eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.6هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
11.3هزار ویدیو
281 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
📢📢📢 شناسایی پیکر دیگر ی از شهدای 🌷شهید از تاریخ شهادت: ١٧ اردیبهشت ٩۵ جمعه ٢٠ مهر ٩٧؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد‌و‌دل سوزناک همسر شهید مدافع حرم #علیرضا_بریری 🕊💔 @modafeaneharaam
🌹چهارمین یادواره مجازی شهدای خانطومان شب دوم شهیدان 🕙ساعت ۲۲ در کانال تلگرام و پیج اینستاگرام حماسه خانطومان👇👇👇 T.me/khantuoman instagram.com/khantuoman @Modafeaneharaam
اقا علیرضا اصلا اهل غیبت کردن نبودن و حالشون عوض میشد .هر جایی که میدیدند مجلس غیبت شده سریع از اونجا خارج میشدند یا با یه شوخی حرف رو سریع عوض میکردند .✅ تو جمع خانواده اونقدر شوخ بودند وشیطنت داشتند که الان وقتی نیستند کاملا جای خالبشون رو همه حس می کنند و یهو یاد ایشون و شوخیهاش زنده میشه .همه میزنند زیر خنده ولی باز طولی نمیکشه که بغض و اشک جای خنده رو میگیره همیشه بعد از سرکار باید فاصله سرویس تا خونه رو که حدود یک و نیم کیلومتر بود میدوئید با تمام خستگی که از محل کار داشت و گاها تو تابستونها باید تو افتاب داغ این مسیر رو طی میکرد وقتی میرسید خونه انگار هیچ اثر خستگی در ایشون نبود .و هیچ وقت خسته گیش رو تو خونه نمیورد و همیشه با رویی باز با منو پسرم برخورد میکرد😊 تو دید همکاراش و مردم یه ادم خشک بود .اما فقط باید تو خونه میدیدیش مثل یه بچه 4ساله شیطون بود بعضی وقتها بهش میگفتم محمدامین بزرگ شه میشینه با دهن باز شیطونیهای تو رو نگاه میکنه .😄 #راوی_همسر_گرامی_شهید #شهید_مدافع_حرم #علیرضا_بریری 🌹 @Modafeaneharaam
🛑کربلای خان طومان 🛑حماسه‌رزمندگان‌مازندرانی‌مدافع‌حرم 🛑نحوه شهادت و اسارت مدافعان‌حرم 🖍قسمت سوم(پایانی) 😗حتی خبر شهادت من را هم دادند. آن بنده خدا که شهادت مرا اعلام کرد، بی‌راه نگفت. با ماشینم مهمات می‌بُردم؛ وقتی فهمیدم دو تا از بچه‌ها شهید شده‌اند، گفتم بروم سمت آن خانه تا بتوانم پیکر آنها را بیاورم عقب. آنجا در معرض دید دیده‌بان خودی و دشمن بود. ماشین را در 150متری آن خانه پشت خاکریز گذاشتم تا دیده‌بان آنها ماشین را نبیند که بزند. در فاصله پنج‌متری خانه، دیده‌بان آنها مرا دید و با خمپاره120 زدند که با موج انفجار پرت شدم به طرف دیوار و بیهوش شدم و از دید دیده‌بان خودی خارج شدم که او هم فکر کرد به شهادت رسیدم و در بی‌سیم اعلام کرد که «محسن بهاری نیز به شهادت رسید»! 🇸🇾بعد از 3 یا 4 ساعت که به هوش آمدم، بدنم سست بود، کشان‌کشان خودم را به ماشین رساندم؛ فندکی که در جیب داشتم، روشن کردم، دستم را از آئینه انداختم پایین زیر چرخ جلو، مسیر دو کیلومتری را آرام‌آرام با ماشین، یک ساعت و نیم آمدم تا نیروهای دشمن ماشین را نبینند و نزنند. رزمنده‌های ما مظلومانه به شهادت رسیدند. خان طومان در 40کیلومتری حلب بود. خان‌طومان بهانه بود؛ هدف آنان حلب بود، اگر مقاومت نمی‌کردیم و تا یک روز آنها را خان‌طومان متوقف نمی‌کردند، تکفیری‌ها به راحتی به حلب می‌رسیدند، مثل قضیه منافقین که قصد داشتند به تهران برسند اما در کرمانشاه متوقف شدند. اما ما 200نفری در مقابل دوهزار نفر ایستادگی کردیم. بچه‌های خان‌طومان با چنگ و دندان ایستادگی کردند. 😳خدا اگر بخواهد کسی را ببرد به او شجاعت و نیروی زائدالوصفی می‌دهد. ، سید رضا طاهر و حسین مشتاقی از این دست بودند. من 13سال در کردستان و دوسال در زاهدان بودم و این دومین سری بود که به سوریه می‌رفتم؛ با این چیزها بیگانه نبودم اما در طول عمرم اینگونه آتش تهیه ندیده بودم. واقعا بچه‌ها جلوی 2000 نفر، مردانه ایستادگی کردند. وقتی حاج‌قاسم سلیمانی آمد و فهمید 200نفر جلوی دو هزار نفر ایستادگی کردند، گفت مازندران کارش را به خوبی انجام داد. به برکت خون شهدا ورودی شهر دست ما بود. 🇷🇺تکفیری‌ها از آن نیروی دوهزار نفره اعلام کردند 700کشته دادند. بعد از این اتفاق، روسیه تازه متوجه شد که در این آتش‌بس چه دُوری خورده و حالا از زمین و هوا می زند. چقدر به آنها گفتیم در این جریان، آمریکا نقش دارد و هرجا آمریکا نقش داشته باشد، قطعا مسئله‌ای در آن هست و حواستان باشد. 🌹سمت راست ما ارتفاعی بود که بالایش چندتا خانه بود. ما اگه قرار بود دور نخوریم، باید حتما آن خانه‌ها را که چون دیوارش زرد بود، معروف به خانه‌ی زرد بود، نگه می‌داشتیم که به آن«ارتفاع تلّ اربعین» می‌گفتند. تا ورودی آن خانه رسیدیم، پهباد ما اعلام کرد «در خانه کسی نیست» اما اطلاعات غلط بود. با رعایت احتیاط، دیوار به دیوار و ستون‌به‌ستون رفتند؛ تا سیدرضا در را باز کرد، یک خشاب کامل بر سینه‌ی سید رضا طاهر خالی شد که با همان حال، در لحظات آخر با زبان مازندرانی گفت «دله نه این وشون دله درنه»! شهید با بی‌سیم پشت دیوار شنید و مجالی هم به او ندادند و پشتِ خانه به شهادت رسید. 🚀شهید هم با اصابت خمپاره به شهادت رسید. شهید که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت که شهید کابلی را بیاورد؛ شهید هم برای کمک به بلباسی رفت تا در میان تیر و ترکش تنها نباشد. وقتی پیکر کابلی را روی ماشین گذاشتند، تکفیری‌ها با قنّاسه هردو را از پشت زدند. عکسهای شهید بلباسی را اگر ببینید، صاف دراز کشیده و پشت سرش خون جاری شده است. اینها واقعا مردانه ایستادند. من خط به خط عقب می آمدم و شاهد این قضایا بودم. 💥شهید رفت به سمت ساختمان فرماندهی تا اطلاعات را اِمحاء کند اما می‌دانست که ساختمان در محاصره است، رفت تا کمک رادمهر شود. سید جواد دوید داخل کوچه تا وارد ساختمان فرماندهی شود؛ وسط راه، دوازده‌هفت به او خورد و پرت شد، خورد به دیوار و افتاد پایین. آتش سنگین بود و هر دو به شهادت رسیدند. با توپ23 هرچی آمد، می‌دوختنش! @Modafeaneharaam
اردیبهشت رسید ماه شهدایی من ،امروز اوج یارگیری حسین بن علی برای نگهبانی حرم خواهر است چنگال در چنگال گرگ گرسنه داعش انداختن و با خون خود از حرم عقیله بنی هاشم حفاظت کردن ماه عروج خادم الشهدایی همچون است ماه مردانی همچون است مردانی که در ارتفاعات حاج ابراهیم ارومیه با شجاعت از مرزهای ایران حفاظت کردن ماه رفتن فرمانده نخبه چون و جانشین لشگری چون هنوز طلاییه،شلمچه و سیستان منتظر سفیر فرهنگی همچون آقا جمشیدی هستن آقا سید_جواد_اسدی عزیز که همیشه بوی شهادت میداد همسفره بودن با جدت چه مزه ای دارد ؟ راستی شما بگو از رازهای نهفته در خان طومان اردیبهشت سالروز عروج سیزده ببر لشگر کربلای مازندران گرامیباد. @Modafeaneharaam
﷽ 🕊امشب شب آخر بچه‌های لشکر عملیاتی ۲۵ کربلای مازندران در خان‌طومان سوریه بود... 🥀شب آخر که راوی میگفت تو کار کردن شب و روز نداشتن و همیشه سر و صورتش خاکی بود به عبارتی خستگی را در خان طومان خسته کرد. 🥀شب آخر نابغه معاونت عملیات لشکر ۲۵ کربلا که به خانواده اش میگفت من بنا و کارگر هستم. 🥀شب آخر مداح دلسوخته آل الله . . . جایش در تعزیه ها خالی ست... 🥀شب آخر علمدار اردو های جهادی در مناطق محروم . . . یادگارش همان قرارگاه جهادی علمدار است که همچنان در مناطق محروم فعال است و دوستانش راهش را ادامه میدهند همان دوستانی که شاهد بیل زدن و عرق ریختنش در آن مناطق نبودند. 🥀بسیجی خادم الشهدا که مثل یک نور در شهرستان نور درخشید. 🥀شب آخر هست که عاشورا خوندش ترک نمیشد حتی اگر خسته بود. 🥀شب آخر که جانانه با تو خط پدافند موندن و حاضر نشدن عقب برگردن و خونی رفتند به لقا الله 🥀شب آخر زندگی مادی مرد سال های دفاع مقدس راوی راهیان نور در جبهه های خوزستان انقدر حسرت خورد به حال همرزمانش تا خدا خواست او گمنام و بدون پیکر در کشور غریب به دیدارش رود... 🥀شب آخر که برای پسر کوچکش هدیه خرید اما عمرش کفاف نداد که هدیه را به پسرش برسونه ، باید می رفت تا اسلام ناب زنده بماند باید می رفت تا سیلی آبداری شود در گوش استکبار جهانی ، هدیه پسرش و ساک و کیفش را رفقای علیرضا برایش بردند. 🥀شب آخر زندگی جوان مومن انقلابی شهرستان آمل 🥀شب آخر زندگی دیدبان قدرتمند و پهلوان سال های دفاع مقدس که ادامه دهنده راه دوستانش بود 🥀شب آخر زندگی ملکوتی جوان با اخلاق و متواضع و شهدا مسلک . . ‌. پر کار و پر تلاش که سرنوشت زندگی او با شهادت در راه حق در خان طومان رقم خورد و از دانشگاه امام حسین ع فارغ التحصیل گردید بچه‌های خان‌طومان دعامون کنید🌹 •┈┈••••✾•🌿🥀🌿•✾•••┈┈•