eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ در معطل شدن و دست رساندن به ضریح... لذتی هست که در سجده طولانی نیست _علیک_یا_اباعبدالله @modafehh
شنبہ: ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) @modafehh
بگذار که من چون ❣تو❣ کسی داشته باشم...🍃 از اعضاء @modafehh
-بادباشمع‌های خاموش،ڪارۍ‌ندارد اگردرسختۍ‌هستی‌، بدان‌روشنۍ...🌱(: @modafehh
گلزار شهدا⚘ دعاگویتان هستیم👇
{رمان جدید} نویسنده شهید طاها ایمانی
: اتحاد، عدالت، خودباوری) من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر باتون روژ هستم. ایالت ما تاثیر زیادی در اقتصاد آمریکا داره و همیشه در کنار بزرگ ترین سازه های اقتصادی، بزرگ ترین جمعیت های کارگری حضور دارن ... هرچقدر این سازه ها بزرگ تر، جیب سرمایه دارها كلفت تر میشن... فلاکت و فاصله طبقات هم بیشتر میشن.. من در یکی از پایین ترین و پست ترین نقاط شهری به دنیا اومدم.... شعار مدارس و دانشگاه های ما اتحاد، عدالت، اعتماد و خودباوریه... این چیزیه که از بچگی و روز اول، هر بچه ای توی لوئیزیانا یاد می گیرد. ما در سایه اتحاد، جامعه ای سرشار از عدالت بنا می کنیم و با اعتماد و خودباوری به خودمون کشور و آینده رو می سازیم... ولی از نظر من، همه شون یه مشت مزخرفات بیشتر نبود و و برای بچه ای که در طبقه ما به دنیا بیاد .... چیزی به اسم عدالت و آینده وجود نداره .... برای ما کشوری وجود نداشت تا بهش اعتماد کنیم ... برای ما فقط یک مفهوم بود... جنگ... جنگ برای بقا.. جنگ برای زنده موندن... بله. من توی منطقه ای به دنیا اومدم که جولانگاه قاچاقچی ها و دلال های مواد مخدر، دزدها، آدمکش ها و فاحشه ها بود... منطقه ای که هر روز توش درگیری بود... تجاوز، دزدی، قتل و بلند شدن صدای گلوله، چیز عجیبی نبود... درسته... من وسط جهنم متولد شده بودم... و این جهنم از همون روزهای اول با من بود .... من بچه په فاحشه دائم الخمر بودم که مدیریت و نگهداری خواهر و برادرهای کوچک ترم با من بود ... من وسط جهنم به دنیا اومده بودم .... ادامه دارد . . . @modafehh
عشـق آن بُغضِ عجیبےسٺ کھ ازدورےِیار نیمھ شب ... بیـنِ گلو مانـده و جان ּمےگیرد ... :) 💔 @modafehh
بسم رب الحسین {علیه السلام}♥️
چند روزی است بی قرارم... دو رکعت نماز در جنت الحسین... یادش بخیر دلم یک نماز می خواهد در بین الحرمین @modafehh
4_5915601363227641333.mp3
2.23M
🎙به خونه برگردیم خونه آغوش حسینِ مگه نه به خونه برگردیم خونه بین‌ الحرمینِ مگه نه...🌷 سید رضا نریمان حتما حتما گوش بدید 🌱❤️ @modafehh
موسسه مردم نهاد شهید بزرگوار⚘ ان شاء الله هرکس که کوچکترین قدمی در این راه برمیداره عاقبت بخیر بشه @modafehh
یک شنبہ: ناهار: مادر جانـ ؛ حضرت زهرا (درود خدا بر او باد ) شـام : غـریـب مدیـنہ ؛ امام مـجتبے (درود خدا بر او باد ) ┅═══✼ @modafehh ✼═══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلخ‌ترین خاطره یک دختر شهید گفت بگو باباتون بیاد ولی ما بابا نداشتیم😔 گفت‌وگو با فرزند شهید مدافع حرم مهدی قاضی‌خانی در مستند ملازمان حرم پ:ن:قیمت این لحظه چند؟! @modafehh
علیـه‌السلام تزریق بـه رگ‌هایِ تـاریخ است‍ــ !! @modafehh
❤️ |•بگذار با تو باز کمی درد و دل کنم من دلخوشم فقط به همین قاب عکس تو•|💔 @modafehh
۞وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَيْتُڪ بشنوصداۍمراوقتی که در تنهایۍمبهمِ پس کوچه‌های زندگی فریاد میزنم.. (: -مناجاٺ‌شعبانیھ‌-🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح ها که از خواب بیدار می شدم ... مادرم تازه، مست و بدون تعادل برمی گشت خونه ... در حالی که تمام وجودش بوی گند می داد روی تخت یا کاناپه ولا می شد . دوباره بعد از ظهر بلند می شد... قهوه، یکم غذاء آرایش و ... من، هر روز صبحانه بچه ها رو می دادم... در رو قفل می کردم که بیرون نرن و می رفتم مدرسه... بعد از ظهرها هم کار می کردم تا کمک خرج زندگی باشم ... مو پول بخور و نمیری بود اما حالم از پول های مادرم بهم می خورد ... گذشته از این، اگر بهشون دست می زدم بدجور کتک می خوردم .... ولی باز هم به زحمت خرج اجاره خونه و قبض هامون و هزینه زندگی در میومد .. همه چیز رو به خاطر بچه ها تحمل می کردم تا اینکه اون روز شوم رسید .. سر کلاس درس نشسته بودم .... مدیر اومد دم در کلاس و معلم مون رو صدا زد. همین طور که با هم حرف می زدن زیر چشمی به من نگاه می کردن... مکث می کردن... و دوباره ... تمام وجودم یخ کرده بود... ترس و دلهره عجیبی رو تا مغز استخوانم حس می کردم.... معلم مون دم در کلاس ایستاده بود.... نگاه عمیقی به من کرد. استنلی لازمه چند لحظه باهات صحبت کنم ....... از جا بلند شدم... هر قدم که به سمتش می رفتم اضطرابم شدیدتر می شد... اما اون لحظات در برابر تجربه ای که در انتظارم بود؛ هیچ چیز نبود .... ادامه دارد . . . @modafehh
"حسین جانم" یک نفر اینجا دلش تنگ است... یک گذر بر قلب او یکبار دیگر می کنی ؟! یک نفر دارد، هوایِ پر کشیدن در حرم یک سفر، شهبازِ من،بااین کبوترمیکنی؟ ماهِ من، چشمانِ زیبایت، مرا دیوانه کرد با منِ دیوانه،ای زیبایِ من،سرمی کنی؟! گُل بده درباغِ دل، تاجان دهم در پایِ تو گُل بده کاشانه ی دل را معطر می کنی؟! ساعتی باشم حرم،من خسته ام اززندگی خستگی رااز تنم،بایک نظردر می کنی؟! @modafehh
🌹🕊____ بسم رب الشهدا ____🕊🌹
❤️ هرچه می خواهی بگیر 🌿اما سلامم را نگیر من به عشق این سلام 🌿صبحگاهی زنده ام _علیک_یا_اباعبدالله @modafehh
🌱 • هرکی  آرزو داشته باشه خیلے خدمت کنه میشه...! یه گوشه دلت پا بده، شهدا بغلت میکنن... • ـ مابه چشم دیدیم اینارو... ـ ازاین شهــدا مدد بگیرید، ـ مدد گرفتن از رسمه... . دست بذار رو خاڪ قبر شهید بگو... حُسین به حق این شهید، یه نگاه به ما بکن...🌱 🥀 • @modafehh
موسسه مردم نهاد شهید بزرگوار⚘ ان شاء الله هرکس که کوچکترین قدمی در این راه برمیداره عاقبت بخیر بشه @modafehh