فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید . . .💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای مادر
ای مادر . . .
حتما ببینید 👆🏻
فقط اینو بگم و تموم .
اگه اذیت شدید توی روضه ها توی هیئت های مجازی که توی کانال برگزار شد ،
حقیر رو خیلی خیلی حلال کنید . . .
و اگه لایق دیدید دعام کنید . . .
آقاۍ دلم❣
شما ڪه باشید
مگر ڪسی گم میشود؟!😌
اقا نظرے ڪن
ڪه روزمون بی گناه باشه
به نیٺ شادے دل شما
#صلی الله علیڪ یا صاحب الزمان
#سلام_امام زمانم 💚
#اللّهمُ_عَجِّل_لِوَلیّڪَ_الفَرَج
@modafehh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه: ناهار : امام حسن عسگری؛ (درود خدا بر او باد)
شـام : حضرت ولیعصر ؛ (درود خـدا بر او باد)
═✧❁🌷@modafehh🌷❁✧═
05 Jahad ba Nafs 1395 Ghom.MP3
6.21M
🔈 #جهاد_با_نفس
📚 #وسائل_الشیعه
📣 جلسه پنجم
* واجبات پا و صورت
* ملاقات با خدا در عالیترین مرتبه ایمان
* ایمان کامل چگونه حاصل میشود؟
* سوال پرسیدن از اعضای بدن
* دروغ در قیامت
* باور، ایمان و عمل
* تعریف مسلمان و مومن
✨استاد مصطفی امینی خواه✨
@modafehh
سلام عرض ادب .وقتتون بخیر باشه .🌱
سعی کنید این دو پستی که در کانال قرار داده میشه رو نشر بدید . . .🌼
🔰
ان شاءالله شما هم بتونید در ثواب این امر شریک باشید . . . ✨
◾️|◾️| پیشنهاد کار فرهنگی |◾️|◾
◼️بِسْمِ رَبِّ الحُسین «علیه السلام »
السلام علیک یا ابا عبدالله.
〖•🖇♥️🌿•🌼◦◦
بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب:
حتّی این اطعامهای محرّم را هم که در آن ایّام بعضی از هیئات، بعضی از مردم که تواناییهایی دارند و نذری و اطعام و مانند اینها درست میکنند، میشود به این شکل کمک مؤمنانه به خانوادهها و به شکل کاملاً پاکیزه و دور از مشکل سرایت [بیماری] و مانند این حرفها انجام داد. انقلابیگریِ به معنای واقعی کلمه اینها است؛ یعنی اینها جزو مسائل قطعی انقلابیگری است. انقلابیگری با زبان نیست، با عمل است؛
➜•「🌱🌼
📌به مناسبت نزدیک شدنِ ایام سوگواری سید و سالار شهیدان ،حضرت ابا عبدالله الحسین⬇️
رزمایش های کمک های مؤمنانه خدارو شکر مجدد راه اندازی شده و برای محرم آقا امام حسین «علیه السلام» هم خیلی از هیئت ها به صورت رزمایش مؤمنانه کمک ها رو انجام خواهند داد .
✅ پیشنهاد میشود در کنار بسته های کمک های مؤمنانه
بسته های فرهنگی هم پخش شود
بسته هایی که میتوانند شامل
✔️کتاب های زندگینامه شهدا📚
✔️وصیت نامه و تصویر شهدا📜
✔️کتاب های مذهبی📖
✔️و سایر اقلام فرهنگی📝
باشند.
✅ اما ما پیشنهاد میکنیم که این بسته های مؤمنانه رو با برنامه غذایی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🕊(:
به نیازمندان تقدیم کنید .تا بتوانند غذای نذری را در خانه هایشان و هر روز استفاده کنند .ان شاءالله🔻⬇️
✴️سعی کنیداین مطلب را نشر وبه
هیئت ها پیشنهاد دهید .
❗️و یا اگر در این کمک ها خادم هستید این اقدام پر خیر را انجام بدهید🙃
{به امید فرج امام زمان «عج»
و توفیق نوکری امام حسین «ع»}
|صلوات|
غذای نذری.jpg
15.8M
فایل باکیفیت مخصوص چاپ برنامه غذایی:🔰
#شهید_حمید_سیاهکالی_مردای♥️
سایزA4
مادر میگفت:
غروب جمعه دعا مستجاب است!
دعای مستجاب میڪنم
برای ظہـــور فرزندش ...
" یا فاطر بحق فاطمة الساعہ
عجل لولیڪ الفرج "
@modafehh
شهید حاج قاسم سلیمانی:
خدایا ! به آن تپش قلبها قسمت میدهیم ...
خدایا ! به آن ردپاهاقسمت میدهیم...
خدایا ! به آن نمازها که در کنار این نهرها خوانده شد ...
خدایا! به آن جوانهای عاشقی که تو این سنگرها و کنار این نخلها شهید شدند ...
خدایا! به آن جنازههای توی اروند که برنگشتند ...
خدایا ! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب اونها قسم ات میدهیم ...
خدایا !عاقبت مارا ختم به شهادت کن.
خدایا! به این آبی که این بچهها در دلش حرکت کردند قسم ات میدهیم ...
جز شهادت برای ما مخواه
@modafehh
(السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه ) ...🌸
«سلام ما بر تو ای تلاوت کننده کتاب خدا و مفسّر آن»
فرازی از زیارت آل یاسین 🌱
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#داستان_تمام_زندگی_من #قسمت_پانزدهم باورم نمی شد ... تازه تمام اون کارها، حرف ها و رفتارهاش برام م
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت_هفدهم
قبلا روابط مشکوکش رو حس کرده بودم ولی هر بار خودم رو سرزنش می کردم که چرا به شوهرم بدگمانم ...... اما حالا دیگه رسما جلوی من با اونها حرف می زد ... می گفت و می خندید و صدای قهقهه اون دخترها از پای تلفن شنیده می شد ...
اون شب سر شام، بعد از مدت ها برگشت بهم گفت...
یه چیزی رو می دونی آنیتا ... تو از همه اونها برام عزیزتری... واقعا نمی تونی مثل اونها باشی؟ ...
خنده ام گرفت ... از شدت غم و اندوه، بلند می خندیدم ... -عزیزترم؟ .. خوبه پس من هنوز ملکه این حرم سرام .... چیه؟ . دوباره کجا می خوای پز همسر اروپاییت رو بدی؟
به کی می خوای زن خوشگل بورت رو پز بدی؟...
منتظر جوابش نشدم و از سر میز بلند شدم ... کمتر از ۴۸ ساعت بعد، پسرم توی هفت ماهگی به دنیا اومد ...
اسمش رو گذاشت آرتا .... وقتی فهمیدم آرتا، یه اسم زرتشتیه خیلی ناراحت شدم...
چطور تونستی روی پسر مسلمان من، به اسم زرتشتی بزاری؟ . یعنی اینقدر بی هویت شدی که برای ابراز وجود، دنبال به هویت باستانی می گردی؟ ... یا اینکه تا این حد از اسلام و خدا جدا شدی که به جای خدا ...... که به جای افتخار به چیزهایی که داری ... یه مشت سنگ باستانی، هویت تو شده؟... دلم می خواست تک تک این حرف ها رو بهش بزنم و اعتراض کنم اما فایده ای داشت؟ .... عشقی که در قلبم نسبت بهش داشتم، به خشم و نفرت تبدیل می شد ... و فقط آرتا بود که من رو توی زندگی نگه می داشت...
غریب و تنها ... در کشوری که هیچ آشنا و مونسی نداشتم ... هر روز، تنها توی خونه ... همدم من، کتاب هام و یه بچه په ساله بود ... کم کم داشتم با همه چیز غریبه می شدم..... و حسی که بهم می گفت ... ایران دیگه کشور من نیست ...
و انتخابات ۸۸، تیر خلاص رو توی زندگی ما زد ... اون به شدت از موسوی حمایت می کرد ... رویاهایی رو در سر داشت که به چشم من کابوس بود ...
اوایل سعی می کردم سکوت کنم ... تحمل می کردم اما فایده نداشت ... آخر، یه روز بهش گفتم ...
ادامه دارد...
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#داستان_تمام_زندگی_من #قسمت_هفدهم قبلا روابط مشکوکش رو حس کرده بودم ولی هر بار خودم رو سرزنش می کر
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت_شانزدهم
جمله اش تمام نشده بود که چشمش به پدر و مادرش افتاد... مثل فنر از جاش پرید ... تمام خوشحالی اون شب پدر و مادرش کور شد ... پدرش چند لحظه مکث کرد و محکم زد توی گوشش...
چند لحظه صبر کردم که عذرخواهی کنی یا حداقل تاسف رو توی صورتت ببینم ... تو کی اینقدر وقیح شدی که من نفهمیدم؟ ... نون حروم خوردی که به زن پاکدامنت چنین حرفی میزنی؟ ...
بعد هم رو کرد به مادر متین...
-خانم برو وسایل آنیتا رو جمع کن ... این بی غیرت عرضه نگهداری از این دختر و بچه رو نداره ...
مادرش چنان بهت زده شده بود که حتی پلک نمی زد ...
بچه؟ ..... کدوم بچه؟ ...
و با چشم های مبهوتش به من نگاه کرد ...
نوه ی من بدبخت که پسری مثل تو رو بزرگ کردم ... به خداوندی خدا ... زنت تا امروز عروسم بود ... از امروز دخترمه... صورتش سرخ و ورم کرده بود ولی به روی ما نیاورد .. و لام تا کام حرف نزد ... فکر نکن غریب گیر اوردی ... سر به سرش بزاری نفست رو می برم ..... الان هم می برمش ... آدم شدی برگرد دنبالش یک ماه و نیم طول کشید تا اومد دنبالم ... در ظاهر کلی به پدرش قول داد اما در حیطه عمل، آدم دیگه ای بود ...
دیگه رسما به روی من می آورد که ازدواجش با من اشتباه بوده و چقدر ضرر کرده ... حق رو به خودش می داد و حتی یه بار هم به این فکر نکرد که چطور من رو بازی داده ... چطور با رفتار متظاهرانه اش، من رو فریب داده ...
اون تظاهر می کرد که به مسلمان با اخلاقه ... و من، مثل یه احمق، عاشقش شدم و تمام این مدت دوستش داشتم.. و همه چیز رو به خاطرش تحمل کردم...
اون روزها، تمام حرف های پدرم جلوی چشمم می اومد ... روزی که به من گفت ...
اگر با این پسر ازدواج کردی، دیگه هرگز پیش من برنگرد...
هر لحظه که می گذشت، همه چیز بدتر می شد ... دیگه تلاش من هم فایده ای نداشت...
ادامه دارد...
@modafehh
{ سلام و عرض ادب }
سه تا از آثار رو انتخاب کردیم .🙂
اما اینو بگم شاید یک اثر که انتخاب نشده باشه اما با نیت ساخته شده باشه،
خیلی ارزشمند تر است ....🌿
البته برا مابقی آثار هم هدیه داریم 😉
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻🌸🌸🌸👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
بنام خدایی که رحیم تر ز او
هرگز نیابی تو کسی را
بنام خدایی که جز او
نیابی تو هیچ داد رسی را...
تقدیم شما باد سلامی
پر مهر و محبت ز صمیم دلها
پذیرا باشید ز ما سلامی
سرشار از عطر خوش گلها...
ای مدافع حرم
ای که دارا هستی درجه ای خوب و عالی
ای شهید بزرگ تو را میگویم
ای حمید سیاهکالی ...
دنیای تو آکنده بود
از عطر خوش شهادت
آخرش هم شد نصیبت
این بزرگ سعادت ...
تو به کار بستی همه تلاشت
تا شوی پشتیان ولايت
تو به دنبال شهادت بودی
بی اندازه ،بی نهایت...
تو از دنیا
به آسانی گشتی جدا
همیشه در دلت بود
عطش رسیدن به خدا...
نوشیدن شهد شهادت
واقعاً دارد خوش حالی
خوشا بر احوالت که
شهید شدی ای سیاهکالی...
تو رسیدی به آرزوی بزرگت
با عشق ،با خوشحالی
شهید شدی و نامت
شد شهید سیاهکالی...
الا ای مدافع حرم
ای که زنده ای تا ابد
از گل خوش عطر یاس
تقدیمت هزاران سبد.
{ شعری زیبا از یکی از اعضا }🌱
به همه شرکت کنندگان هدایایی تقدیم خواهد شد . . .😇😇😇
شرکت کنندگان منتظر پیام ما باشند 🎊
#حسینجانم♥️
چیست این خاصیت عشق که جاذبهاش
میکشد سوی حرم، خلوت شبهای مرا
✨شبتون حسینی✨
@modafehh