4_5940387069737044711.mp3
695.1K
#ازخدامیگوییم
#منجی
#روزپنجم🪴
-و او اسرار درون سینه ها را به خوبی میداند.
گوینده:یاسر دعاگو
@modafehh
برگی از خاطرات شھید:📃
روزی که قرار بود تو یکی از مناطق سوریه ما منطقه رو به گروه بعدی که حمید آقا اینا بودن تحویل بدیم شهید مرادی و شهید شیری که هردو از دوستان صمیمیه این حقیر بودن رو دیدم و مثل عادت همیشگی همدیگرو بغل کردیم و احوال پرسی و ...❤️
ایشون مثل همیشه خندان و با روحیه بودن من عادت داشتم باحمید آقا زیاد شوخی میکردم و زیاد تیکه مینداختم به ایشون . 😄
اون روز به حمید آقا گفتم : بالاخره قسمت شد اومدیا ؛
حمید آقا یه نگاه عمیقی به من کرد انگار که داشت به دلم نگاه میکرد و میخندید....🍃🌸
دیگه چیزی نگفت و رفت بعدن که ایشون شهید شدن اون نگاه ایشون اومد تو ذهنم وباخودم گفتم :
"که این نگاه عمیق این شهید بزرگوار یعنی فلانی چقد تو و امثال تو با ما بهشتیا فاصله دارید... "
شادی روح شهیدان بزرگوار حمید مرادی وذکریا شیری صلوات..
گوینده خاطره : آقا محسن از همرزمان
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌿
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
امیرالمؤمنین(ع) :
کسی که دنیا را بشناسد
از رنجهایش ناراحت نمیشود
@modafehh
هر که راضی نگردد به قضای من و شکر نکند بر نعمت های من و صبر نکند بر بلای من، پس پروردگاری بجوید سوای من
#حدیث_قدسی
@modafehh
وآلاف الآمال
بين عظامي يغني
و هزاران امید
میان استخوان هایم آواز می خواند
@modafehh
دوشنبہ:
ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد)
شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد)
@modafehh
و مٰا هذِهِ الحَیاةُ الدُّنیٰا
إلا لَهوٌ و لَعِب...
همش یه بازیه
یه بازیه زودگذر 🍃
@modafehh
به محبینِ من بگو،
آن لحظه که احساسِ تنهایی میکنید
تنها چیزی که شما را آرام میکند،
من هستم!
امضا امام مهدی🌱
#دلانه_با_شهید #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
هرشهیدی را که دوستش داری❤
کوچـــه دلـــت را بــه نامــش کن
یقین بدانـ...
در کوچه پـــس کوچه های
پر پیچ و خـــم دنیا
تنهایـــت نمـــےگــذارد
متن بالا کلام شهید نیست ❌
@modafehh
هدایت شده از ناحِله🏴
فکر میکنه دبی براش امنه، همونطور که زم فکر میکرد پاریس براش امنه! 😁👌
🇮🇷 #انتشار_حداکثری_با_شما
با چشمِ دل بخوانیم...
#بهتوکهفکرمیکنمدلمضعفمیرود🦋
@modafehh
امروز بالغ بر چندبار به قلبم گفتم :
"اَصبر يا قَلبي"
****************
****************************************
(خاطره ای از همسر شهیدمدافع حرم حمیدسیاهکالی مرادی)
_ وقتی کسی مبلغی قرض میخواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت، از شخص دیگری قرض میگرفت و به او میداد ((تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد...))
بسیار دستگیر فقرا بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک میکرد، به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد،،،
وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است...
در تمام مأموریتها قرآن را به همراه داشت...
همسرم فرمانده مخابرات و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا(ع) بود و گرچه خودش علاقهای بهعکس گرفتن از خود نداشت؛ امابرای گردان عکس و فیلم تهیه میکرد،،
آن روزها هم لباس نظامیاش را به خانه آورده بود و تعداد زیادی عکس با لباس نظامی گرفت؛ در حالیکه برای لباس نظامی ۹ قطعه عکس نیاز نبود، وقتی علت این کار را باوجود بیعلاقگیاش به عکس گرفتن از او پرسیدم در پاسخ گفت که :
_( این عکسها لازم میشود و از سپاه میآیند و میبرند»؛ موضوعی که پس از شهادتش به واقعیت پیوست...)
@modafehh