eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترسم بر آن است که نکند بر اثر سنگینی گناهانم نتوانم سبک شوم و به سویت پروازکنم و از جمله کسانی باشم که از یاد تو و آیاتت غافل شده‌اند.  خدایا قدرتی به من عطا فرما که این بار بتوانم در راه تو قدم بردارم و در خودسازی خود کوشا باشم.🏻🌱 خدایا توفیق ادامه‌ راه راستین شهدا را به همه‌ ما عطا فرما.[آمین] 🌿 @modafehh
هر روز ، غذای نذری🍽 شنبه ها ناهار☀️: پیامبر خوبی ها ، حضرت رسول الله (درود خدا بر او باد ) شام🌙: آقا جانم ، حضرت امیرالمومنین(درود خدا بر او باد) 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
إِلَهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّك - الهی اگر مرا وارد دوزخ کنی، به اهل آن آگاهی دهم که : تو را دوست دارم. - نام تو را بلند بلند فریاد خواهم زد..! بسوزانم اما رهایم مکن ... @modafehh
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دارم می بینمت...👆😔 فوق العاده تکون دهنده👌 👤 رائفی پور @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كاش آمدنتان به دلم نزديك ميشد ... آن وقت لحظه به لحظه خاطرم را با نام زيبايتان آسوده می‌كردم ... كه نام شما شيرين تر از قند و عسل است ... @modafehh
🔻 ۶۰ 👈این داستان⇦《 جایی برای مردها 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎پرونده ام رو گرفتیم ... مدیر مدرسه، یه نامه بلند بالا برای مدیر جدید نوشت ... هر چند دلش نمی خواست پرونده ام رو بده ... و این رو هم به زبان آورد ... ولی کاری بود که باید انجام می شد ... نگران بود جا به جایی وسط سال تحصیلی... اونم با شرایطی که من پشت سر گذاشتم ... به درسم حسابی لطمه بزنه ...⚡️ روز برگشت ... بدجور دلم گرفته بود ... چند بار توی خونه مادربزرگ چرخیدم ... دلم می خواست همون جا بمونم ... ولی ... دیگه زمان برگشت بود ...😭 💠 روزهای اول، توی مدرسه جدید ... دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم ... توی دو هفته اول ... با همه وجود تلاش کردم تا عقب موندگی هام رو جبران کنم ... از مدرسه که برمی گشتم سرم رو از توی کتاب در نمی آوردم ...📚 یه بهانه ای هم شده بود که ذهن و حواسم رو پرت کنم ... اما حقیقت این بود ... توی این چند ماه ... من خیلی فرق کرده بودم ... روحیه ام ... اخلاقم ... حالتم ... تا حدی که رفقای قدیم که بهم رسیدن ... اولش حسابی جا خوردن ...😳 سعید هم که این مدت ... یکه تاز بود و اتاق دربست در اختیارش ... با برگشت من به شدت مشکل داشت ... اما این همه علت غربت من نبود ... اون خونه، خونه همه بود ... پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم ... همه ... جز من ... این رو رفتار پدرم بهم ثابت کرده بود ... تنها عنصر اضافی خونه ... که هیچ سهمی از اون زندگی نداشت ...🍃 شب که برگشت ... براش چای☕️ آوردم و خسته نباشید گفتم... نشستم کنارش ... یکم زل زل بهم نگاه کرد ... کاری داری❓... دفعه قبلی گفتید اینجا خونه شماست ... و حق ندارم زیر سن تکلیف روزه بگیرم ... الان که به تکلیف رسیدم ... روزه مستحبی رو هم راضی نیستید؟ ... توی دفتر پدربزرگ دیدم📖... 💠 از قول امام خمینی نوشته بود ... برای برنامه عبادی ... روزه گرفتن روزهای دوشنبه و پنجشنبه رو پیشنهاد داده بودن ...✨ خیلی جدی ولی با احترام ... بدون اینکه مستقیم بهش زل بزنم ... حرفم رو زدم ... یکم بهم نگاه کرد👀 ... خم شد قند برداشت ... پس بالاخره اون ساک🎒 رو دادن به تو ... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... فقط صدای تلویزیون📺 بلند بود ... و چشم های منتظر من ... نمی دونستم به چی داره فکر می کنه؟ ... یا ... - هر کار دلت می خواد بکن ...😊 و زیر چشمی بهم نگاه کرد ...😒 - تو دیگه بچه نیستی ... 🌸 باورم نمی شد ... حس پیروزی تمام وجودم رو فرا گرفته بود... فکرش رو هم نمی کردم ... روزی برسه که مثل یه مرد باهام برخورد کنه ... و شخصیت و رفتار من رو بپذیره ... این یه پیروزی بزرگ بود ...✌️ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ✌️✌️✌️ @modafehh
قسمت 25.mp3
6.14M
🔊نمایشنامه 2⃣5⃣ 💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر ⏰مدت زمان: 05:01 دقیقه @modafehh
📞 -- خدا خدا بنده! +بنده به گوشم!! -- حواست باشه؛ دارم نگاهت می کنم:) +مفهوم شد...✅ 🍃 خدایی @modafehh
🌷بـــسم اللہ الرحـمن الـرحیم🌷