📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_اول
برف آنقدر بارید تا تمام جاده را سپید پوش کرد و راهها را بست. جاده
چالوس در میان انبوهی از برف فرو رفت و خودروهای زیادی در میان آن
زمینگیر شدند. در راه ماندگان، به هر نحوی سعی در گرم کردن خود و
خانوادههایشان داشتند.
جوان بلند قامتی به موتور سیکلت عظیمالجثهاش تکیه داده و کاپشن
موتور سواریاش را بیشتر به خود میفشرد تا گرم شود، کسی به او
توجهی نداشت؛ انگار سرما در دلشان نشسته بود که نسبت به همنوعی
که از سرما در حال یخ زدن بود بیتفاوت بودند.
با خود اندیشید:
"کاش به حرف مسیح گوش داده بودم و با موتور پا در این جاده
نمیگذاشتم!"
مرد شصت سالهای از خودروی خوو پیاده شد. بارش برف با باد شدیدی
که میوزید سرها را در گریبان فرو برده بود. صندوق عقب را باز کرد و
مشغول انتقال وسایلی به درون خودرو شد. سایهای توجهش را جلب کرد
و باعث شد سرش را کمی باال بگیرد و به جوان در خود فرو رفته نگاه
بیندازد؛ لختی تامل کرد و بعد به سمت جوان رفت.
-سالم؛ با موتور اومدی تو جاده؟!
-سالم؛ نمیدونستم هوا اینجوری میشه.
-هوا سرده، بیا تو ماشین من تا راه باز بشه!
جوان چشمان متعجبش را به مرد روبهرویش دوخت و تکرار کرد:
_بیام تو ماشین شما؟!
-خب آره!
و دست پسر را گرفت و با خود به سمت خودرو برد:
_زود بیا که یخ کردیم؛ بشین جلو!
خودش هم در سمت راننده را باز کرد و نشست.
⏪ #ادامہ_دارد...
#داستان_واقعی
📝
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_دوم
وقتی در را بست، متوجه زن جوانی شد که روی صندلی عقب نشسته.
آرام سلام کرد و گفت:
_ببخشید مزاحم شدم.
جوابی از دختر نشنید. آنقدر سردش بود که توجهی نکرد. مرد پتویی به
دستش داد و گفت:
_اسمم علیه... حاج علی صدام میکنن؛ اسم تو چیه پسرم؟
طعم شیرینی داشت این پسرم گفتن حاج علی؛ طعم دهانش که شیرین
شد، قلبش را گرم کرد.
-ارمیا هستم... ارمیا پارسا
حاج علی: فضولی نباشه کجا میرفتی؟
ارمیا: راستش داشتم برمیگشتم تهران؛ برای تفریح رفته بودم جواهرده.
حاج علی: توی این برف و سرما؟! ما هم میرفتیم تهران.
ارمیا: اینجور وقتا خلوته؛ تهرانی هستید؟
صدای زمزمه مانند دختر را شنید:
_جواهر ده رو دوست داره، روزایی که خلوته رو خیلی دوست داره.
حاج علی با چشمان غمگینش به زن نگاه کرد:
_هنوز که چیزی معلوم نیست عزیز بابا، بذار معلوم بشه چی شده بعد با
خودت اینجوری کن!
آیه در خاطراتش غرق شده بود و صدایی نمیشنید. صدای صحبتهای
َ ارمیا و حاج علی محو و محوتر می ردی در گوشش زنگ
شد و صدای م
میزد:
_وای آیه... انگار اینجا خود بهشته!
آیه با لبخند به مردش نگاه کرد و با شیطنت گفت:
_شما که تا دیروز میگفتی هر جا که من باشم برات بهشته، نظرت عوض
شد؟
-نه بانو؛ اینجا با حضور تو بهشته، نباشی بهشت خدا هم خود جهنمه!
ردش...
َ
ّ ت صدای م
آیه مستانه خندید به این اخم و جدی
صدای حاج علی او را از خاطرات به بیرون پرتاب کرد:
_آیه جان... بابا! بیا این آبجوش رو بخور گرمت کنه!
به لیوان میان دستان پدر نگاه کرد. لیوان را گرفت و بخارش را نفس کشید، به یاد آورد...
َ
⏪ #ادامہ_دارد...
#داستان_واقعی
📝
📗
📙📗
📗📙📗
🔺مواظب عُجب در نماز شب باشید
🎤استاد عالی
@modafehh
#حسینجانمـ ♥️
حالم به جز نگاهِ تو
بهتر نمی شود...
اصلا یڪ¹شب بدونِ ذڪرِ « حسين »
ڪه سَر نمی شود....
#شبٺوݩڪربݪایی✌️
@modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست برسینه،سلامی بفرستیم،ز دور
اینچنین در حرمت زائر نامحسوسیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِالله
@modafehh
پنج شنبہ: ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)
┅═══✼ @modafehh ✼═══┅
﴿ بسماللھالرحمنالرحیم ﴾
قرار هرروزھ ، انشاالله
قرائتدعاۍ "هفتمصحیفہسجادیہ"
کہامامخامنہاۍ
خواندنآنراتوصیہکردند...🌿
@modafehh
#کلام_شهید🌷
شهیدبزرگوار مهدی زین الدین:🌿
هر کس در شب #جمعه #شهدا را یاد کند،
#شهدا هم او را نزد #اباعبدالله یاد میکنند.
#شهدا را یاد کنید حتی با ذکر #صلوات
#سلام_ودرود_برشهیدان
@modafehh
#طنز_جبهه😃😀
#fun 😂
●توی #سنگر هر کس مسئول کاری بود.
یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار #سنگر ... به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با #چفیه بسته است.
●نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند ..
●کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، یک شب #چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .
صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید !
#سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!
تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای #سنگر رو انجام بده . 😂😂😂
●خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت.
#شهید_رسول_خالقی
@modafehh
دلبستہۍ عشـ🌷ـق،
بستہۍ دنیا نیست💚
زندگے خـتـم به💠
شھـ🌹ـادت نشود
زیبا نیست....🥀
@modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدل رهبر انقلاب امام خامنه ای تایید شد!
👏👏👏👏
اللهم احفظ قائدنا
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_سوم
به لیوان میان دستان پدر نگاه کرد. لیوان را گرفت و بخارش را نفس
کشید این عادت همیشگی او و م
ردش استکان را از روی میز برداشت و بخارش را نفس کشید و گفت:
_لذت خوردن یه چایی خوب، به اینه که اول عطرشو نفس بکشی...
مخصوصًا وقتی چای زنجبیل باشه!
استکان را به بینیاش نزدیک کرد و نفس عمیقی کشید و با لذت
چشمانش را بست.
حاج علی لیوان چای را به سمت ارمیا گرفت: _بفرمایید، چای دارچینه،
بخور گرم شی!
لیوان را گرفت و تشکر کوتاهی کرد. نگاهی به اطراف انداخت. بارش برف
قطع شده بود؛ اما آنقدر شدید باریده بود که هنوز هم امکان حرکت
وجود نداشت؛ باید منتظر راهداری و امدادگران هاللاحمر بمانند. دستی
جلوی چشمش قرار گرفت، حاج علی بستهای بیسکوئیت را مقابلش
گرفته بود:
_بخور، بهتر از هیچیه! وقت نشد وسایل سفر رو حاضر کنم؛ برگشتمون
عجلهای شد. حال دخترمم خوب نیست، زنها بهتر این کارا رو بلدن!
ارمیا: این حرفا چیه حاج علی، من مهمون ناخوانده شدم!
حاج علی لبخندی زد و نگاهش مات جادهشد:
_انگار این راه حاالحاالها باز نمیشه. چند ساعت پیش بود که بهمون خبر
دادن دامادم شهید شده، سریع حرکت کردیم بریم ببینیم چی شده؛ هنوز
نمی دونیم چیشده؛ اصال خبر شهادتش قطعی هست یا نه؟
نگاه کنجکاو ارمیا به حاج علی بود؛ ولی نگاه حاج علی هنوز به تاریکی
مقابلش بود:
_یک سال پیش بود که اومد بهم گفت میخوام برم سوریه! میگفت آیه
راضی شده، اومده بود ازم اجازه بگیره؛ میدونست این راهی که میره
احتمال برنگشتنش بیشتر از برگشتنشه!
مرد و زن جوانش را بیوه کرد...
ُ
ارمیا پوزخندی زد به مردی که رفت و
پوزخند زد به زنی که شوهرش را به کام مرگ فرستاده... زنی که حکم مرگ
همسرش را داده بود دستش!
⏪ #ادامہ_دارد...
#داستان_واقعی
📝
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_چهارم
آیه آرام آبجوشاش را مینوشید. کودک در بطنش تکانی خورد. کمرش
درد گرفته بود از این همه نشستن! کودکش هم خسته بود و این
خستگیاش از تکانهای مداومش مشخص بود. دستش را روی شکم
برجستهاش گذاشت:
"آرام باش جان مادر! آرام باش نفس پدر! آرام باش که خبر آوردهاند پدرت
بینفس شده! تو آرام باش آرام جانم!"
چشمانش را بست و وقتی گشود که صدای اذان از گوشی تلفنش بلند
شد... صدای دلنشین اذان که پیچید، آیه چشمانش را از هم باز کرد. حاج
علی از داشبورد بستهای درآورد و در آن را گشود. تیمم کرد و بعد خاک را
به دست آیه داد. داخل ماشین نماز خواندند و ارمیا نگاه کرد به زنی که
شوهرش را ساعاتی قبل از دست داده و نماز میخواند! به مردی که
پناهش داده و آرام نماز میخواند! فشاری در قلبش حس کرد، فشاری که
هر بار صدای اذان را میشنید احساس میکرد... فشاری که این نمازهای
بیریا به قلبش میآورد.
خورشید در حال خودنمایی بود که راهداری و هاللاحمر و راهنمایی و
رانندگی به کمک هم راه را باز کرده و به خودروها کمک کردند که به راه
خود ادامه دهند. ارمیا از صمیم قلب تشکر کرد:
_واقعا ازتون ممنونم که چند ساعتی بهم پناه دادید! اگه نبودین من تو
م این سرما می ردم.
ُ
حاج علی: این چه حرفیه پسرم؟! خدا هواتو داره. تا تهران هممسیریم،
پشت سر ما باش که اگه اتفاقی افتاد دوباره تنها نباشی!
_بیشتر از این شرمندهام نکنید حاج آقا!
حاج علی: این حرفا رو نزن؛ پشت ماشین من بیا که خیالم راحت باشه!
ارمیا لبخندی بر لب نشاند:
_چشم! شما حرکت کنید منم پشت سرتونم!
⏪ #ادامہ_دارد...
#داستان_واقعی
📝
📗
📙📗
📗📙📗
4_5782971368672855800.mp3
6.84M
ای بادصبا برسون
سلام منو
سلام بر حسین♥️】°
سلام ای کوه نور
✨ سلام از راه دور
سلام ای کربلا
✨ سلامــــــــــ ای نینوا
🎙 دکتر میثم مطیعی
#سلام_ودرود_برشهیدان
@modafehh
#سلام_آقای_مهربانم 💚
🌸اگر میخواهی بدانی امام زمان یادت کرده،
بدان همین قدر که اجازه داده دائم به فکرش باشی،
معلوم است تو را دوست دارد و به تو عشق میورزد...
#محبت_مهدوی
#یاد_امام
#امام_زمان علیه السلام
#جمعه
@modafehh
جمعه: ناهار : امام حسن عسگری؛ (درود خدا بر او باد)
شـام : حضرت ولیعصر ؛ (درود خـدا بر او باد)
═✧❁🌷@modafehh🌷❁✧═
استاد فاطمی نیا :
🔥حرف زدن پشت سر مردم ،
قلب را تیره می کند ،
توفیق را از آدم سلب می کند،
ونشاط عبادت را می گیرد.
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
@modafehh
✅نرگس درمانی
✍هدیه پاییزی دیگه برای ما گلی زیبا و خوشبوست که خاصیت درمانی هم دارد. بو ها هم در درمان و هم در تحریک بیماری ها نقش دارند که کمتر به آنها توجه می شود. بوییدن گل نرگس می تواند برای بهبود برخی سردردها، ترشحات پشت حلق، آبریزش بینی، اختلالات بویایی کرونایی و تقویت اعصاب و ایمنی بدن به ما کمک کند و برای این روزهای پر دود و آلوده هم پیشنهاد خوبی است.
⚠️گاهی ممکن است در برخی افراد سردرد با بوییدن نرگس بدتر شود که نیاز به بررسی و سایر تجویزات دارد.
@modafehh
📸تصویر اولین سری واکسن ایرانی کرونا با تلاش دانشمندان ستاد اجرایی فرمان امام(ره) که آمادهی تست انسانی شده
خداقوت 👏
🔹آماده تست انسانی واکسن که از اوایل دی ماه شروع خواهد شد و حدودا یک ماه زمان خواهد برد.
اگه قرار دوباره درگیر توطئههای غربی مثل خونهای آلوده نشیم باید روی پای خودمون بایستیم 👌
@modafehh
سلام علیکم، هم اکنون حرم مطهر امام رضا علیه السلام دعاگوی همه مسلمین و شیعیان جهان خصوصا هموطنان عزیز و کادر درمان
#ارسالی_اعضا
@modafehh
🦋 #هشت_پله_تا_شهادت 🦋
(خصوصیات خاص یاوران ظهور؛ برگرفته از دعای عهد)
✔️پنجمین صفت از صفات اصحاب و یاوران مولایمان
«والممتثلین لاوامره»
«واطاعت از اوامرش» است.
اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِن
ْ ۱) أَنْصارِهِ
۲) وَأَعْوانِهِ
۳) وَالذَّابِّينَ عَنْهُ
۴)وَالمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاء حَوائِجِهِ
👈 ۵) وَالمُمْتَثِلِينَ لاَوامِرِهِ
▫️معنایش اینست که اصحاب و یاوران اوامر و فرامین امام زمان(علیه السلام) را دقیقا بهمان صورتی که دستور داده شده، عمل می کنند.
🔸اوامر حضرت ۲ نوعند:
1⃣ فرمانهای امام زمان(علیه السلام)
اوامرِ با واسطه هستند،
یعنی چون حضرت فرمودند: فقهای تزکیه شده حجتِ من بر شما هستند، وقتی فرامین فقها دقیقا عمل شود (با واسطه) به فرمان امام علیه السلام عمل شده است.
🌀✍فرمودههای حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) درتوقیعات وتشرفات راستین ،منعکس شده است.
مانند داستان حاج علی بغدادی وحکایت سیدرشتی که درمفاتیح الجنان آمده است،
یاملاقات پسرمهزیار که حضرت ،او و شیعیان را به رعایت سه مسئله یادآور میشود:
۱_صلهٔ رحم
۲_توجه به ضعیفان جامعه
۳_جمع ننمودن واحتکار نکردن اموال
⭕️⭕️ توجه ،مهم👇
برخیها گمان میکنند ما از اماممهدی«علیه السلام» هیچ حدیثی نداریم در حالیکه در این زمینه کتابهای خوبی نوشته شده است.
2⃣ اوامرِ بیواسطهاند که ویژهی یاوران است،
یعنی چون آنها قابلیت و ظرفیت عمل به فرامین امام را دارند «چنانچه»حضرت صلاح بدانند ممکن است گاهی مستقیما دستوراتی به یاوری بفرمایند،
مانند فرمان حضرت به شیخ مفید دربارهی زنِ حاملهای که فوت کرده بود،
یا به آیت الله مرعشی نجفی در مواردی که در جای خود گفته شده است.
🍃🍃🍃🍃💐🍃🍃🍃🍃 نتیجه👇👇
رفیق عزیز✨
در دوران عصر ظهوری که منو شما در آن بسرمیبریم دوران فتنههای زیادی است،
در روایات آمده است👇
دوران امام مهدی علیه السلام سختتر از دوران پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) است؛
زیرا پیامبر با آیات نورانی قرآن به جنگ با سنگ و چوب رفت؛
اما در دوران ظهور، عدهای با سوءاستفاده از آیات قرآن به جنگ با حضرت میآیند و قرآن را بر ضد او تأویل میکنند.
🍃🍃 ادامه دارد.......
@modafehh