eitaa logo
🇵🇸مُدافِعانِ حَࢪیم🇮🇷
114 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
794 ویدیو
1 فایل
﷽ غࢪق دنیا... شده ࢪا..💸 جام شہادت✌️🏽 ندهند❌ دشمنان بدانند☝️🏽 ما مدافعان حࢪیم خانواده ایم✊🏽 وتا پاے جان👊🏽 پاے چادࢪ ایستاده ایم🖐🏽 توی ناشناس هر سوال و انتقادی داشتین بفرمایین ما سرپاگوشیم https://harfeto.timefriend.net/17345171166459 کپی=با صلوات☘
مشاهده در ایتا
دانلود
عآشقآن‌راگَرچہ‌درباطـن‌جهآنی‌دیگراست عشق‌آ‌ن‌دلدار، ماراذوق‌وجآنی‌دیگراست لاعشق‌الاحسین🤍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🇵🇸مُدافِعانِ حَࢪیم🇮🇷
عآشقآن‌راگَرچہ‌درباطـن‌جهآنی‌دیگراست عشق‌آ‌ن‌دلدار، ماراذوق‌وجآنی‌دیگراست لاعشق‌الاحسین🤍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خوشبحال‌اونی‌که ؛ شب‌اول‌قبرش‌امام‌حسین‌بیادبگه : باهاش‌کاری‌نداشته‌باشید! سرسفره‌من‌بزرگ‌شده :)🖐🏼🥺
نام کتاب : کاش برگردی📚 نویسنده : آقای رسول ملا حسنی ✍ انتشارات : شهید کاظمی تعداد صفحات : 288🗒 خلاصه ای از کتاب : این کتاب زندگی نامه شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر است . نویسنده این کتاب که قبلا با کتاب یادت باشد نگاهی عاشقانه به زندگی مدافعان حرم داشته است ، این بار در کتاب کاش برگردی در نگاهی تازه ، داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم را از زبان مادر شهید به روایت می نشیند و در صفحات مختلف نکات تربیتی یک زندگی ساده را با روایتی داستانی و جذاب تقدیم خوانندگان می کند . کتاب یادت باشد پنجره ای عاشقانه بود برای از خود گذشتن ، و کتاب کاش برگردی پنجره ای مادرانه است برای از کجا آمدن . کاش برگردی روایت تربیت حمیدها و زکریاهای عصر ماست . اگر با مطالعۀ کتاب یادت باشد این سؤال برایتان ایجاد شد که چگونه می‌شود مانند حمید شد ، یا چگونه می‌شود فرزندی چون حمید تربیت کرد ، کتاب کاش برگردی را بخوانید . معتقدم این روایت نه‌ تنها روایت مادر زکریا ، بلکه روایت همۀ مادران شهدای سرزمین ماست . این درام تنها مراد دل ما بر مدار زندگی یک مادر نیست ؛ بلکه مادرانه‌ ای برای همۀ نسل‌ هاست . آینه‌ ای روشن از همۀ مادرانی که از جگرگوشه‌ هایشان گذشتند تا ما طعم تلخ ناامنی را نچشیم . این مادرانه فرصتی برای مرور تلاش همۀ مادران این سرزمین در تربیت نسل بالندۀ مدافعان غیرت و شهامت است .
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . ‌✨ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌸 🔻خانمی که در جشن خیابانی و مهمانی یک کیلومتری عید سعید غدیر شهر پرند گفته بود دوست دارد چادر سر کند ، در روز تولدش چادری شد و یک سفر کربلا و نجف به وی هدیه داده شد 🌸 ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شده‌باعکس‌کسـےحـرف‌دلت‌رابزنـے؟! ودلت‌رابـھ‌همین‌شیوه‌تسلابدهـے! ♥️
📚 عنایت امام زمان(عج)💚 از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت. می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.🥺 نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چه شده: گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم😍. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است.☘ 🌱
سلام دوستان این متن را به عنوان یک عبرت نگاه کنید نه سیاسی.لطفا......و لطفا تا انتها بخوانید مطالبی که به صورت کاملا مستند تو رسانه ها مخصوصا رسانه ملی پخش شده است.خودتون قضاوت کنید. ﺍﻣﺎﻡ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ: ﺑﻪ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺑﺪﺑﯿﻨﻢ . ﺣﺴﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﻪ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﻋﻠﻮﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﮐﺠﺎﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺮﺩﻡ ﻧﯿﺎﺯﺑﻪ ﺍﺭﺷﺎﺩﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻧﺎﺻﺤﯿﺢ ﺩﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻟﺠﻦ ﻣﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭ ﻣﻤﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ،ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﮔﺎﻫﻰ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﺴﺎﻧﻰ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﻭﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ، ﺁﻗﺎ،ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﻣﻮﻇّﻔﯿﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺳﺎﻧﯿﻢ؟ ﺧﺐ ﺑﻠﻪ؛ ﻓﺮﻕ ﺣﺎﮐﻢﺍﺳﻼﻣﻰ ﺑﺎ ﺣﮑّﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪﻯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ. ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻨﺪ،ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺷﻼﻕ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎ ﻳﻚ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻣﺤﺘﻮﺍ ﻭﻣﻀﻤﻮﻥ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎﻱ ﻣﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،ﻫﻴﭻ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﻭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﻜﻨﺪ. ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ: ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﻬﺎﻱ ﻳﻜﻄﺮﻓﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪﻩ، ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﭘﻴﺎﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮﻫﺎﻱ ﻳﻜﻄﺮﻓﻪ، ﻣﻨﺒﺮﻫﺎﻱ ﻳﻜﻄﺮﻓﻪ ﻭ ﺳﻨﺘﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪﻩ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯾﺰﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺎﺯﺵ، ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﺎﻥ،ﻧﻈﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻃﻠﺒﯽ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ / ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ،ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ،ﻧﻈﺎﻡ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﺗﮑﺮﯾﻢ ﺑﺸﺮ ﺍﺳﺖ. ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﻨﺠﻪ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ ﺩﺍﯾﻤﺎ ﺳﺮ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ / ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺣﯿﺎﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯾﻬﺎ ﻭ ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﺳﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻟﻔﻆ " ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺴﺘﮑﺒﺮ ﻭ ﺯﻭﺭﮔﻮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ / ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺨﺎﻟﻔﻢ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ( 5+1 ) ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻭ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﮐﻨﯿﻢ تکرار تاریخ معلم تاریخمان میگفت: که امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ... ❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!! ❗️❗️علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!! ❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!! ❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ... کسی گوش نکرد !! ❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!! ❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!! ❗️👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ... 📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم... ❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!! 📌علی (ع) گفت: من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که ازین مذاکرات دارید نمیرسید. ❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!! 📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ... 👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد ❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!! علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است... ❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت: شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است. اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!! ❌⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید 👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند. ❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!! ❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت ❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد ❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!! ❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست .... 🌑🌑 👇👇👇👇👇 📌اما علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ... چون دشمن شناس بود ... . ❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد...... باشد که از تاریخ درس گیریم 👆👆 ✅❗️❗️رفقا برای این متن زحمت کشیده شده لطفا نشر حداکثری.
سرباز فراری از وطن میگه! غاصب از همه پُرسی میگه! پویان مختاری از غیرت میگه! علی کریمی از شرف میگه! به آخرالزمان خوش آمدید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آزادی بیان و حقوق بشر در غرب این شکلیه که دانش آموزی که روی لباسش نوشته «فقط دو جنسیت وجود داره »، از کلاس اخراج میشه!
سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم هرگز نمی شود که از این در برانیَم یابن الحسن برای تو بیدار می شوم روزت بخیر ای همه ی زندگانیم
🌸 سلام و درود به دوشنبه ۱۰ مهر خوش آمدید⭐️ با این عقیده روزتون رو آغاز کنید⭐️ امروز بهترین روز زندگی من است ⭐️ روزقشنگتون گلباران وبه زیبایی و طراوت گلها
یا حسین (علیه السلام) بی گمان روز قشنگی بشود امروزم ، چون سر صبح ، سلامم به تو خیلی چسبید.... 🔅سه مرتبه بگو : 🌻صَلَّی اللّهُ عَلیکَ یا اَباعَبدِاللّه 🌻 (درود خدا بر تو یا ابا عبدالله) تا ثواب زیارت سیدالشهداء از راه دور برات ثبت بشه ان شاءالله🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌‌و‌سلام) (علیه‌السلام) 🌸 روشن از دو نور،✨ 🌱 دل‌های عاشق،✨ 🌸 خنده بر لب،✨ 🌱 یاس و شقایق✨ 🌸 باشد هم جشن،✨ 🌱 رسول اکرم،✨ 🌸 وَ هم میلاد،✨ 🌱 امام صادق✨ 🌺 دل‌های پیروان شده مدینه آباد✨ 🍃 این دو میلاد با سعادت تهنیت باد✨
، مهدی جان سلامی از ذره به خورشید ... سلامی از فرش به عرش ... سلامی از قفس به پرواز ... سلامی از التهاب به آرامش ... سلامی از طوفان به ساحل ... سلامی از درد به طبیب ... سلامی از رنج به نجات ... ✋سلامی از من به شما ‌مولای غریبم ...
بخشی از وصیت نامه شهید: «می‌رویم به پیشواز گلوله‌هایی که سینه‌هایمان را سرد می‌کند از داغ‌هایتان... و شما می‌مانید و دو چیز. اولی: خون ما و پیروی از ولایت فقیه دومی؛ دنیا و هوای نفستان. یادتان باشد؛ قیامت باید در چشمان تک‌تک شهدا زل بزنید و جواب بدهید.» ☀️تصویر: شهید مدافع حرم عارف کایدخورده🌷
❣ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه✋ 🍃 سلام بر تو ای موعودی که خداوند وعده آمدنت را به اهل ایمان داد و خود آن را ضمانت کرده است. 🍃ماهـر روز‌ در‌انتـظار‌آمدنت‌هستیـم وهرلحضه‌بیشتر‌حس‌می‌ڪنیـم‌ ڪه‌آمدنت نزدیڪ‌است‌... 🌱
اعزام دانش آموزان منطقه ۱۲ به اردوی راهیان غرب✨ عازم دیار شهدا هستم.❤️❤️❤️
ماجرای بیهوش شدن آرمیتا از زبان همکلاسی‌هایش 🔹«فاطمه» همکلاسی، دوست صمیمی و همراه «آرمیتا گراوند»: آن روز مثل همیشه که با هم قرار داشتیم اول من به ایستگاه مترو رسیدم و بعد هم آرمیتا آمد؛ همه چیز عادی بود، آهنگ گوش کردیم، حرف زدیم و کلی خندیدیم. 🔹ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت به زمین افتاد و سرش با زمین (حاشیه سکو) برخورد کرد. 🔹وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر وی زخم برداشته که در نهایت با کمک مردم، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال داده و برای نجات وی تلاش کردیم. 🔹هیچ کس به ما تذکر نداد و کسی هم آرمیتا را هل نداد. 🔸«مهلا» دیگر همکلاسی و دوست آرمیتا که در روز حادثه همراه او بود: آن روز (یکشنبه) مثل همه روزهای دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو (ایستگاه شهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند منتظرم بودند. 🔸به گفته وی برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد. 🔸فاطمه دست‌های آرمیتا و من پاهای او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیه سکو منتقل کردیم. 🔸انگار آرمیتا مرده بود، اما با تلاش ماموران مترو و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده (احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.