eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
موسسه مردم نهاد شهید بزرگوار⚘ ان شاء الله هرکس که کوچکترین قدمی در این راه برمیداره عاقبت بخیر بشه @modafehh
سلام ... امروز ، گلزار شهدا کانالتون عالیه...خیلی خوشحالم که با کانالتون آشنا شدم التماس دعا
🌱🌼 •حـاج‌حسـین‌یڪتا "شماهـا‌ڪسۍرو‌دردنــیآسراغ‌دارید ڪہ‌قبل‌از‌این‌ڪہ‌شما‌بدنیآ بیاید، خودشوبـراتون‌ڪشتہ‌باشہ؟ :) +ایــن‌شهـداخیلےشماهارودوسٺ‌دارن:) بیاییددستـتوݩ‌رو‌ازدســـت‌شـهیدآن جدانکنید.....♥️ @modafehh
✅خواص عسل بر روی حافظه ✍نتیجه آزمایش ها و تحقیقات دانشمندان، نشان دهنده این است که عسل نقش به سزایی در تقویت حافظه دارد. 🍯 وجود ویتامین D موجود  در عسل کلسیم و فسفر بدن را تنظیم می کند، در نتیجه حافظه تقویت می شود. از طرفی صمغ موجود در عسل نمی گذارد جدار عروق سفت شود و آن را نرم نگه می دارد و در نتیجه مواد غذایی بهتر به مغز و اعصاب می رسد و مطالب بهتر در حافظه می ماند. @modafehh
✍رهبر انقلاب : به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم. @modafehh
🧡میدونی چرا غروب جمعه دلها میگیره؟؟ -- برای اینکه امام زمان(عج) دلشون گرفته😭 -- چون این جمعه گذشت و ما لایق ظهورش نبودیم امام برای مانگرانه....😢 بیا دعای غروب جمعه مون بشه 🌺 @modafehh
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حتی شوخی‌شَم زِشته 🔸 اگه بفهمید که بخاطر کرونا قراره انتخابات ریاست جمهوری به تعویق بیفته، چه واکنشی دارید؟ ☑️ @modafehh
گزارش کار موسسه مردم نهاد شهید عزیز⚘ @modafehh
موسسه مردم نهاد شهید بزرگوار جهت جمع اوری کمک های شما عزیزان🌱 @modafehh
 ( قسمت پنجم: زندگی در خیابان ) شب رفتم خونه ... یه سری از وسایلم رو برداشتم و زدم بیرون .. شب ها زیر پل یا گوشه خیابون می خوابیدم .. دیگه نمی تونستم سر کار پاره وقتم برم ...... می ترسیدم فرارم رو از پرورشگاه به پلیس گزارش کرده باشن ... اوایل ترس و وحشت زیادی داشتم . شب ها با هر تکانی از خواب می پریدم ... توی سطل های آشغال دنبال غذا و چیزهای دیگه می گشتم ..... تا اینکه دیگه خسته شدم ... زندگی خیلی بهم سخت می گذشت .... با چند تا بچه خیابون خواب دیگه مثل خودم آشنا شدم و رفتیم دزدی ... اوایل چیز دندون گیری نصیب مون نمی شد . ترس و استرس وحشتناکی داشت . دفعات اول، تمام بدنم به رعشه می افتاد و تکرر ادرار می گرفتم ... کم کم حرفه ای شدیم ... با نقشه دزدی می کردیم . یه باند تشکیل دادیم و دست به دزدی های بزرگ تر و حساب شده تر می زدیم ... تا اینکه یه روز کین پیشنهاد خرید اسلحه داد و کار توی بالای شهر رو داد .... من از دزدی مسلحانه خوشم نمی اومد ... کارهای بزرگ پای پلیس رو وسط می کشید ... توی محله های ما به امنین بهتر بو ندرت پلیس می دیدی ... اگر سراغ قاچاقچی ها هم نمی رفتی امنیتش بیشتر بود ... اما اونجا با اولین صدایی پلیس می ریخت سرت و اصلا مهم نبود چند سالته .... و ... . بین بچه ها دو دستگی شد ... یه عده طرف منو گرفتن ولی بیشتر یا رفتن سمت کین ... حرف حالی شون نبود ... در هر صورت از هم جدا شدیم ... قرار شد هر کس راه خودش رو بره ... ادامه دارد . . . @modafehh
••• از شیخ انصاری پرسیدند:↓ چگونه میشود یک ساعت فکر‌کردن برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟ |فرمودند فکری مانند فکر جناب در روز عاشورا :) 🕊|• @modafehh