eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتے‌درگناه‌زندگے‌مےڪنۍ 'شیطاݧ‌‌‌با‌تو‌ڪارۍ‌ندارد' اما‌وقتے‌تلاش‌مےڪنۍ‌تااز‌ اسارتِ‌‌گناه‌بیروݧ‌بیایۍ؛ اذیتت‌‌خواهدڪرد @modafehh
شنبہ: ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) @modafehh
⇐ تو خدا رو داری😍👌! . . . هر وقت حس ڪردی تنهایی این جمله رو یادت بیار . .♥️✨ 🍃 🏴| @modafehh
بعد یک هفته ی پر آشوب تنها چیزی که میتونه حال آدمُ خوب کنه، یه دعای کمیل حسابی یه با عکسهای شهیدحاج قاسم🌹 و شهید سیاهکالی🍁 ، که اتفاقی به دستت رسیده... ممنونتم خدا بخاطر این دومینوی زیبات😊 از_ اعضاء @modafehh
🌼همیشه تا ساعتی از پایان ساعت ڪار در محل کارش می ماند و کار می ڪرد تا همه حقـوقی ڪه دریافت می کند باشد 🌼بسیار مهربان و دستگیر بود🌼 راوی: همسر محترم شهید 🌷 @modafehh
🌿 میفرمایدکه؛ فقط‌‌یکبارکافی‌است.. ازته‌دل روصداکنید دیگرمال‌خودتـان‌نیستید ![♥️] @modafehh
روز پائیزی،کنار شهید پائیزی🍂🍁 باران انار امسال شما_ انار _چقدر_ میچسبد😊 @modafehh
و من هر بار به خودم می گفتم چه احمقانه ... چشم برای دیدنه .. چرا من نباید به اون خانم ها نگاه کنم؟ .. هر چند به مرور زمان، جوابش رو پیدا کردم .... اونها مثل زن هایی که دیده بودم؛ نبودن ... من فهمیدم زن ها با هم فرق می کنند و این تفاوتی بود که مردهای مسلمان به شدت از اون مراقبت می کردند ... و در قبال اون احساس مسئولیت می کردند ... هر چند این حس برای من هم کاملا ناآشنا نبود ... من هم یک بار از همسر حنیف مراقبت کرده بودم ... ( قسمت بیست و سوم: خانه من ) رئیس تعمیرگاه حقوقم رو بیشتر کرد ... از کار و پشتکارم خیلی راضی بود ... می گفت خیلی زود ماهر شدم ... دیگه حقوق بخور و نمیر کارگری نبود ... خیلی کمتر از پول مواد بود اما حس فوق العاده ای داشتم ... زیاد نبود اما هر دفعه به مبلغی رو جدا می کردم ..... می گذاشتم توی پاکت و یواشکی از ورودی صندوق پست، می انداختم توی خونه حنيف ... بقیه اش رو هم تقسیم بندی می کردم ... به خودم خیلی سخت می گرفتم و بیشترین قسمتش رو ذخیره می کردم .... هدف گذاری و برنامه ریزی رو از مسلمان ها یاد گرفته بودم ... اونها برای انجام هر کاری برنامه ریزی می کردند و حساب شده و دقیق عمل می کردند ..... بالاخره پولم به اندازه کرایه یه آپارتمان کوچیک مبله رسید ... اولین بار که پام رو توی خونه خودم گذاشتم رو هرگز فراموش نمی کنم ... خونه ای که با پول زحمت خودم گرفته بودم... مثل خونه قبلی، یه اتاق کوچیک نبود که دستشوییش گوشه اتاق، با یه پرده نصفه جدا شده باشه .. خونه ای که آب گرم داشت . توی تخت خودم دراز کشیده بودم .... شاید تخت فوق العاده ای نبود اما دیگه مجبور نبودم روی زمین سفت یا کاناپه و مبل بخوابم ... برای اولین بار توی زندگیم حس می کردم زندگیم داره ادامه دارد . . .
✨ این دوری و دوستی... دارد به درازا مـی‌ڪشد! ایــن فراق... دارد سخت می گذرد! این امـروز و فـرداهآ، دارد زیــاد می شود! ایݩ دل‌تــنگی..؛ امان از این دل‌تنگی! 💔 💔 @modafehh