eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.6هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون: @modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh @khaleghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره از حمید آقا🕊 چون حمید آقا خودشون هم ورزشکار بودن همیشه بچه هارو به ورزش کردن تشویق میکرد و خودشون می رفتن دنبال خواهر زاده و برادر زادشون و اونهارو میبردن باشگاه و هر وقت هم وقت داشتن در خانه با آنها تمرین می‌کردند. شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ احسان رفت و امیر نگاه حسرت بارش را روانه پسرش کرد. اگه دوباره بچه دار شود، هرگز نمی گذارد مثل احسان پر از حسرت بزرگ شود! رها مثل اسپند روی آتش بود. دلش شور احسان را میزد. احسانی که بی هوا رفته بود. احسانی که با حالی ناخوش رفته بود و رهایی که صدرا را خبر کرد. با بی تابی خبر کرد. با نگرانی های مادرانه برای پسر گریزپایش، خبر کرد. صدرا از شنیدن حال و روز و حرف های احسان، دلش گرفت از ظلمی که به کودکی های این بچه روا شده. واقعا حال و روز مهدی بدتر بود یا احسان؟ مهدی بی پدر پا به جهان گذاشت و مادرش او را رها کرد اما تمام روزهای عمرش در عشقی عمیق زندگی کرد. احسانی که کنار پدر مادرش بزرگ شد و هیچ محبت و توجهی از آنها دریافت نکرد! تقصیر بچه ها چیست که ما آنها را به دنیا می آوریم؟ تقصیر آنها چیست که ما خود را مهمتر از هر چیز در دنیا میدانیم؟ تقصیر بچه ها چیست که مادر بودن را بلد نیستیم و پدری را در خرج لباس و خوراک میدانیم؟ زینب سادات از مهدی پرسید: چرا آقا احسان اینجوری کرد؟ مامان باباش کجان؟ مهدی آه کشید: احسان خیلی تنهاست. تنهاتر از من! تنها تر از تو! بدترین اتفاقی که برای یک بچه میتونه بیفته، اینه که پدر و مادر داشته باشه و باهاشون زندگی کنه اما محبت نبینه! پدر و مادرش چند ساله جدا شدن. فکر نکنی قبل از طلاقشون خوب بودنا!از وقتی من یادمه،احسان تنها بود.همه جور فشاری روی اون آوردن تا دکتر بشه.احسان هیچ دوستی نداره.همیشه تنها بود و درس میخوند. الانم که مادرش رفته خارج و پدرش هم داره ازدواج میکنه دوباره. زینب سادات اندوهگین گفت: خیلی براش سخت بوده انگار. مهدی سرش را به مبل تکیه داد: خیلی! همه آدمها سختی میکشن! زینب سادات لبخند زد: همه بجز اون محسن شیرین عقل! نگاه کن تو رو خدا! انگار اومده سینما! چه تخمه ای هم میشکنه! ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ مهدی با لبخندی برادرانه محسن را نگاه کرد: بذار خوش باشه، معلوم نیست نوبت اون کی برسه! صدرا یا الله گفت و رها سراسیمه در را گشود و با دیدن احسان همانجا دم در نشست و بی صدا هق هق کرد و اشک ریخت. احسان مقابل رها زانو زد: ببخشید رهایی! غلط کردم! منو ببخش با حرف هام ناراحتت کردم. بخدا روم نمیشد بیام. رها چشمان خیسش را بالا آورد: نصِف عمرم کردی! چرا رفتی آخه؟ احسان: نمیخواستم از محبتتون سواستفاده کنن بخدا... صدرا هر دو را بلند کرد و گفت: نه تو سو استفاده گر هستی احسان خان! نه خانوم من بخیل که تو و دیوانگی هاتو نبخشه! عادت داره دور و برش آدمهایی مثل تو باشن! بریم داخل که یک روز سایه خانم اینجا اومدن و همه بدبختی ها همون روز سر ما اومد. سایه گفت:اختیار دارین!نفرمایید!همه جا مشکلات هست. من خیلی مزاحم شدم، نمیدونم چرا سید دیر کرد! زینب سادات گفت: ایلیا حالا حاااها ول نمیکنه.بریم بالا که عمو صدرا اینها راحت باشن.راستی عمو!فکر کنم نصف بدبختی ها تقصیر من بود! قلب احسان به تکاپو افتاد. یعنی حرف های او و رهایی را درباره خودش شنیده بود؟ صدرا خندید: باز چکار کردی آتیش پاره؟ گفتیم بزرگ شدی،خانوم شدی! هنوز عین بچگی هات آتیشی؟ زینب سادات گفت: بابا من یک سوال پرسیدم از زن عمو! یکهو همه هندی شدن! صدای خنده بلند شد و صدرا گفت: مگه چی پرسیدی؟ زینب سادات مثلا سر به زیر شد و با انگشتانش بازی کرد. احسان با تمام توان نگاه از زینب میدزدید. ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
.•°🌱 اربابِ‌‌مݩ کسي‌سټ که‌‌‌قلبم‌‌به‌‌عشقِ‌او با‌‌هر‌ٺپش‌‌به‌‌ذکر‌حسـیݩ جاݩ نوا‌گرفټ هرکس رفیق مݩ شده مݩ را ݫمیݩ زده اما حسـیݩ دسٺِ مرا بي صدا گرفټ.. شبتون حسینی 🌙 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
🌸 بسم‌رب‌النـۅر 🌸
••|💙🦋|•• 🥀مائیم و درد بی‎مداوایی که داریم شب تا سحر چشمان دریایی که داریم 🥀مائیم و دلشوره‎های بی‎تو بودن مائیم و این «آقا بیا»هایی که داریم 🥀تا کِی فقط خواب ظهورت را ببینیم؟ کِی می‎شود تعبیر رویایی که داریم؟ " بابی‌انتَ‌وامےیااباصالح‌المهدی " شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
یکشنبه: نهار: مادرجان، حضرت زهرا(درود خدا بر او باد) شام: غریب مدینه، امام حسن مجتبی(درود خدا بر او باد) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
🌱 🔰 اعتدال در دوستی ⚠️ مراقب صمیمی شدن بیش از اندازه با دوستات باش چون ممکنه یه روز با هم مشکل پیدا کنید درحالی که همه اسرار و دردلهای تو رو میدونه. 📒 ، برگرفته از حکمت ²⁶⁸ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
🔻القاب امام مهدی علیه السلام🔻 🔰"جَوارِ الکُنَّس" از القاب حضرت مهدي (عج) شمرده شده است. ✔️يعني ستاره هاي سيّاره که در زير شعاع آفتاب پنهان مي شوند. همانگونه که وحوش به خوابگاه هاي خود مي روند و در آنجا پنهان مي شوند. ❤️امام باقر(عليه السلام) در تفسير دو آيه ي شريفه ي: 🌹فَلا اُقْسِمُ بِالخُنَّسِ - الْجَوارِ الْکُنَّسِ (تکوير/15 و16) 🌹سوگند به ستارگاني که باز مي گردند ، حرکت مي کنند و از ديده ها پنهان مي شوند» ☑️فرمود: «مراد از آن امامي است که در سال 260 هـ. ق مي شود و آنگاه زماني مانند شهاب درخشان در شب تاريک ظاهر شود». 📚«نجم الثاقب»، باب دوّم، ص67. ❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
●<|بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام. ●<| از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.» 🌷 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی