به من گفت: «سریع استخون رو بیارا» رفتم از داخل ماشین استخوان را آوردم. مالک در همان فرصت یکی از نیروهایش را به خط کرد که بنزین بزند و راه بیفتد سمت طرابلس»، می‌خواستند استخوان را برسانند برای آزمایش دی‌ان ای. آن طور که من متوجه شدم، شرایط مهیا نبود برای ارسال به ایران. موقع خداحافظی مالک باز ما را در آغوش گرفت و پیغام سیدحسن نصرالله را به ما رساند: «خیلی از آن‌ها تشکر کنید بهشان بگویید آن‌ها پهلوانان مقاومت هستند » همان شب برگشتیم مقر زرهی. حالی برایم نمانده بود؛ نه روحی، نه جسمی. صبح باخبر شدم که جواب آزمایش مثبت بوده و تبادل انجام شده است.
ترجمه کتاب #سربلند روایت زندگی #شهید_محسن_حججی آغاز شد. #انتشارات_شهیدکاظمی #دار_الحضارة_الإسلامية
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📚 جشن امضای کتاب سربلند *روایت زندگی شهید مدافع حرم محسن حججی* و نشست صمیمی با نویسنده توانای کتاب سربلند *محمدعلی جعفری* . سه‌شنبه ۱۷مهر۹۷ از ساعت۱۶ . 🔷تهران..میدان شهدا..