eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
ظاهراًحربا‌اذن‌امام‌حسین‌اولین‌فردی‌است ڪه‌به‌میدان‌رفت‌ودرخطابہای‌مؤثر،سپاه ڪوفه‌رابه‌خاطرجنگیدن‌ باحسین‌توبیخ ڪرد..🍃 چیزی‌نمانده‌بود ڪه‌سخنان‌او،گروهےاز سربازان‌عمربن‌سعدراتحت‌تأثیرقرارداده‌از جنگ‌باحسین‌منصرف‌سازد، ڪه‌سپاه‌عمر سعد،اوراهدف‌تیرها قرار داد..🥀 نزدحسین‌بازگشت‌ وپس‌ازلحظاتےدوباره به‌میدان‌رفت‌وبارجزخوانے،به‌مبارزه پرداخت‌وڪشته‌شد..🕊🌱 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀دݪـخۅن‌زمـأن‌⛓️اݪعـجِّـلْ اونی‌ڪہ‌تنهاے‌تنهاس... دلش‌ا‌‌زهمہ‌بریده..💔 ❏العجل‌منـتقـم❏ ☀تانیاید‌گره‌از‌ڪار‌جهان‌وا‌نشود☀ عجل‌الله‌تعالی شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
خاطـره از آقـا حمیــد 🌼🌾 ------------ • وقتۍ نوجوان بود و هییت تشکیل داده بودن... آقا حمیـد بہ همـراه برادر دوقلـۅش میرفتن کارگرێ تا با پولی که بہ دست میاوردن برای هییت وسیلہ بخرن.....خیلی به گستـرش هییت و ڪار فرهنگے علاقہ‌مند بود. • -------------- شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه لبخند زد، از همان هایی پر از حجب است و حیا و شرم: تو این زبون رو نداشتی چکار میکردی؟ ارمیا: الان تو یک سالمندان داشتم روزای باقی مونده رو میشمردم تا تموم بشه. آیه: نزن این حرف رو. یعنی زندگی بدون من رو میتونی تصور کنی؟ ارمیا: بی تو بودن قابل تصور هم نیست. من بی تو، من نبود، هیچ بود.پوچ بود. آیه: اومدن محمدصادق خیلی اذیتت کرد؟ ارمیا: بیشتر از این ناراحت شدم که چنین آدمایی با چنین افکاری هنوز هم هستن. آیه: در هر قشری این آدما هستن. آدمایی که خودشون رو محور دنیا میدونن. ارمیا: زینبم این مدل آدما رو ندیده بود. آیه: زینب پدری مثل تو داشت، عمویی مثل سیدمحمد، بابا علی و مامان زهرا رو دیده. زینب هر چه که دیده احترام به زن و زندگی بوده. هر چه دیده عشق متقابل بوده. زینب نازدونه بار اومده. ارمیا: نازدونه بوده و هست! میترسم اون دنیا شرمنده سیدمهدی بشم. آیه: بیشتر از من نگران نیستی. بیشتر از من شرمنده نیستی. ارمیا: تو بهتر از چیزی که باید یادگاری سید رو بزرگ کردی. نگران نباش. من اگه جای سید بودم، از تو راضی بودم. بعد از من از ایلیا هم خوب نگهداری کن. آیه اخم کرد: این بار نوبت منه که برم! من طاقت ندارم بری تنهام بذاری! طاقت ندارم دوباره روی عشق خاک بریزن و تماشا کنم! طاقت ندارم خم بشم و نشکنم! طاقت ندارم خون گریه کنم و صدام به گوش نامرد و نامحرم نرسد! این بار من اول میرم! ارمیا لبخندش پر از آرامش بود: من رفتن تو رو نمیبینم! آیه: منم نمیبینم رفتن تو رو! ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ صدرا مشغول کار روی پرونده اخیرش بود که رها کنارش نشست. رها: خسته نباشی. صدرا نگاه خسته اش را به خاتونش داد: خیلی خسته ام. رها: به جایی هم رسیدی؟ صدرا: همه چیز بن بسته. هیچ راهی نیست. رامین هم یک کلمه میگه تو رو پس بدم. رها سرش را پایین انداخت: اگه لازم باشه میتونیم یک مدتی... صدرا حرفش را قطع کرد: گفته سه طلاقه! تا زمانی که سه بار عقد کنیم و طلاق بگیریم هم معصومه زندان میمونه! رها بغض کرد: چرا دست از سرم بر نمیداره؟ صدرا: تو خودت رو اذیت نکن! من خودم درست میکنم. تو غصه چی رو میخوری؟ رها با انگشتان دستش بازی کرد و نگاهش خیره زخم گوشه ناخونش بود: دوست ندارم دوباره برگردم به بیست سال پیش! صدرا: تا من زنده باشم، روز به روز خوشبخت تر میکنم تو و پسرامون رو! رها: برای معصومه یک کاری بکن. مهدی دق میکنه!حتی محسن هم از شور افتاده! صدرا زمزمه کرد: درست میشه! ********************** مسیح فریاد کشید: یعنی چی نامزدی رو بهم زدن؟ الان باید به من بگی؟ چرا تنها و سرخود رفتی اونجا؟ عقل داری؟ چرا بهانه دادی دست اونها؟ مگه نگفتم تا عروسی حرف حرف زینبه؟ مگه نگفتم صبر کن خرت از پل بگذره؟ این چه گندی بود زدی؟ ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[💔] بســیـار‌دلــۍ :) !! اگہ‌دنیــا‌و‌آخرت‌میخاۍ دست‌ازحسێݩ؏‌برندار :)💔 شبتون کربلایی🌙✨ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
🌔بسم‌رب‌المهـدۍ🌖
[💔] ما عهد ڪرده ایم، بہ هر بزم روضہ ای اول برای روز ظهورٺ دعا کنیم صاحب عزا بیا ڪہ بہ اذن نگاه تو در سینه باز خیمہ ی ماتم بپاڪنیم شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
از اعضاء دوستان بی زحمت یک حمد شفا قرائت بفر مائید ،ممنون🍃🌹 @modafehh
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#هرروز_یک_عادت_خوب ⁴🌱 [قــرآن بخـون] امروز‌برو‌قرآن‌رو‌باز‌کن‌،ورق‌بزن‌،یکم‌دل‌بده‌،یه‌‌سوره‌رو‌بشی
⁵🌱 [فعـــٰال بــاش] سلام از‌امروزت‌به‌بهترین‌شکل‌ممکن‌استفاده‌کن.シ زشت‌نیست‌برای‌یه‌بچه‌بسیجی‌کم‌کار‌و‌تنبل‌باشه؟ یاعلی‌.پاشو‌امروزتو‌بساز‌،پرکار‌و‌فعال‌باش‌. کتاب‌‌بخون‌،مستند‌ببین‌،‌سخنرانی‌گوش‌کن،‌در‌مور‌د‌شگفتی‌های‌آفرینش‌اطلاعات‌جمع‌کن‌و.... نه‌تنها‌امروز‌بلکه‌هر‌روز‌جوری‌باش‌که‌از‌اون‌روزت‌یک‌استفاده‌ای‌برده‌باشی. شب‌به‌کارای‌روزت‌فکر‌کن‌ببین‌از‌امروز‌چی‌به‌دست‌اوری‌و‌اگر‌کارت‌مشکل‌داشته‌علتشو‌پید‌ا‌و‌جبرانش‌کن. "امام علی علیه‌السلام : ضَادُّوا التَّوَانِيَ بِالْعَزْم با عزم و اراده به جنگ سستی بروید." (تصنیف‌غررالحکم‌و‌دررالکلم‌ص‌476‌،‌ح‌10908) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
شنبہ: ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#نماز_اول_وقت شنیده‌بودم‌نمازجماعت‌واول‌وقت‌☝️🏼 برایش‌اهمیت‌دارد، ولۍفکرنمیڪردم‌ اینقدرمصمم‌باشد!
نماز اولین سؤال روز قیامت🔥 در حدیثی از صادق (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: « إنّ أوَّلَ ما يُحاسَبُ بهِ العَبدُ الصَّلاةُ ، فإن قُبِلَت قُبِلَ ما سِواها» نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود، و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود می‌شود»! شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می‌شود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می‌شود شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
لا لا لا گل بابا - علي أصغر_5920121180651520572.mp3
6.51M
🎵 / 💔 لالا لالا گل بابا 💔علی لای لای ؛ علی لای لای 🎤 حاج 🌴 🌷باب الحوائج سرباز شش ماهه آقا (علیه‌السلام) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
[☔️⚡️] اگر محجبہ ها از سر شوق حجاب داشتہ باشند وشوق آنها بہ‌حجاب دیده شود حجاب افزوده مےشود..🍁 #اس
🎙 -دلنشین‌ترین محبت و عشق‌بازی، محبت به امام زمان عـجل‌الله است ! امتحان کنید، کمے توجه به همان محبتے که به حضرت داریم، این تجربھ را به ما خواهد داد . . - ‌ استاد پناهیان - شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
‹💛🌼› خدآرا‌چہ‌دیدۍ‌؛‌شایَد‌هم‌روزی‌‌خیآل‌بافۍ‌های‌دِل‌عآشق‌پیشہ‌ام‌ بہ‌حَقیقت‌بپیوَ‌ندد...! وَمن‌در‌بین‌ُ‌الحَرمینت؛،قَدم‌زدمシ•• علیه‌السلام •• شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
قشنگيه اين زندگي اونجاس كه ميگه "هيچي قرار نيست دائمي باشه، مثل غم و غصه" البته يه قسمت ترسناكم داره كه ميگه "خوشي ها و ادما و عزيزانتم دائمي نيستن." پس بايد قدر دونست فقط @modafehh
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ مریم در سکوت این ولوله را نگاه میکرد. گاش مسیح این سیاست ها را نداشت تا مریم هم مثل زینب سادات، زود میفهمید و فرار میکرد. هر چه دلش مادرانه برای محمدصادقش میسوخت، همان قدر از رهایی زینب سادات خرسند بود. طاقت نداشت آن دنیا هم رو سیاه باشد. طاقت نداشت جواب سیدمهدی را بدهد. یادگار شهید، امانت بزرگی است. محمدصادق: فکر نمیکردم اینقدر لوس و بی جنبه باشه. مسیح طعنه زد: خوبه میدونی دوستت نداشت. خوبه میدونی قرار بود دلش رو بدست بیاری! فراریش دادی! حالا من جواب ارمیا رو چی بدم؟ من از آبروم برات مایه گذاشتم!من از اعتبارم استفاده کردم! محمدصادق خودش را روی مبل انداخت، دستش را سایه بان سرش کرد و چشمانش را بست: همه چیز تموم شد. بعد انگار چیزی یادش آمد که صاف نشست و نگاه کنجکاوش را به آنها دوخت: چرا به من نگفتید مهدی و زینب خواهر برادر هستن؟ مسیح: مگه هستن؟ محمدصادق: آره. خواهر برادر شیری هستن انگار. بعد دوباره ساکت شد. مسسح که ناراحتی محمدصادق، غمگینش میکرد گفت: به ارمیا زنگ میزنم، برای یک فرصت دیگه. خوب استفاده کن!ارمیا نگاهش را به تلفن همراهش دوخت. میدانست مسیح برای چه تماس گرفته است. دوست نداشت پا روی برادری هایش بگذارد. دوست نداشت روی برادرش را زمین بیندازد. مسیح یک دنیا برادری بود. مسیح یار بود. مسیح غمخوار بود. با اکراه جواب داد و حرف روی حرف آمد تا مسیح گفت: اینجوری منو شرمنده برادر زن میکنی داداش؟ ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ ارمیا تلخندی زد: این جوری منو رو سیاِه زن و بچه میکنی داداش؟ این بود تضمینت؟ این بود خیالم راحت باشه؟ این بود امانتی که دستت دادم؟ مسیح: میدونم محمدصادق زیاده روی کرده. جوانه و احساسی. منطقش فرق داره با نسل ما. دو تا آدم هستن، تا با خصوصیات هم کنار بیان و هماهنگ بشن، طول میکشه. ما که نباید پر به پرشون بدیم ، زینب دلش به تو و مادرش قرص هست که اینجوری میکنه. نباید اینقدر بهش بها بدی. دختر مال خونه شوهره. ارمیا حرفش را قطع کرد: زینب سادات عزیز دل این خونه است. هر وقت صبر دختر صبورم تموم بشه من هستم! من دختر رو با لباس عروس نمیدم با کفن بگیرم! نمیخوام تو این دو روز دنیا، سختی و عذاب بکشه. نمیخوام کارش بجایی برسه که یا خودش رو بکشه یا دعا کنه زودتر بمیره. نمیخوام کار بجایی برسه که هر روز دعا کنه شوهرش بمیره تا از اسارت رها بشه. زینب سادات دختر من و تاج سر من هستش. تا دنیا دنیاست، پشت و پناهشم. محمدصادق هم اگه میخواستش، باید نشون میداد. سه ماه نامزد بودن و زینبم از غصه آب شده. دیگه محمدصادق اسمشم نزدیک خونه ما نمیشه. امیدوارم نخواسته باشی پا در میونی کنی. مسیح کمی سکوت کرد و بعد با احتیاط گفت: محمدصادق خیلی از رفتارش پشیمونه. نمیخواست اینطوری بشه. یک سری سوء تفاهمات پیش اومد. خب ما خبر نداشتیم مهدی برادر زینبه! ارمیا دوباره روی کلمه زینب سادات تاکید کرد تا مسیح توجه کند که باید سادات را با احترام صدا کند: زینب سادات! شغلش طوری هست که با مردهای زیادی در ارتباط است. دیگران دیگه برادرش نیستن! اون وقت قراره خونه نشین بشه؟ از جامعه جدا بشه؟ زینب سادات تمام رفتاراش معقوله. من روی تربیت و تعلیم خانومم حرف نمیزنم، اینقدر که دخترمون رو معقول و با حجب و حیا تربیت کرده. من به رفتار اجتماعی زینب .... ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
موسسه مردم نهاد شهید عزیز🌹 کمک به دختر یتیم 🙏 @modafehh
[💔] حسین‌جانم! ﮼غم‌عشق‌تو‌مرا‌کشت‌ولی‌حرفی‌نیست ﮼عمر،در‌عشق‌تو‌خوب‌است‌به‌آخر‌برسد شبتون حسینی🌙✨ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی