eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه: قبوله؛ فقط پول پیش و اجاره رو به توافق برسیم من مشکل ندارم! قبل از مستقل شدنتون هم به من بگید که بتونم به موقع خونه رو خالی کنم. حاج علی هم اینگونه راضی تر بود، شهر غریب و تنهایی دخترکش دلش آرام بود که مرردی هست، رهایی هست! صدرا: خب حالا دیگه ناراحت نباشید سید! کی بیایم برای اسباب کشی؟ رها: آیه که هنوز خونه رو ندیده! صدرا لبخندی زد: _این حرفا فرمالیته است! به خاطر تو هم شده میان! لبخند بر لب هر چهار نفر نشست. صدرا تلفنش را درآورد و گفت: _به ارمیا و دوستاش زنگ بزنم خبر بدم که لباس کارگریهاشونو دربیارن! حاج علی: باهاش در ارتباطی؟ صدرا: آره، پسر خوبیه؛ رفاقت بلده! حاج علی: واقعا پسر خوبیه. اون روز که فهمیدم ارتشیه تعجب کردم، فکرشم نمیکردم. صدرا: آره خب، منم تعجب کردم. روز اسبابکشی فرارسید. سایه و رها نگذاشتند آیه دست به چیزی بزند. همه ی کارها را انجام دادند و آخر شب بود که تقریبا چیدن خانه ی آیه تمام شد. خانه ی خوبی بود اما نسبت به خانه ی قبلی کمی کوچکتر بود. حالا که مردش در دو متر خاک خفته است چه اهمیت دارد متراژ خانه؟ َ ارمیا دلش آرام گرفته بود. نگران تنهایی این زن بود. کار دنیا به کجا رسیده که غریبه ها برایش دل میسوزانند؟ کار دنیا به کجا رسیده که دردش حرمان هم می دانند! ردش را روی دیوار نصب کرده بودند. نمی قاب عکس مردش را روی دیوار نصب کرده بودند نمیدانست چه کسی این کار را کرده است ولی سپاسگزارش بود، اصلل چه اهمیت دارد که.... ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ بداند ارمیا با چه عشقی آن قاب عکس را کنار عکس رهبر نصب کرده است؛ اصلا چه اهمیت دارد که بداند ارمیا نگاهش به دنیای آیه عوض شده است؟! آیه مقابل مردش ایستاد: خانه ی جدیدمان را دوست داری؟ کوچکتر از قبلیست نه؟ اما راحت تر تمیز میشود! الان که دیگر کسی سراغم نمی آید، تو که بودی همه بودند، تو که رفتی، همه رفتند... این است زندگی من، از روزی که رفتی... از روزی که رفتی همه چیز عوض شده! همه ی دنیا زیر و رو شده است، راستی َمرد من... یادت هست آن لباس ها را کجا گذاشتی؟ یادت هست که روز اولی که دانستی پدر شده ای چقدر لباس خریدی؟ یادت هست آنها را کجا گذاشتیم؟" صدای زنگ در آیه را از صحبت با مردش بازداشت. در را که گشود، رها بود و صدرا با سینی بزرگ غذا... آیه کنار رفت وارد شدند: _راحتید آیه خانم؟ _بله ممنون، خیلی بهتون زحمت دادم. حاج علی از اتاق بیرون آمد: _چرا زحمت کشیدید؟ صدرا: کاری نکردیم، با مادرم صحبت کردم وقتایی که شما اینجا نیستید، رها بیاد بالا که آیه خانم تنها نباشن! رها به گفتوگوی دقایق قبلش اندیشید... صدرا: با مادرم صحبت کردم. وقتی حاجی رفت، شبها برو بالا، به کارای خونه برس و حواست به مادرم باشه! وقتی هم معصومه برگشت، زیاد دور و برش نباش! باشه؟ رها همانطور که به کارهایش میرسید به حرف های صدرا گوش میداد. این بودن آیه برایش خوب بود، برای ِدلش خوب بود! –مزاحم زندگیتون شدم. رها اعتراض کرد. ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
💛 🌸 سلام مولایم، سلام منجے بشریت، سلام عدالت گستر بےهمتا، و یاور مظلومین جہان کھ روزے با آمدنت جہان را پر از عدل و آرامش و زیبایے خواهے کرد🌱 💗 @modafehh
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌∞♥∞ توهفته ای دوبارگریه میکنی برام... 🖤 ❗️یادمان بماندکه دفتراعمال ما دوشنبه هاو پنج شنبه هاتوسط امام زمان(عج)بررسی میشود @modafehh
دوشنبہ: ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد) شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد) ┅═══✼ @modafehh ✼═══┅
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خـــــدا بهٺـــــ نمیده چـــــون...‼️ «بـــــســـــیار زیبـــــا» @modafehh
❝‌🌿 📿ࢪوزے بـــــہ آیتـــــ الله بهجتـــــ(ره) گفـــــتند: ڪـــــتابے دࢪ زمینـــــہ ے اخـــــلاق مـــــعرفے ڪـــــنید! ایـــــشان فـــــࢪمودݩد: لازم نیستـــــ یڪـــــ ڪـــــتاب باشـــــد، یڪـــــ کلـــــمہ ڪـــــافیست ڪـــــہ بداݩـــــے؛ ❞ {خـــــدا‌ مــــــیبیند. @modafehh
شهید حمید سیاهکالی مرادی متولد اردیبهشت سال 1368 مهندس نرم افزار و کارشناس حسابداری مالی بودند و سمت ایشان در سپاه پاسداران استان قزوین به صورت فرمانده مخابرات گردان سیدالشهدا ع و فرمانده توپ 23 و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا استان قزوین بودند.ایشان مقید به نماز شب و انفاق پنهانی و احترام زیاد به والدین و خانواده بودند و بسیار مودب و مهربان که به حسن خلق شهرت داشتند ایشان علاقه مند به ادبیات بودند و وصیت نامه ایی بسیار زیبا و پر محتوا به جا گذاشته اند...به دلیل علاقه ایشان به ادبیات اشعار و متون زیبای عارفانه و عاشقانه در وصف مولایش ابا عبدالله و امام زمان عج به یادگار مانده است..ایشان در مهر ماه سال 94 به اذن خداوند توانستند فردی از اهل تسنن را به شیعه متمایل گردانند و آن فرد شیعه گردید..ایشان حافظ قران و مربی کاراته و مربی دفاع شخصی و داور کاراته بودند.در سال 91 ازدواج کردند که از ایشان فرزندی به جا نمانده است.زندگی ساده و ایمان و چهره دل گشای ایشان زبان زد خاص و عام بود.ایشان در ماموریت جعفر طیار در عملیات نصر 2 در سوریه منطقه حلب ناحیه العیس در 4 آذر ماه سال 1394 به فیض شهادت نائل آمدند.ایشان همچون ابوالفضل العباس بی دست و بی پا شدند و فقط سینه ایشان که در محرم سینه زنی میکرد سالم مانده بود.مزار ایشان در گلزار شهدای استان قزوین در قطعه 7 ردیف 11 واقع است.درست جایی که خودش قبل رفتنش مشخص کرده بود☘️💚 •┈┈••❀✿✾•✨🌻🥀✨•✿❀✾••┈┈                 @modafehhh •┈┈••❀✿✾•✨🥀🌻✨•✿❀✾••┈┈
رفیقم! همه جا هسـت.. وقتی بخاطر لبخندش گناهی رو تــرڪ میکنی .. وقتی کنایه های دیگران رو بخاطر رضایتش تحمـل میکنی.. مطمئن باش میبینه.. خدا هرلحظه داره با ما زندگی میکنه! @modafehh
🌸🍃 میگه کھ: دوست داشتنِ خدا یعنی اینکھ دلمان برای او پَر بزند...(:🕊✨ 〖 @modafehh