eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی عـطر یار دارد جمعه ها وعـده دیدار دارد جمعه ها جمعه ها دل یاد دلبر می‌کند نغمه یاابن‌الحسن سر می‌کند @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز ، غذای نذری🍽 جمعه ها ناهار☀️:امام حسن عسکری (درود خدا بر او باد ) شام🌙: حضرت ولیعصر (درود خدا بر او باد) 🍂🍁🍂 @modafehh 🍁🍂🍁
سلام بر شعبان و اعیادش، سلام بر حسین و عباسش، سلام بر سجاد و سجودش، سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش. 💐 💕 ♥️ @modafehh
ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند رفعِ عطشِ عشق فقط نامِ است 💞🌸ربَنــا آتِنـــا فِی الدُنیـــا کــــربلا🌸💞 💖🌸 (ع) مبارک🌸💖 @modafehh
🍃 با کدامین رو روز شمارش باشیم عصر ها منتظر صبح وصالش باشیم سالهاست که منتظر سیصد و اندی مرد است آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم ♥️ @modafehh
.‌. دوست دارم روزی شهید شوم که خبری از شهادت نباشد.. | شهید احمد کاظمی | @modafehh
یادت باشد 7.mp3
8.94M
🔊نمایشنامه 7️⃣ 💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر ⏰مدت زمان: 07:21 دقیقه @modafehh
🔻 👈این داستان⇦ 《دعوتنامه》 ــ≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤ 🌼اون شب ... بالشتم از اشک شوق خیس بود ... از شادی گریه می کردم😭 ... تا اذان صبح خوابم نبرد 😕... همون طور دراز کشیده بودم و به خدا و تک تک اون حرف ها فکر می کردم... ✨اول ... جملاتی که کنار تصویر اون بود ... هر کس که مرا طلب کند می یابد ... من 4 سال ... با وجود بچگی ... توی بدترین شرایط ... خدا رو طلب کرده بودم ... و حالا ...❗️❕ و حالا ... خدا خودش رو بهم نشون داد👌 ... خودش و مسیرش... و از زبان اون شخص بهم گفت ... این مسیر، مسیر عشق و درده ... اگر مرد راهی ... قدم بردار ... و الا باید مورچه ای جلو بری ... تازه اگه گم نشی و دور خودت نچرخی... به ساعت نگاه کردم⌚️ ... هنوز نیم ساعت تا باقی مونده بود ... از جا بلند شدم و رفتم گرفتم ... جا نمازم رو پهن کردم و ایستادم🍃 ... ساکت ... بی حرکت ... غرق در یک سکوت بی پایان ...💫 - ... من مرد راهم ... نه از درد می ترسم ... نه از هیچ چیز دیگه ای ... تا تو کنار منی ... تا شیرینی زیبای دیدنت ... پیدا کردنت ... و شیرینی امشب با منه ... من از سوختن نمی ترسم ... تنها ترس من ... از دست دادن توئه ... رهام کنی و از چشمت بیوفتم ... پس دستم رو بگیر ... و من رو تعلیم بده ... استادم باش برای ❤️... که من هیچ چیز از این راه نمی دونم ... می خوام تا ته خط اون حدیث قدسی برم ... می خوام عاشقت باشم ... می خوام عاشقم بشی ...❣ دست هام رو بالا آوردم ... نیت کردم ... و ... هر چند فقط برای فرصت بود ... اما اون شب ... اون اولین بود ...✨ 🌸نمازی که تا قبل ... فقط شیوه اقامه اش رو توی کتاب ها خونده بودم ... اون شب ... پاسخ من شده بود ... پاسخ من به ... ‌‌⇦چهل روز ... توی دعای دست هر نمازم ... بی تردید ... اون حدیث قدسی رو خوندم ... و از خدا ... خودش رو خواستم ... فقط خودش رو ... تا جایی که بی واسطه بشیم ... من و خودش ... و فقط ...❤️ و این شروع داستان جدید من و خدا شد ...👌 ... یکی پس از دیگری به سمت من می اومدن ... هیچ سوالی بی جواب باقی نمی موند ... تا جایی که قلبم آرام گرفت ... حتی رهگذرهای خیابان ... هادی های لحظه ای می شدند ... واسطه هایی که خودشون هم نمیدونستن ... و هر بار ... در اوج فشار و درد زندگی ... لبخند و شادی عمیقی وجودم رو پر می کرد ... خدا ... بین پاسخ تک تک اون هادی ها ... خودش رو ... محبتش رو ... توجهش رو ... بهم نشون می داد ... معلم و استاد من شد ...🌸 من سوختم ... اما پای تصویر اون شهید ... تصویری که با دیدنش ... من رو در مسیری قرار داد که ... به هزاران سوختن می ارزید ... و این ... آغاز داستان عاشقانه من و خدا بود ...🌼 ــ* ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ ....💠💫💠 @modafehh