eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
☁️🌝 یا رَب عید اسٺ ، عطا بر همہ ده بر ماتم و اندوه همہ خاتمہ ده پایان غم همہ ، ظهور مهدیسٺ تعجیل فرج بہ مهدے فاطمہ ده 💛🌼 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
شنبہ: ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#نماز • 🌼🌱 • قرآن که نازل شد، خداوند فرمود: این کلامی سنگین است اما ای پیامبر! نگران نباش از نماز
💞 ○وصیت شہید علیرضا توسلی بنیان گذار لشگر فاطمیون: هرگز نماز اول وقت را ترک نکنید حتی اگر وسط آتش دشمن بودید و خودشان آخرین نمازش را وسط درگیری ها خواندند و سه ساعت بعد پرواز کردند🕊 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
❌درحال نشخوار فکری هستی اگر: مدام درحال آنالیز و برچسب خوب و بد زدن به رفتارهای خودت و دیگران هستی به همه مسائل میچسبی و نمیتونی ولشون کنی!یه حس ذهن خوانی و حدس زدن فکرهای دیگران رو داری از گرفتن تصمیم فرار میکنی و همه تصمیم های خودت رو زیر سوال میبری غالبا خسته ای و مسائل دنیای بیرون رو به خودت میگیری! عمیقا به خودت تلقین میکنی که باید نفر اول هرکاری باشی ✅برای از بین بردن نشخوار فکری حتما با یک مشاور خوب صحبت کنید @modafehh
👀🗂 در موقع شڪست و ناکـٰامۍ به جای آنکہ بر سـر بزنیم باید اندیشہ کنیم و از شڪست خۅد درس بگیریم شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
کرامات آقا حمید 🍃 من بعد از شهادت شهید عکس ایشان را روی دیوار چسبانده بودم....مدتی بعد عکس را برداشتم و عکس یه هنرمند رو چسبوندم....همون شب تو خواب دیدم هر چقدر شهید رو صدا میکنم نگاهم نمیکنه😔و از من ناراحته....صبح دوباره عکس ایشون رو به دیوار اتاقم زدم....🌹شب خواب ایشون رو دیدم که به من لبخند میزدن شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ تلفن انداخت. ناشناس بود. جواب داد و صدای مردی را شنید که کمی آشنا بود. مرد: سلام خانم پارسا. چه کسی او را پارسا صدا میزد؟ چه کسی او را دختر ارمیا میدانست؟ زینب سادات: سلام. بفرمایید. مرد: فلاح هستم. ناظم مدرسه برادرتون. به خاطر دارید؟ زینب سادات: بله، بفرمایید، مشکلی پیش اومده؟ فلاح: نه، میخواستم اگه امکانش هست شما رو ببینم. زینب سادات نگران شد: خب چی شده؟ من الان میام. پنج دقیقه دیگه اونجام. زینب سادات تماس را قطع کرد و به سمت ماشین رفت که کسی مقابلش ایستاد. محمدصادق را دید. ایستاد. محمدصادق: زینب حلام کن. زینب از کنار محمدصادق گذشت. محمدصادق: تو رو به خاک پدرت قسم منو حلال کن. صدایی در گوش زینب سادات پیچید: مثل آیه بخشنده باش! آرام گفت: حلال کردم. دوباره گام برداشت و محمدصادق فورا گفت: از ته دل حلا کن. من طاقت نگاه مادرت رو ندارم. طاقت ضرب دست پدرت رو ندارم. طاقت شرمندگی نگاه پدرم و ارمیا رو ندارم. حلالم کن. پدرت دو تا سیلی بهم زد. یکی برای اذیت شدن دخترش یکی برای تهمتی که بهت زدم. حلالم کن. تو رو به جدت قسم حلالم کن. زینب سادات لبخندی زد. به حمایت پدرش. به پدری کردن ارمیا. به نگرانی های مادرانه آیه. زینب سادات: حلال کردم. ⏪ ... 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ سوار ماشین شد و به سمت مدرسه ایلیا رفت. آنقدر نگران برادرش بود که حتی شادی پدری کردن سیدمهدی هم دلش را گرم نکرد. به دفتر مدرسه رفت و سلام کرد. زینب سادات: اتفاقی برای ایلیا افتاده؟ فلاح از پشت میزش بلند شد و گفت: بفرمایید خانم پارسا. من که گفتم چیزی نشده. درواقع من برای کار شخصی با شما تماس گرفتم. شمارتون رو از ایلیا جان گرفتم. راستش ترجیه میدادم بیرون از مدرسه با شما ملاقات کنم اما خب حالا که اینجا تشریف دارید، بهتره یک مقدمه ای داشته باشید. من از شما و شخصییتون خوشم اومده. اگه شما هم مایل باشید بیشتر به هم آشنا بشیم. زینب سادات نگاهی به دستان روی میز فلاح انداخت. جای خالی حلقه ای که امروز خالی بود و آن روز پر، زیادی در چشم میزد. دم در، پشت به فلاح گفت: بهتره وقت اضافه ای که دارید رو برای شناخت بیشتر همسرتون بذارید. فلاح: این ربطی به همسرم نداره. زینب سادات: بیشتر از همه، به ایشون ربط داره. رفت و فلاح با عصبانیت به راهی که رفت، چشم دوخت. این قضاوت برای این بود که تنها بود؟ که پدر و مادرش نبودند؟ این سوال را با گریه در آغوش رها پرسید. و رها نوازشش کرد و پای درد و دلهایش نشست و دلش خون شد برای گریه های بی صدای یادگار آیه. و جوابش را اینگونه داد: تو برای قضاوت های مردم نمیتونی کاری انجام بدی، یک روز آمین هم برای مادرت اشک ریخت از همین قضاوت ها. یک روز به بهانه بیوه بودن، یک روز به بهانه مطلقه بودن و یک روز به بهانه نداشتن پدر مادر. تو خوب زندگی کن. مردم قضاوت میکنن اما تو راه خودت رو برو. تو اشتباهی در رفتارت در مقابل اون مرد نداشتی! پس اشتباهات دیگران رو به خودت ربط نده. 📗 📙📗 📗📙📗
از‌ازل‌تا‌روزمحشر‌دوستت‌دارم حسیــن . .♥️ شبتون حسینی 🌙 شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی