بله پرسیدن
متاسفانه من هم هیچ وقت نتونستم جواب بدم چون نتونستم جلوی اشکامو بگیرم البته تعدادشان خیلی کمه
🛑زیباترین و ماندگار ترین خاطره ای که ازبرادرشهیدتون در ذهن و قلبتون حک شده برامون بگین
یه روز همه برادرا جمع شدیم رفتیم روستای پدریم برای کمک به پدرم ، داخل باغ داشتیم زیر درختارو بیل میزدیم موقع بیل زدن حمید مداحی میزاشت کار میکردیم اون جمع بهترین خاطره من بود خیلی خوش گذشت بهمون پدرم خیلی خوشحال بود
🛑خاطره بسیار زیبایی بوده.ان شاالله که خداوند عمر باعزت به پدر بزرگوارتون و شما بدن
🛑اگررویای صادقه ای ازبرادرشهیدتون دیدین وبخاطردارین برامون بگین!؟
یه روز که به خونشون رفته بودم بعد از خوردن میوه و چایی ایشان انار آوردش که من انار نخوردم، بعد از شهادتش که فکر کنم یک سالی گذشته بود یه خوابی از ایشان دیدم ، دیدم ایشان لباس نظامی به تنش داره و کلاهی به سر داره ، اون کلاهی که سرش بود کلاهی بود که حاجی ها از مکه میان می زارن سرشون، اونجایی که بود کاملا بیابان بود و پُر بود از نظامی های زیادی که همه ادوات نظامی ام اونجا بود تانک ، انواع تفنگها و .... ، حمید آقا همینطور داشت حرکت میکرد و چیزی از توی دستش بر میداشت و میخورد همینطور که می رفتیم دیدم یه تابلویی زده بودن به طرف یمن ، بهش گفتم حمید جان مگه سوریه نبودی اینجا کجاست خندید و گفت سوریه تموم شد دیگه نوبت یمنِ ، بعدش رفت کنار یه تپه ای نشست کنار یه خانم ، اون همسرش بود، همسرش هم از توی دست حمید آقا چیزی بر میداشت و میخورد رفتم جلوتر دیدم انارِ ، به من تعارف نکرد وقتی از خواب بلند شدم با خودم گفتم حمید آقا آدمی نبود که ناراحت بشه از اینکه من خونشون انار نخوردم یا اینکه اون انار میوه بهشتی بوده و من لیاقت خوردن اون انارو نداشتم
🛑ممنونم 🙏🏻ان شاالله که عاقبت بخیر بشین .خواب عجیبی بوده...
🛑اینکه شهدا زنده اند و عند ربهم یرزقون هستند شکی توش نیست .اما اگه شهیدتون الان زنده میشد و از در وارد خونه میشد اولین چیزی که بهشون میگفتین چی بود؟
سوال عجیبی پرسیدید واقعا تا حالا به این موضوع فکر نکردم
بغلش میکردم و کلی باهاش حرف میزدم و اولین چیزی که بهش می گفتم این بود که برای من ویژه دعا کنه
حمید جان سلام ،سلام ما رو هم به ارباب برسان . چند سالی می شود که به ظاهر بین ما نیستی اما روزی نشده است که ما به یادت نباشیم و با یاد تو زندگی نکنیم متاسفانه چند وقتی می شود که نمی توانیم بر سر مزارت بیاییم دلتنگی عجیبی تمام وجودم را گرفته ، با دیدن عکس ها و فیلم هایت خودم را آرام میکنم اشک ریختن برای اربابت و خودت لذتی دارد که قابل گفتن نیست ، حمید جان تو بین ما خاص بودی و اکنون که این خاص بودنت نمود پیدا کرده دلتنگی هایم برایت بیشتر شده ، همیشه به ما گفتن خاک سرد است بعد از گذشت مدتی عادی می شود اما نمی شود خدا می داند در سینه ام چه خبر است وداع با تو را نمی توانم بپذیرم این روزها بیشتر از روزای دیگه از خداوند مهربان می خواهم تو را در خواب ببینم ، حمید جان به قول خودت همان طور که رفتی غرق در خدا بشی و با خدایت عشق بازی کنی برای این ملت و مردمش و برای رهبر عزیزمان از خداوند بزرگ سلامتی بخواه که بیشتر از همه روزا به دعای شما عزیزان نیازمندیم حمید جان شماها از هدایت یافتگان نزد خداوندید پس برای ما گمراهان هم دعا کنید تا از هدایت یافتگان شویم و مثل شماها سربلند، چون می دانیم که گمراهی بلای خطرناکی است ، حمید جان شماها زنده اید و در کنار ما زندگی میکنید از شما می خواهیم که واسطه شوید و از خداوند بزرگ و مهربان بخواهید که گناهان ما را ببخشد و آرامش را به این مردم برگرداند ، حمید جان میدانی خیلیا به یادت هستن از تو می خواهم مثل هر وقتی که ازت چیزی خواستم بهم نه نگفتی حالا هم نه نگو و به خاطر همه کسانی که به یادت هستن برایمان دعا کنی
🛑تشکر فراوان از حضور برادر بزرگوار شهید سیاهکالی در مصاحبه ان شاء الله در ظل توجهات آقا امام زمان باشید
شفاعت شهدا شامل حالتان🌺