🔴 موشکهای حقیقی در راه است‼️
🚀 موشک به دیمونا اصابت کرد.
🚀 ترس سراسر صهیون را گرفت.
🚀 بی بی سی آن را موشک سرگردان خواند.
🚀 عدهای آن را انتقام ایران و جبهه مقاومت خواندند، عدهای پاسخ به نطنز و عده ای هم انکار کردند.
💥 اما هر چه بود، هرچه شد، هر کجا خورد و هر که زد، ناز شصت زننده و نوش جان خورنده‼️
💥 اما دوست عزیزم میدانی چه زمانی عصبانیت نتانیاهو و بن سلمان و قاتلان حاج قاسم بیشتر و تکمیل میشود؟
💥 ۲۸ خرداد ۱۴۰۰
🇮🇷 آنگاه که با مشارکت حداکثری، موشک انگشت سبابه همه ایرانیان مزین به جوهر آبی شود و بغض صاحبان دیمونا آتش گیرد!
💐 «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
💐 «وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةًَ»
💯💯 گلهمندیم ولی حماسهای در راه است!
#دیمونا
#ایران_قوی
#مشارکت_حداکثری
@modafehh
#حدیث 🌼☘
قال علی علیه السلام: یُستدَلُّ علی إدبارِ الدُّوَلِ بأربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ، و التمسُّکِ بالفروعِ. و تَقدیمِ الأراذلِ، و تأخیرِ الأفاضِلِ.
چهار چیز نشانه به سر آمدن دولتهاست: فرو گذاشتن اصول، چسبیدن به فروع، مقدّم داشتن فرومایگان و عقب زدن مردمان با فضیلت و لایق.
#انتخابات
┅✧❁ @modafehh ❁✧┅
263456839.mp3
10.4M
🍃🌸
یـــادتــــ باشهــ💚
💞تقــدیم به روح پاڪ
شهیـدمدافع حـرمـ💓
((حمیـد سیاهکالے مرادی))
بـاصـــداے🎤
سید جلال میـرعسگري
🍃🌸
°•| کانال شهید حمید سیاهکالے مرادی👇
°•| @modafehh⚡
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام عزیزان... مرامی ک من از داداش حمید سراغ دارم روز تولدش کسی و دست خالی نمیزاره.... پس التماس دعا.... و اما هدیه ما برای این نازنین برادر چیه؟؟؟هرکس ب اندازه وسع خودش هدیه بده...... خوندن سوره ای از قران.....ختم صلوات.... یا حتی نیت نذری هنگام افطار در حد چند همسایه....هدیه امروز نیاز ب اعلام نداره.... همین ک داداش حمید ببینه و خدای داداش حمید کافیه.....این ب تجربه برام ثابت شده ایشون کاری رو بدون جبران نمیزاره.... فقط خواهشی ک دارم دعا یادتون نره....در حق اطرافیان.... اعضای گروه.... بیماران......و.....
#ارسالی از اعضاء🌷
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_هشتـاد_سـه
_خیلی وقته تنهام!
ارمیا: اهل رفتن نبودی!
آیه: اهل رفتنم کردن، باید برم؛ تو هم باید بمونی! یه معادله ی ساده، رفتنی باید بره و موندنی باید بمونه!
ارمیا: شما خانواده ی منید آیه! درسته ازم رو میگیری، درسته که هنوز سفت و سخت حجاب داری؛ درسته نگاهت بیشتر اوقات به قاب عکس
سیدمهدیه، اما شما خانواده ی منید!
آیه: از چی ناراحتی؟ از رو گرفتنم یا از رفتنم؟
ارمیا: از هر دو!
آیه: داری مسائل رو با هم قاطی میکنی!
ارمیا: شما بدون من هیچ کجا نمیرید! ما اومدیم ماه عسل، اومدیم بهتر هم رو بشناسیم، اومدیم تو منو ببینی و باهام غریبگی نکنی.
آیه دست زینب را رها کرد و چادرش را از سرش کشید. تا چادر از سرش افتاد، ارمیا در را بست؛ مرد بود دیگر، در ناراحتی و اضطراب و هر حس بدی که بود، حواسش پی ناموسش و مردهای درون خانه هم بود... مرد که باشی گرگ میشوی برای حفظ ناموست!
آیه روسری را از سرش کشید و مقابل ارمیا ایستاد:
_مشکل اینه؟ ببین... این دلیل اینه که همیشه روسری سرم میکنم؛ همین رو میخواستی؟ ببین... یه شبه پیر شدم! یه شبه موهام سفید شد... یه
شبه دنیام رفت زیر خاک و خاکسترنشین شدم!
ارمیا نگاهش به موهای سپید شده ی آیه دوخته شد.
جایی در دلش درد گرفت... تکوتوک موهای خرماییاش هم در آن میان پیدا بود:
_چرا اینجوری شد؟
آیه به پهنای صورت اشک میریخت:
_فردای روزی که عشقمو خاک کردم اینجوری شد. یه شبه پیر شدنم نشنیدی؟ یه شبه پیر شدم! قلبم سرد شد... من اون مردم، من با......
⏪ #ادامہ_دارد...
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗