فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
روزتون بخیر
به آقا حمید بگید واسم خیلی دعا کنه
ممنونم بابت کانال خوبتون
التماس دعای فرج
#ارسالی_اعضا
#استوری
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
〖 @modafehh 〗
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
『💌پیامشهدا..؛ 』 شهـــید عبدالله محمودى: «خواهرَم: محجوب باش و باتقوا، كه شماييد كه دشمن را با چ
#شهیدانه🌹
{بیانات مادر #شهید_بابک_نوری_هریس🎙}
بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود...
مادر شهید نوری با بیان اینکه فرزندم از کودکی بسیار زرنگ بود و مدرسهاش را به موقع میرفت، اظهار کرد: بابک وقتی کارشناسیاش را گرفت، در مقطع ارشد در تهران قبول شد.👨🎓📔
وی با بیان اینکه بابک هنگام ورزش نوحه زینب زینب را می گذاشت، افزود: همیشه به فرزندم می گفتم تو جوانی یک آهنگ شاد🎧 بگذار چرا این نوحه را در موقع ورزش میگذاری، می گفت مامان اینطوری نگو من این آهنگ را دوست دارم😍
مادر شهید با بیان اینکه بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود، گفت: مشارکت در مشارکت های اجتماعی و عام المنفعه مانند هلال احمر یکی از فعالیت های بابک است
وی با بیان اینکه بابک مسجدی، هیئتی، ورزشکار🤾♂ بسیجی و ... بود، تصریح کرد: من و پدرش و کل خانواده بابک را پس از شهادتش شناختیم.
گفتنی است؛ شهید بابک نوری هریس متولد 21 مهر سال 1371 بود که در 28 آبان 96 در منطقه البوکمال به دست تکفیری های داعش به شهادت رسید و در یکم آذرماه در رشت تشییع و تدفین شد💫☘
〖 @modafehh 〗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_سی_شش
_حس میکنم به مهدی... به یادش... با خاطراتش به ایثار و از خود گذشتگیش خیانت کردم.
_بیشتر به خودت، احساست و آینده ی خودت و دخترت داری خیانت میکنی. سید مهدی میدونست و رفت؛ اون از خودش برای آرامش شما گذشت.
_دقیقًا همینه؛ حالا من با ازدواجم نشون دادم رفتنش ارزشی نداشت.
_اشتباه میکنی آیه. تو نشون دادی زندگی هست... امید هست... آینده هست؛ اگه سید مهدی و سید مهدی ها رفتن فقط برای این بود که آینده ای برای ما وجود داشته باشه. آیه خانوم، میدونم سید مهدی تک بود، لنگه نداشت، اما میگم بیا با بدیهای من بساز، به خدا دارم خوب بودن رو کنارت مشق میکنم. من کنار تو و زینب سادات یه دنیا آرامش دارم؛ من کنار شما خوب میشم و بدون شما گم میشم؛ مگه بال پروازسیدمهدی نشدی؟چرا منو بی بال و پر رها میکنی؟ منم میخوام پرواز رو تجربه کنم!
آیه اخم کرد:
_فقط همینم مونده بری شهید بشی!
ارمیا بلند خندید:
_پس زیادم از من بدت نمیاد؟ چشم شهید راِه خدمت به شما میشم خانوم!
ارمیا جلوی در خانه پارک کرد:
_بریم ببینیم دختر بابا چیکار میکنه!
_دختر بابا با همه قهره. دلتنگه و گریه میکنه؛ همهی اسباب بازیاشو خراب کرده و بابا میخواد.
ارمیا ابرو در هم کشید:
_چرا بهم زنگ نزدی؟ چرا نگفتی اینقدر اوضاع اینجا به هم ریخته؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_سی_هفت
_در اصل منم قهر بودم؛ خب من تصادف کرده بودم، حالم بد بود زنی که شوهرم رو دوست داره میخواست منو بکشه؛ چه انتظاری از من داشتی؟
ارمیا: اون قسمت شوهرم رو که گفتی رو دوست داشتم؛ خوبه منم یه خاطرخواه دارم که شما از رو حسادت یه کم ما رو ببینی!
_بله... خاطرخواه دیوونه.
این را گفت و ازماشین پیاده شد و نشنید که ارمیا گفت:
_همینکه باعث شد منو ببینی بسه!
***************************
زینب به ارمیا نگاه کرد و باز مداد شمعی اش را روی کاغذ کشید. ارمیا به آیه نگاه کرد:
_قهره؟
_نمیدونم.
زینب را مخاطب قرار داد:
_ِزینب مامان؛ بابا اومده ها؟
زینب عکس العملی نشان نداد. ارمیا به سمت زینب رفت و دست روی موهای دخترکش کشید:
ِ بابا... قربونت برم. بغل بابایی نمیای؟ دلم برات تنگ شده.
زینب سرش را روی پای ارمیا گذاشت؛ مدادشمعی از دستش رها شد:
_بابا...
صدایش بغض داشت. ارمیا دخترکش را از روی پاهایش بلند کرد و در آغوش کشید:
_جاِن بابا؟ خوشگل بابا...
صورت اشک آلود زینب را بوسید:
_گریه نکن بابا؛ اینجوری هق هق نکن قربون چشمات بشم!
آیه بهتر دید پدر و دختر دلتنگ را تنها بگذارد؛ به آشپزخانه رفت تا سفره ی نهار را آماده و غذاها را گرم کند.ارمیا را که صدا زد، دقایقی صبر ...
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•°🌱
#حسینجانم
گوشھاۍ
پایِضریحت
دست
مارا
بندڪن
دستمارابندڪنجایۍگرفتاریمما ...💛
#شبتون_حسینی ✨
〖 @modafehh 〗
#سلامبرحسین؏✋
آغازڪارعشق مگر
نیستیڪ¹سلام ؟
زیباترین مثال
سلام علی الحسین؏
#صبحتونحسینی °💚
@modafehh
دوشنبہ:
ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد)
شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد)
〖 @modafehh 〗
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
•🌞🍃• مرحوم علامه طباطبایی و آیت ا... بهجت از آقای قاضی نقل میکنند که میفرمودند: اگر کسی نماز واجبش
∞🌸🌿∞
✨حیَّ علی الصلاة ✨
مےگفت :
از پاهایی ڪه نمیتوانند ما را
به اَداۍ #نماز ببرند،
توقع نداشته باش ما را
به بھشـت ببرند...(:
#چقدربهنمازتاهمیتمیدی؟!'
#نماز_اول_وقت
ذِڪرِروزدوشنبہ : یاقاضیَالْحاجاتْ
﴿ ایبرآورندهحاجتها ﴾
〖 @modafehh 〗
•#حرف_قشنگ💛•
بهچیزیوابستہباش؛🖐🏼
ڪہبراتبمونه،
ارزشداشتہباشہڪہوابستہشبشی
نهایندنیاڪهِبههیچےبندنیست !
یهِچیزمِثلنِگاههایمھدے🙃
#اللهمعجللولیڪالفرج
〖 @modafehh 〗
رزق چیست؟
رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند
زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضیها بیدار نمیشوند
زمانی که با مشکلی روبرو میشوی کائنات صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است
زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است
گاهی اتفاق می افتد که در راز و نیاز کردن حواست با گفته هایت نباشد
ناگهان به خود می آیی و دعایت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است
یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است
رزق واقعی این است
رزق خوبی ها
نه ماشین نه درآمد
اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد
اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد
و در آخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است
زندگیتان پُر از رزق و روزهای خوب ...🌺🍃
@modafehh
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
⭕️ چه کنیم سکرات مرگ برما آسان شود؟؟ 👤استاد عالی #مناسب_استوری #سخنرانی #نماز 〖 @modafehh 〗
#منبر_مجازی♥️🔗
°• #سوال
°•چرا ما از عبادت لذّت نمۍبریم؟
💡°•پاسخ
#آیتاللهجوادۍآملی :
اگر انسان مریض،
شیرینترین و خوشمزه ترین گلابی و میوه
را بخورد،لذّت نمۍبرد..
♥️←دربُعد معنوۍ وعبادت هم این گونه استــ:
ڪسی ڪه «فی قلوبهم مرض» یعنۍ:
قلبش بیمار است....🖤
ازنماز و عبادت لذّت نمۍبرد و
گاهی هم خسته میشود😞🥀
#بیماری قلب همان گناهان است♨️
تا انسان گناه را ترڪ نڪند،علاوه بر اینڪه:
از عبادت لذّت نمیبرد،بلڪه خسته هم میشود!
#سخنرانی
〖 @modafehh 〗
[غیبت کردن‼️]
حمید آقا خیلی از غیبت بدش میومد اصلا خوششون نمی اومد جایی نشستن کسی غیبت کنه...سعی میکردن مجلس رو ترک کنن..تو خونه همیشه میگفتن دلم میخواد تو خونه من غیبت نباشه...دلم میخواد خدا و ائمه به خونه زندگی من یه جور دیگه نگاه کنن...بسیار مهربان بودن و موئدب..رفتارشون با فامیل و همسایه زبانزد بود انگار این مرد خوبی تمام رو داشت هیچ وقت عصبانیت ایشون رو نمیشد دید بی اندازه صبور بودن و مدام ذکر لبش این بود ...و کفی بالله ناصرا🌺
پایین وصیت نامه هم این ذکر رو نوشتن تا صبوری برای خانوادشون بمونه
روایت از همسر شهید
مدافع حرم #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 💐
〖 @modafehh 〗
#تلنگر🦋
از گمنامۍنترس...
از اینڪہ اسم و رسمے نداری
از ڪارهای ڪرده ات به نام دیگری...
از بیتفاوت بودن آدمها...
از تنهایی ات در عین شلوغۍها
غمگین مباش...
ڪه گمنامے
#اولینگام
برایِ رسیدن است...!🍃
〖 @modafehh 〗
°
#ایسٺگاه_ٺفڪــــــــــر
+تازمانےڪه
همنشینِ گناه باشیم
همنشینِ امامِزمان نخواهیم بود
_تازمانےڪه
گرفتارِ نَفس باشیم
همنَفَسِ امامِزمان نخواهیم بود
#ترڪ_گناه_یه_قدم_نزدیڪمون_میڪنه_ب_امام_زمان
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_سی_هشت
کرد.
ارمیا درحالیکه زینب سر روی شانه اش گذاشته بود از چهارچوب اتاق خارج شد. ارمیا نگاهی به سفره انداخت و با لبخند کنار آن نشست:
_خسته بودی، بهتم زحمتم دادم؛ دستت درد نکنه خانوم.
زینب را کنار خودش روی زمین نشاند، برایش غذا کشید و بشقاب را مقابل دخترکش گذاشت.
ِب ساکت شده
نگاه آیه به زینب ساکت شده ی این روزها بود؛ نگاهش به مظلومیت نو ظهور زینب همیشه پر جنب و جوشش افتاد. این تغییرات سریع و
این کناره گیری هایش، ناخن جویدن هایش، همه و همه نشان از افسرده شدن زینب داشت؛ دلش برای دخترکش شور میزد، مادر است دیگر... هر
چقدر دکتر باشد و دانا، هر چقدر بهترین باشد و بزرگ، دلشوره جزء جدا نشدنی وجود مادرانه اش است.
غذای نصفه نیمه خورده ی زینب دلش را آتش زد. نگاه ارمیا بین زینب و آیه در نوسان بود. نمیخواست جلوی زینب حرفی بزند، اما پدرانه هایش از دیدن این زینب به درد آمده بود؛ این زینب همیشه هایش نبود. زینب لج میکرد و غر میزد و قهر میکرد و گریه زاری راه میانداخت.
آیه کلافه شد و سردرد _مهمان همیشه ی این روزهایش_ دوباره آمد و دستمالی که به سرش بست و روی مبل های راحتی دراز کشید. ارمیا سعی در آرام کردن زینب داشت که آخر مجبور شد به سیدمحمد زنگ بزند و رهایی که
خودش زنگ خانه را زد. زینب را با مهدی کوچکش که از دیشب از خودش جدا نمیکرد سرگرم بازی کرد و مقابل آیه و ارمیا نشست:
_خودت فهمیدی اما تاکید میکنم که پشت گوش نندازی! زینب دچار افسردگی شده و این اصلا خوب نیست.
ارمیا مضطرب خود را روی مبل جلو کشید:
_چی؟! چرا افسرده؟
رها: این تنش بین شما، این عدِم اطمینانی که روی موندن یا نموندن شما داره، همه براش تنش و اضطراب آوره که در نتیجه افسرده شده.
⏪ #ادامہ_دارد...
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•°🌱
مارا که"یا مُجیر" و" اَجِرنا"عوض نکرد
دلتنگ ِگریه های محـــــــرم شده دلم...
#صلی_الله_علیک_یااباعبدلله 💔
شبتون حسینی🌙
〖 @modafehh 〗
•🌱
سلام منجی دلهای ما ...مهدی جان!
#دردهایی هست
کھ دارویش آمدن شماست ؛
جوابمان کردند #نمیآیی ؟!
[یاصاحبالعصرِوالزَّمان]
+برگردانتظارِاهالیِآسمان :)
#اللهمعجللولیکالفرج
〖 @modafehh 〗
سہ شنبہ:
نـاهار :باقـر العلـوم؛ امام مــحمد باقـر ( درود خدا بـر او بـاد )
شـام: شیخ الائمہ؛ امـام صادق ( درود خـدا بـر او بـاد)
〖 @modafehh 〗
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
∞🌸🌿∞ ✨حیَّ علی الصلاة ✨ مےگفت : از پاهایی ڪه نمیتوانند ما را به اَداۍ #نماز ببرند، توقع نداشته
•💌🎈•
امام علی علیه السلام میفرمایند:
🌾اُوصیکُمْ بِالصَّلاةِ وَ حِفْظِها، فَاِنَّها خَیْرُالْعَمَلِ وَ هِىَ عَمُودُ دینِکُمْ.
✨«شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش مى کنم زیرا نماز برترین عمل و اساس دین شماست.»
📚 بحارالأنوار / ج 82 ، ص 209
#نماز
#نماز_اول_وقت
〖 @modafehh 〗
👤#استاد_رائفی_پور
💞 اگر می بینید سبک زندگی تغییر کرده، این در اثر تغییر ارزشهاست...
#قبل_از_ازدواج
〖 @modafehh 〗
#حرف_قشنگ🌼🌱
{نا امیدی ترسناڪ تر از پیری است
در پیری
جسم ما مچاله میشود
در نا امیدی
روح ما !}
لاتَقنطوامِن رَحمَة الله🌸
از رحمت خداوند نا امید نشوید🌱
🦋زُمَر/۵۳🦋
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَج🦋
〖 @modafehh 〗
•°🌸🍃°•
📕برشی از کتاب #یادت_باشد:
🌷 کناره سفره عقد نشستیم عاقد پرسید: عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم؟
🌿به حمید نگاه کردم، گفتم : نه من نمیبخشم! نگاه همه با تعجب به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟ رک و راست گفتم : بله میگیرم،
🌿 حمید خندید و گفت: چشم مهریه رو میدم، همين الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم، حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه
🌿 بعد از خواندن خطبه عقد دائم به رستوران رفتیم، تا غذا حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم! پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه!
🌿 حمید خندید و گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده دور_سر حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر سلامتی آقای من!
🕊شهید مدافع حرم🌹
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
〖 @modafehh 〗
•°🌱
حسین جانم!
ما از دنیا هیچ چیز نمیخواھیم،
جز یک بغل از #ضریحِ شما،
دنیا و آخرت ما شمایی
عزیز دل زهرا... ♥️😔
وضو قبل از خواب و سوره واقعه فراموش نشه
#شبتون_حسینۍ
〖 @modafehh 〗
•°🌱
#صبحتون_کربلایی✋
واجب شده صبـحها
کمی دربزنم
قدری به هوایحرمتـ
پـ🕊ـربزنم
لازم شده
درفراق ششگوشهتان
دیوانهشوم
به سیمآخر بزنم
سلام_ارباب_بینظیرم
〖 @modafehh 〗