eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
روز قدس شهید حمید سیاهکالی از اعضاء🌷 @modafehh
🌹کم کم ماه مهمانی خدا داره تمام می‌شود... کوله بار اعتقادت را چقدر پر کرده‌ای؟! توشه یک ساله‌ات کافیست؟! 🌷چقدربه امام زمانت نزدیک شدی؟ چقدربراش یاربودی؟ چقدرتلاش کردی برای ظهور؟؟ @modafehh
🔻 ۹۲ 👈این داستان⇦《 نت برداری 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎امتحانات آخر سال هم تموم شد ... دلم پر می‌کشید برای مشهد و امام رضا ... تا رسیدن به مشهد، دل توی دلم نبود...❤️😍 🔹مهمانی‌ها و دورهمی‌ها شروع شد ... خونه مادربزرگ پر شده بود از صدای بچه‌ها ... هر چند به زحمت ۱۵ نفر آدم... توی خونه جا می‌شدیم ... اما برای من ... اوقات فوق‌العاده‌ای بود ... اون خونه بوی مادربزرگم رو می‌داد ... و قدم به قدمش خاطره بود ...🍃✨ بهترین بخش ... رفتن سعید به خونه خاله معصومه بود ... و اینکه پدرم جرات نمی‌کرد جلوی دایی محمد چیزی بهم بگه... رابطه پدرم با دایی ابراهیم بهتر بود ... اما دایی ابراهیم هم حرمت زیادی برای دایی محمد قائل بود ... و همه چیز دست به دست هم می‌داد ... و علی‌رغم اون همه شلوغی و کار ... مشهد، بهشت من می‌شد ...✨🌺🍃 🌙شب، خونه دایی محسن دعوت بودیم ... وسط شلوغی ... یهو من رو کشید کنار ... - راستی مهران ... رفته بودم حرم ... نزدیک حرم، پرده پناهیان رو دیدم ... فردا بعد از ظهر سخنرانی داره ... گل از گلم شکفت ...😍 جدی؟ ... مطمئنی خودشه❓... 🔸نمی‌دونم ... ولی چون چند بار اسمش رو ازت شنیده بودم با دیدن پرده ... یهو یاد تو افتادم ... گفتم بهت بگم اگه خواستی بری ... محور صحبت درباره "جوانان، خدا و رابطه انسان و خدا " بود... سعید، واکمنم رو شکسته بود ... هر چند سعی می‌کردم تند نت برداری📝 کنم ... اما آخر سر هم مجبور شدم فقط قسمت‌های مهمش رو بنویسم ... بعد از سخنرانی رفتم حرم ... حدود ساعت 8 بود که رسیدم خونه ...✨ دایی محمد، بچه‌ها رو برده بود بیرون ... منم از فرصت و سکوت خونه استفاده کردم ... بدون اینکه شام بخورم، سریع رفتم یه گوشه ... و سعی کردم هر چی توی ذهنم مونده رو بنویسم 📝... سرم رو آوردم بالا ... دیدم دایی محسن بالای سرم ایستاده ...😳 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ @modafehh
... سلام آقا دوباره و چشم انتظاران غریبت سر راهت نشستند عاشقانه که برگردی که برگردی به خانه سلام میزبان جمعه‌های معطر، ماراببخش که برای تمامی دردها و نداشته‌هایمان، بی‌وقفه دنبال چاره‌ایم بجز اندوه بزرگ تو. ببخش که یادمان رفته خانه خراب همین فراقیم. یه وقتایی لازمه از خودت بپرسی ؛ | اگه امام زمان نگات کنه این کار رو میکنی ؟ | توی زیارت ، همون اول ڪه میخوای سلام به مولا بدی میگے : | اَلسَّلامُ عَلَيْک يا عَيْنَ اللهِ فی خَلْقِهِ | سلام بر تو ای دیده ی در میان مخلوقاتش . . . چشم حضرت ، فراگیره مثل دیده‌ی خدا ! فقط گاهے به خودت بگو . . . داره میبینه .. 🍃🌸 🌸🍃 @modafehh
••• خبـرنگار : آیـا وارد قدس خواهیم شد ؟ سیدحسن‌نصراللہ : من در این بـاره یقین دارم ... @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لازم است مستحبات را بنویسیم و به انجام آنها هم بکوشیم... هرچه بیشتر حواسمان به خدا گرم باشد از دنیا و شیطان و وسوسه هایش در امان‌تریم! +خدایا اگر اصرار و سماجت بر چیزی دارم و به صلاحم نیست ، ببخشید!! دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان @modafehh
ماه رمضان با شهید سیاهکالی سبک زندگی برگرفته از کتاب یادت باشد شماره 28 ورزش شهید سیاهکالی اهمیت خاصی به ورزش قائل بودند بیش از ده سال به عنوان مربی دفاع شخصی صدها شاگرد را تربیت کردند و در مسابقات مختلف کشوری حائز رتبه های برتر شدند معتقد بودند یار امام زمان باید هم از نظر روح و روان هم از نظر قوای جسمانی آمادگی لازم را داشته باشد با ورزش سعی می کردند نوجوانان را به سمت هیئت و مسجد و کارهای خوب سوق بدهند مثل شهید باشیم شهید می شویم @modafehh
خدایٰا هیچکس از مَن نپُرسید که شــَــهادَت دَر نظــرَم چگـونِه است؟ اَمـا مَـنّ هَرشب فریٰاد میزنم ! اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل... @modafehh
🔻 ۹۳ 👈این داستان⇦《 مرزهای خیال 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎سرم رو آوردم بالا دیدم دایی محسن بالای سرم ایستاده ... - چی می‌نویسی📝 که اینقدر غرق شدی؟ ... بقیه حرف‌های امروزه ... تا فراموش نکردم دارم هر چی رو یادم مونده می‌نویسم ... نشست کنارم و دفترم📒 رو برداشت ... سریع تر از چیزی که فکر می‌کردم یه دور سریع از روش خوند ... و چهره‌اش رفت توی هم ... 🔹مهران از من می‌شنوی پای صحبت این آدم و اون آدم نشین ... به این چیزها هم توجه نکن ... خیلی جا خوردم ... چرا❓ ... حرفهاش که خیلی ارزشمند بود ... ✨🍃دوستی با خدا معنا نداره ... وارد این وادی که بشی سر از ناکجا آباد در میاری ... دوستی یه رابطه دو طرفه است ... همون قدر که دوستت از تو انتظار داره ... تو هم ازش انتظار داری ... نمیشه گفت بده بستونه ... اما صد در صد دو طرفه است ... ساده‌ترینش حرف زدنه ... 🗣 🔹الان من دارم با تو حرف میزنم ... تو هم با من حرف میزنی و صدام رو می‌شنوی ... سوال داشته باشی می‌پرسی ... من رو می‌بینی و جواب می‌شنوی ... تو الان سنت کمه ... بزرگتر که بشی و بیفتی توی فراز و نشیب زندگی ... از این رابطه ضربه می‌خوری ...😐 🍃رابطه خدا با انسان ...با رابطه انسان‌ها با هم فرق می کنه ... رابطه بنده و معبوده ... کلا جنسش فرق داره ... دو روز دیگه ... توی اولین مشکلات زندگیت ... با خدا مثل رفیق حرف میزنی ... اما چون انسانی و صدای خدا رو نمی‌شنوی ... و نمی‌بینیش ... شک می‌کنی که اصلا وجود داره یا نه❓ ... اصلا تو رو می‌بینه یا نه ... این شک ادامه پیدا کنه سقوط می‌کنی ... به هر میزان که اعتماد و باورت جلوتر رفته باشه ... به همون میزان سقوطت سخت تره ... حرف هاش تموم شد ... همین طور که کنارم نشسته بود ... غرق فکر شدم ...🤔🤔🤔 🔸ولی من همین الان یه دنیا مشکل دارم ... با خدا رفاقتی زندگی کردم ... و خدا هم هیچ وقت تنهام نگذاشته ... و کمکم کرده ...😊 زل زد توی صورتم ...😳 خدا رو دیدی؟ یا صداش رو شنیدی؟ ... از کجا می‌دونی خدا کمکت کرده؟ ... از کجا می‌دونی توهم یا قدرت خیال نیست؟ ... شاید به صرف قدرت تلقین ... چنین حس و فکری برات ایجاد شده ... مرز بین خیال و واقعیت خیلی باریکه ...😳➖ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ @modafehh