❗️❗️ مسابــقه ❗️❗️
مهلت شرکت تو مسابقه ... از امروز تا جمعه ( ساعت ۲۰:۰۰ )
به قید قرعه به یه نفر ، یه هدیه مهدوی ارسال میشه و
در کنارش 👇
هدیه معنوی : نائب الزیاره از طرف فرد برگزیده کنار مزار شهید حمید سیاهکالی ...
موضوع مسابقــه : ممنون میشم ترجمه ی دعای ندبه رو کامل بخونید و دوازده تا جمله ای که دوس داشتید از قسمت های مختلف دعارو جدا کنید و به آیدی زیر ارسال کنید ...
فقط خواهش میکنم ترجمه دعارو دقیق کامل بخونید ... فکر کنید یه جزوه دانشگاهی پر از نکات مهمه ...
👇👇👇
@Mahdiyavaar
ظاهرا اسمش مسابقه است ، اما باطنش یه دعوته ... یه دعوت نامه ای که اولین قدمش رو با خوندن ترجمه دعای ندبه برمیدارید ... دعایی که به تنهایی یه کلاس مهدویته ... اونم زیر نظر خود مولا ...
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
❗️❗️ مسابــقه ❗️❗️ مهلت شرکت تو مسابقه ... از امروز تا جمعه ( ساعت ۲۰:۰۰ ) به قید قرعه به یه نفر
دوستان نیازی به ارسال متن عربی نیست ، فقط ترجمه
مثل 👇
آیا کسی هست که مرا یاری کند تا بسی ناله فراق و فریاد و فغان طولانی از دل برکشم ... کسی هست که جزع و زاری کند ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#حاج_مهدی_رسولی
▪️آقا اشک چشات رو پاک کن، من این چهارتا رو دادم اشک شما رو نبینم...
▪️روضه #امالبنین #شهدایی
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_هفتاد_نه
اذان که گفتند، حاج علی در سجده هق
هق میکرد. نماز صبح که خواندند،چشمها
سنگین شد و کسی نگاه خیره مانده به
پنجره زنی که قلبش درد داشت را ندید!
َ
سید مهدی: سر بلند کن بانو! اینهمه صبر کردم تاسال نگاه دزدیدم که پاکی عشقم
به گناه یه نگاه ِگره نخوره، حاال نگاه
نگیرکه دیگه طاقت این خانومیتو ندارم
بانو!چشماتو از من نگیر بانو! همیشه
نگاهتو بده به نگاه من!
آیه که سر بلند کرد، سید مهدی نفس
گرفت:
_خیلی ساله که منتظر این لحظه ام که
بانوی قصه ام بشی... که بزرگ بشی بانو!
که بیام خواستگاریت! نمیدونی چقدر
سخت بود که صبر کنم...که دلم بلرزه و
بترسه که کسی زودتر از من نیاد و
ببردت... که کسی بله رو ازت نگیره و
دست من از دامنت باز بمونه بانو!
آیه دلبری کرد:
_دلم خیلی سال پیش لرزید،برای یه پسر
که یه روز با لباس نظامی اومد توکوچه
دلم لرزید برای قدمهای محکمش،
قدمهایی که سبک و بیصدا بود... دلم
لرزید برای چشمای خستهاش، چشمایی
که نجیب بود و نگاه میدزدید از من!
سید مهدی: آخ بانو... بانو... بانو! نگو که
خستگی من با دیدن دختر حاجی به در
میشد، که امید من اون دختر حاجی بود!
به امید دیدن تو هر هفته میومدم تا قم
که نفس بکشم توی اون کوچه...
آیه ریز خندید!
َ آه کشید. جایت خالی مرد...
روز بعد، همه رفتند و رها ماند. سوم و
هفتم را که گرفتند، باز هم همکاران سید
مهدی خود را رساندند. ارمیا اینبار با
همکارانش آمده بود.
با آن لباسها و کلاه سبز کجش... حاج
علی متعجب به ارمیا و یوسف و مسیح
نگاه میکرد: نمی دونستم همکار سید مهدی هستین!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_هشتاد
ارمیا:ما هم تا موقع تشییع نمیدونستیم!
ارمیا از همیشه آرامتر بود... از همیشه
ساکت تر!این یوسف و مسیحمیترساند.
ارمیای این روزها، با همیشه فرق داشت.
*************
حاج علی چهار پاکت مقابل آیه گذاشت.
مراسم هفتم به پایان رسیده بود و پدر و
دختر در خانه تنها بودند.رها هم با صدرا
به تهران بازگشته بودند.
حاج علی: امانتی های سید مهدی،صحیح
و سالم تحویل شما!
آیه نگاه به پاکتها انداخت. دست خط
زیبای سید مهدی بود:
"برای بانوی صبورم" پاکت را باز کرد.
بانوی صبورم سلام!
شاید بتوان نام این چند خط را وصیت
گذاشت، باید برایت وصیت کنم؛
باید بدانی که من بدون فکر، تو را رها
نکرده ام بانو!
چند شب قبل، خوابی دیدم که وادارم
کرد به نوشتن این نامه ها... بانو! من
شهادتم را دیده ام! یادت نرود بانو،
صبرکن در این فراق!
صبرکن که اجر صبر تو برابر با شهادت
من است... میدانم چه بر سرم میآید.
میدانم که تقدیرت از من جدا میشود،به
تقدیرت پشت نکن بانو!
از من بیاد داشته باش که چادرت را
هوای دنیا از سرت بر ندارد! از من داشته
باشکه تنهایی فقط شایستهی خداست!
از من داشته باش که ایمانت بهترین
محافظ تو در این دنیاست!بانو... من
دخترکم را در خواب دیدهام... دخترک
زیبایم را که شبیه توست را دیدهام.
نگران من نباش! من تمام لا لاهایی که
برایش خواهی خواند را شنیدهام! من
تمام شبهای بیتابی ات را دیدهام... من
لحظه ی تولد دخترکم را هم دیده ام!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•••:
.
.
روضه میخوانم ولی مستور در لفّافهها
از مدینه دلخورم،از کوچههایش بیشتر
#شبتون_حسینی✨
@modafehh
•🌤🌱•
صبحاسټوآهدوروبـرمراگرفتہاسټ
باراناشڪچشمتـرمراگرفتہاسټ
اربابجانسلام،ببیندوریازشما
آتشحوالےجگـرمراگرفتہاسټ...💔
#صلےاللہعلیڪیااباعبدلله🍃
@modafehh
پنج شنبہ: ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)
┅═══✼ @modafehh ✼═══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد فروغی
🌷 درمان همه دردها و معدن همه شادی ها خداست خداست خداست!
#نماز_اول_وقت
@modafehh
"شہـدای مدافع حرم"
با یک تیــــر
دو نشــــان زدند!
هم عباس صفت
مدافع حرم #عمـه_سادات شدند
هم حسین وار
مدافع حریم دین جد سادات..✨
#شهید_قدرت_الله_عبودی
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
❗️❗️ مسابــقه ❗️❗️ مهلت شرکت تو مسابقه ... از امروز تا جمعه ( ساعت ۲۰:۰۰ ) به قید قرعه به یه نفر
دوستان عزیز ، هدایای مسابقه بیشتر شد ...
سه تسبیح متبرک به مزار یادبود شهید ابراهیم هادی ( در بهشت زهرا تهران ) و شهید احمد پلارک (شهید عطری) به قید قرعه
و
خوندن زیارت عاشورا به نیابت از تمام افرادی که تو مسابقه شرکت میکنن در کنار مزار شهید حمید سیاهکالی ....
.
وَاَنْتَ مُقيلُ عَثْرَتي،
وَلَوْلا سَتْرُكَ اِيّايَ لَكُنْتُ
مِنَ الْمَفْضُوحينَ
و ناديده گيرنده لغزشم تويی
و اگر پرده پوشیات بر من نبود،
من از رسواشدگان بودم..
#دعایعرفه
#آخدا
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_هشتاد_یک
بانو... من حتی مردی ام کهبدون تو توان
زندگی کردن ندارد. تو بال پرواز من بودی
بانو، اما کسی هست که ایمانش را از تو
خواهد داشت!
بانو.. نکند به ایمانت َغره شوی که به
مویی بند است.
آیه بانو... من تمام روزهایی را که کنارت
زندگی کرده ام را عاشقانه به خاطر
سپرده ام، نترس از تنهایی بانو! نترس از
نبود من بانو!
کسی هست که نگاهش را به امانتم
دوخته و امانتدار خوبی هم هست؛ اگر
مادرم غم در دلت نشاند، بر من ببخش...
ببخش بانو، مادر است و دلشکسته،
رفتن پدر کمرش را خم کرده بود. نبود
من درد بر درد کهنه اش گذاشته است.
وصیت اموالم را به پدرت سپردهام.هیچ
در دنیا ندارم و داشته هایم برای مردی
که نیازمند ایمان تو است بانو... مواظب
خودت، دخترکم باش!
حلالم کن که تنهایت گذاشته ام! تو را
اول به خدا و بعد به او میسپارم!
بعد از من زندگی کن و زندگی ببخش!
تو آیه ی زیبای خدایی! من در انتظارت
هستم و به امید دیدار دوباره ات چشم
به راه میمانم.
همسفر نیمه راهت سید مهدی علوی
آیه نامه را خواند و اشک ریخت...
نامه را خواند و نفس زد... "در خوابت
چه دیده ای که مرا رها کردی؟ آن َمرد
کیست که مرا به دستش سپردی؟
َتو که میدانی تا دنیا دنیاست تو مرد منی
در آن خواب چه دیده ای مرد؟"
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_هشتاد_دوم
رها: خودم میومدم،لازم نبود اینهمه راه
رو بیای!
صدرا: خودمم میخواستم حاج علی رو
ببینم؛ بالاخره مراسم هفتم بود دیگه،
ارمیا رو هم دیدم نمیدونستم اونا هم از
بچه های تیپ شصت و پنجن!
انگار همکار سید مهدی بودن، همدوره و
همرزم بودن.
رها در جایش جابهجا شد:
_همکارای سید مهدی برای همه مراسمها
اومدن، فردا هم تو مرکزشون مراسم
دارن؛ آیه گفت با حاج علی میاد فردا تا
به مراسم برسه.
صدرا سری تکان داد و سکوت کرد. رها
در جایش جابه جا شد:
_ببخشید این مدت باعث زحمت شما
شدم، نامزدتون خیلی ناراحت شدن؟
صدرا: به خاطر نبودم ناراحت نبود، چون
با تو بودم ناراحت شد و قهر کرد؛ شدم
مثل این مردای دو زنه، هیچوقت فکر
نمیکردم منم بشم مثل اون مردایی که
دوتا زن دارن و هیچ جایی تو زندگی
هیچکدومشون ندارن.
همه جا متهمم، کلی به خاطر این قهر
کردنش پول خرج کردم.
پوزخندی به یاد رویا زد:
_شما زنها عجیبید، تا وقتی براتون پول
خرج کنن، براتون فرق نداره زن چندمید،
مهم نیست شوهرتون اخلاق داره یا نه،
اصلامهم نیست آدمه یامرِد خوشاخلاق
مهربوِن باشه
پول نداشته باش؛ براش تره هم خرد
نمیکنن!
رها: اینجوری نیست، شاید بعضی آدما
اینجوری باشن که اونم زن و مرد نداره؛
َمادیات براشون مهمه؛
پول چیز بدی نیست و بودنش تو زندگی
الزامه، اما بعضیا پول رو اساس زندگی
میدونن!
این اشتباه میتونه زندگیها رو نابود کنه.
عده ای هم هستن که کنار همسرشون کار
میکنن و زندگی رو کنار هم باهمهسختی
هاش میسازن!
مهم اینه که ما از کدوم دسته ایم و
همسرمون رو از کدوم دسته انتخاب
میکنیم.
⏪ #ادامہ_دارد...
📝@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•••:
.
.
روضه میخوانم ولی مستور در لفّافهها
از مدینه دلخورم،از کوچههایش بیشتر
#شبتون_حسینی✨
@modafehh
بسم رب المهدی ...🌿
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم