آنکس که تو را شناخت جان را چه کند | ...
فرزند و عیال و خانمان را چه کند | ...
دیوانه کنے هر دو جهانش بخشے | ...
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند | ...
🌙•┄❁ قرار هر شب ما ❁┄•🌙
فرستادن پنج #صلوات
بہ نیت سلامتی و
تعجیل در #فرجآقاامامزمان «عج»
هدیہ بہ روح مطهر
♥️شهید حمید سیاهکالی مرادی♥️
و پنج #صلوات هدیه بہ روح مطهر
♥️سردار شهید حاج قاسم سلیمانی♥️
صلی الله علیک یااباعبدالله🌹
پرچمت را هی برقصان روی گنبد؛دل ببر
فکر مارا هم نکن؛هرجور عشقـت میکشد
سلام_بر_حسین
صبحتون_حسینی
@modafehh
✍امام حسین علیه السلام:
هرکس گره ای از مشکلات مؤمنی باز کند و مشکلش را برطرف نماید خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح می نماید.
📚بحار، ج۷۵، ص۱۲۲
@modafehh
...::
-خدااگهطولشمیدهقشنگترش
میڪنه...
‹پسصبرکن...(:🌱
✅اهمیت مصرف عطر در طب اسلامی
✍امام رضا(ع) می فرمایند :
سزاوار مردان نیست، هر روز بوی خوش را ترک کنند. اگر قادر نباشند، یک روز در میان عطر بزنند. اگر این هم ممکن نباشد، هر جمعه این کار را انجام داده و آن را ترک نکنند.
📚 منبع: الکافی، ج۶، ص۵۱۰
#طب_اسلامی
🌸|@modafehh
مداحی آنلاین - عزیزم حسین - محمدحسین پویانفر.mp3
4.28M
🔳 #استودیویی #نوآهنگ #محرم
🌴عزیزم حسین
🌴چقدر خوبه که برای تو اشک میریزم حسین
🎤 #محمدحسین_پویانفر
#مداحی
@modafehh
#نماز_اول_وقت
بندھ ے من!
تو بھ هنگامےکھ بھ نماز مےایستے
من آنچنان گوش فرا میدهم
کھ گویے همین یڪ بنده را دارم،
#ولے تو چنان غافلےکھ گویا صدها خدا دارے...•💔•
#الصلاه🌿
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#داستان_تمام_زندگی_من #قسمت_بیست و دوم بهم گفتن که من یه زخم خورده ام ..... و اگر باهاشون همکاری
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت و سه
تا زمانی که شما با ما همکاری کنید ... توی هر کدوم از اون بخش ها ... ما قطعا منافع مشترک زیادی خواهیم داشت...
-منافع شما چیه؟ ... در ازای این شوی بزرگ، چه سودی می برید؟
اینو گفتم و به صندلی تکیه دادم...
من برای اینکه سود خودم رو بسنجم و ببینم به اندازه حقم برداشتم یا نه ... باید ببینم میزان سود شما چقدره ... خنده رضایت بخشی بهم نگاه کرد ...
-لرزه های کوچکی که به ظاهر شاید حس نشن ... وقتی زیاد و پشت سر هم بیان ... بالاخره یه روز محکم ترین ساختمان ها رو هم در هم می کوبن ...
و ارزش نابودی این ساختمان .........
مراقب می کنه ..... شما هم بخشی از این لرزه ها هستید ... برای حفظ
منافع ماست .. چیزی که این دیوارها ازش منافع ما، این دیوارها باید فرو بریزه ...
از حالت لم داده، اومدم جلو...
فکر نمی کنم اونقدر قوی باشم که بتونم این دیوار رو به لرزه در بیارم...
-وقتی دیوارهای باغ بریزه ... نوبت به اصل عمارت هم میرسه ... و شما این قدرت رو دارید ... این دیوار رو به لرزه در بیارید خانم کوتزینگه... -اگر جلوی این دیوارها گرفته نشه ... روز به روز جلوتر میاد... امروز تا وسط اسرائیل کشیده شده ... فردا، دیگه مرزی برای کشور شما و بقیه کشورها نمی مونه ... و انسان های زیادی به سرنوشت های بدتری از شما دچار میشن ... شما به عنوان به انسان در قبال مردم خودتون و جهان مسئول هستید... جواب تمام سوال هام رو گرفته بودم .... با عصبانیت توی چشم هاش زل زدم ...
اگر قرار به بدگویی کردن باشه ..... این چیزیه که من میگم.... من با یک عوضی ازدواج کردم ... کسی که نه شرافت یک ایرانی رو داشت ... که آرزوش غربی بودن؛ بود ... نه شرافت و منش یک مسلمان ... اون، انسان بی هویتی بود که فقط در مرزهای ایران به دنیا اومده بود . مثل سرباز خودفروخته ای که در زمان جنگ، به خاطر منفعت خودش، کشور و مردمش رو می فروشه ...
#ادامه دارد...
@modafehh
حُسینجان ،
غبارِ ماتمِ تو آبرو بھ مَن بخشید..؛
به
#عالمیندهم
اینغبارِماتمرا...
..اَمْیرٰیحُسِیْن
#شبتون_حسینی
@modafehh
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند | ...
فرزند و عیال و خانمان را چه کند | ...
دیوانه کنے هر دو جهانش بخشے | ...
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند | ...
🌙•┄❁ قرار هر شب ما ❁┄•🌙
فرستادن پنج #صلوات
بہ نیت سلامتی و
تعجیل در #فرجآقاامامزمان «عج»
هدیہ بہ روح مطهر
♥️شهید حمید سیاهکالی مرادی♥️
و پنج #صلوات هدیه بہ روح مطهر
♥️سردار شهید حاج قاسم سلیمانی♥️
ما مصیبت زدهیکربوبلاییم حسین
بال و پر سوختهی آل عباییم حسین
بسکهخونِدلازایندیدهزغمهایتورفت
همنشین لب دریای ِ بُکاییم حسین ...
#السلامعلیکیاشیبالخضیب
@modafehh
پنج شنبہ: ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)
┅═══✼ @modafehh ✼═══┅
سلام و عرض ادب خدمت همه شما خوبان🕊🕊
◾️ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ماه محرم :ماه عزا و ماتم ارباب ما حسین علیه السلام◾️
دوستانی که در طرح چله ترک گناه شرکت کرده اند این ماه یک تولد تازه است برای این عزیزان .
و چقدر شیرین است لذت ترک گناه
و ان شاءالله این عزیزان متوجه خواهند شد که بعد از ترک گناه و دادن دل و قلب به خداوند چه توفیقات خوبی نصیبشان خواهد شد .
در این ماه در میان اشک های شما عاجزانه التماس دعا داریم . . . 🙏🏻
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 بسم رب الزهرا سلام علیکم _ان شاء الله از امشب می خواهیم یا جدیت تمام وبایاری وکمک خد
اما باز چله ای دیگر برای ترک گناه خواهیم داشت.به نیت شهدا و به نیت خشنودی آقا امام زمان (عجل الله)
از اول محرم تا اربعین آقا امام حسین علیه السلام و برای رضای خداوند.
جهت باز شدن چله ترک گناه به روی کبوتر ها کلیک کنید .
🙏🙏 نماز آخرین روز ماه ذی الحجّه
مرحوم شیخ ابراهیم کفعمی ، این نماز را بدین صورت نقل می کند:
در آخرین روز ذی الحجه دو رکعت نماز خوانده شود: در هر رکعت ، یک بارسوره حمد و ده بار سوره توحید، و در ده بار آیۀالکرسی. و بعد از نماز این دعا خوانده شود:
«اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ، وَ لَنْ تَرْضَهُ لِي، وَ لَمْ تَنْسَهُ، وَ دَعَوْتَنِي إِلَى التَّوْبَةِ مِنهُ بَعْدَ جُرأتِي عَلَيْكَ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي، اللَّهُمَّ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي، وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ»
مرحوم کفعمی در ادامه می نویسد:
بعد از این دعا ، خداوند گناه سال گذشته این فرد را می آمرزد، و در این هنگام شیطان فریاد بلندی می کشد و می گوید: چقدر در این سال خود را به زحمت انداختم.
(مصباح کفعمی، ص408)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
بزرگواران این نماز را حتما بخونید و
برای دیگران هم بفرستید تا بخونند
تا آن شاء الله سال جدید قمری را با
خیر شروع کنید
@modafehh
لبخند دلنشینش
نشان از آرامش دل دارد
وقتی دلت با خدا باشد
لبانت همیشه می خندد ...
#شهید_حجت_الله_رحیمی
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#داستان_تمام_زندگی_من #قسمت و سه تا زمانی که شما با ما همکاری کنید ... توی هر کدوم از اون بخش ها .
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت بیست و چهارم
با عصبانیت از جا بلند شدم ... رفتم سمت در و در رو باز کردم ...
-برید و دیگه هرگز برنگردید ... من، خدای خودم رو به این قیمت های ناچیز نمی فروشم...
هر سه شون با خشم از جا بلند شدند ... نفر آخر، هنوز نشسته بود ... اون تمام مدت بحث ساكت بود ...
با آرامش
از جا بلند شد و اومد طرفم ...
در ازای چه قیمتی، خداتون رو می فروشید؟ ...
محکم توی چشم هاش زل زدم ...
شک نکنید ... شما فقیرتر از اون هستید که قدرت پرداخت این رقم رو داشته باشید ...
مطمئنید پشیمون نمی شید؟...
-بله ... حتی اگر روزی پشیمون بشم، شک نکنید دستم رو برای گدایی جای دیگه ای بلند می کنم ...
کارتش رو گذاشت روی میز ...
-من روی استقامت شما شرط می بندم...
هنوز شب به نیمه نرسیده بود و من از التهاب بحث خارج نشده بودم که صدای زنگ تلفن بلند شد ... از پذیرش هتل بود... -خانم کوتزینگه، لطفا تا فردا صبح ساعت ۸ اتاق رو تحویل بدید ... و قبل از رفتن، تمام هزینه های هتل رو پرداخت کنید... وسایلم رو جمع کردم .... آرتا رو بغل کردم ... موقع خروج از اتاق، چشمم به کارت روی میز افتاد ... برای چند لحظه بهش نگاه کردم ... رفتم سمتش و برش داشتم...
- خدایا! اون پیشنهاد برای من، بزرگ بود ... و در برابر کرم و بخشش تو، ناچیز ... کارت رو مچاله کردم و انداختم توی سطل زباله ...
پول هتل رو که حساب کردم ... تقریبا دیگه پولی برام نمونده بود ... هیچ جایی برای رفتن نداشتم ... شب های سرد لهستان ... با بچه ای که هنوز دو سالش نشده بود ... همین طور که روی صندلی پارک نشده بودم و به آرتا نگاه می کردم ... یاد شهید چمران افتادم ... این حس که هر دوی ما، به خاطر خدا به دنیا پشت کرده بودیم بهم قدرت داد
#ادامه دارد...
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#داستان_تمام_زندگی_من #قسمت بیست و چهارم با عصبانیت از جا بلند شدم ... رفتم سمت در و در رو باز کرد
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت بیست و پنجم
به خدا توکل کردم و از جا بلند شدم ... وارد زمین بازی شدم... آرتا رو بغل کردم و راهی کاتوویچ شدیم ...جز خونه پدرم جایی برای رفتن نداشتم ..... اگر از اونجا هم بیرونم می کردن...
تمام مسیر به شدت نگران بودم و استرس داشتم ...
خدایا کمکم کن ... یا مریم مقدس؛ به فریادم برس ..... پدر من از کاتلویک های متعصبه ... اون با تمام وجود به شما ایمان داره .... کمکم کنید ... خواهش می کنم...
که بهم افتاد خورد .. قلبم اومده بود توی دهنم
رسیدم در خونه و زنگ در رو زدم ... مادرم در رو باز کرد ... چشمش ... شقیقه هام می سوخت ...
چند دقیقه بهم خیره شد ... پرید بغلم کرد ... گریه اش گرفته بود...
اوه؛ خدایای من، متشکرم ... متشکرم که دخترم رو زنده بهم برگردوندی...
بعد از چند لحظه، متوجه آرتا شد ... اون رو از من گرفت ... با حس
خاصی بغلش کرد ...
- آنیتا ... فقط خدا می دونه . توی چند ماه گذشته به ما چی گذشت ... می گفتن توی جنگ های خیابانی تهران، خیلی ها کشته شدن ... تو هم که جواب تماس های من رو نمی دادی ...... من و پدرت داشتیم دیوونه می شدیم ...
تهران، جنگ نشده بود ...
یهو حواسم جمع شد...
-پدر؟ ... نگران من بود...
چون قسم خورده بود به روی خودش نمی آورد اما مدام اخبار ایران رو دنبال می کرد ... تظاهر می کرد فقط اخباره اما هر روز صبح تا از خبرها مطلع نمی شد غذا نمی خورد ...
همین طور که دست ارتا توی دستش بود و اون رو می بوسید ... نفس
عمیقی کشید ...
به خصوص بعد از دیدن اون خواب، خیلی گریه کرد ... به من چیزی نمی گفت و تظاهر می کرد به خواب بی خود و معناست اما واقعا پریشان بود...
#ادامه دارد...
@modafehh
be-to-az-dor-salam.mp3
520.6K