#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوپنجاهوسه
👈این داستان⇦《 تماس ناشناس 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎از دانشگاه برمیگشتم که تلفنم زنگ زد ... صدای کامل مردی بود، ناآشنا ... خودش رو معرفی کرده ...
🔹شما رو آقای ابراهیمی معرفی کردن ... گفتن شما تبحر خاصی در شناخت افراد دارید ... و شخصیت شناسیتون خیلی خوبه ... ما بر حسب توانایی علمی و موقعیتی میخوایم نیرو گزینش کنیم ... میخواستیم اگر برای شما مقدوره از مصاحبتتون تو این برنامه استفاده کنیم ...😳😳
🔸از حالت حرف زدنش حسابی جا خوردم ... محکم ... و در استفاده از کلمات و لغات فوقالعاده دقیق ...
🔻آقای ابراهیمی نسبت به من لطف دارن ... ولی من توانایی خاصی ندارم که به درد کسی بخوره ...
💢شخصیت و نوع حرف زدنش، من رو مجاب کرد که حداقل ... به خاطر حس عمیق کنجکاوی هم که شده ... یه سر برم اونجا ...
🔹تلفن رو که قطع کرد سری شماره ابالفضل رو گرفتم ... مونده بودم چی بهشون گفته که چنین تصویری از من ... برای اونها درست کرده ...
🔸هیچی ... چیز خاصی نگفتم ... فقط اون دفعه که باهام اومدی سر کارم ... فقط همون ماجرا رو براشون گفتم ...
🔻جا خوردم ... تو اون لحظه هیچ چیز خاصی یادم نمیاومد ...😳
- ای بابا ... همون دفعه که بچههای گروه رو دیدی ... بعدش گفتی از اینجا بیا بیرون ... اینها قابل اعتماد نیستن تا چند وقت بعد هم، همهشون می افتن به جون هم ... ولی چون تیم شدن تو این وسط ضربه میخوری ...⚡️
🔻دقیقا پیش بینیهایی که در مورد تک تک شون و اون اتفاقات کردی درست در اومد ... من فقط همین ماجرا و نظرم رو به علیمرادی گفتم ...
🔸دو دل شدم ... موندم برم یا زنگ بزنم و عذرخواهی کنم ... به نظرم توی ماجرایی که اتفاق افتاده بود ... چیز چندان خاصی نبود ... و تصور و انتظار اون آقا از من فراتر از این کلمات بود ...
- این چیزها چیه گفتی پسر❓ ... نگفتی میرم ... خودم و خودت ضایع میشیم؟ ... پس فردا هر حرفی بزنی می پرسن اینم مثل اون تشخیص قبلیته⁉️ ...
♻️تمام بعد از ظهر و شب، ذهنم بین رفتن و نرفتن مردد بود ... در نهایت دلم رو زدم به دریا ... هر چه باداباد ... حس کنجکاوی و جوانی آرامم نمیگذاشت ... و اینکه اولین بار بود توی چنین شرایطی به عنوان مصاحبه کننده قرار میگرفتم ... هر چند برای اونها عضو مفیدی نبودم ... اما دیدن شیوه کار و فرصت یادگرفتن از افراد با تجربه ... میتونست تجربه فوق العادهای باشه ...🍃✨
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
@modafehh
۞﴾﷽﴿۞
السَّلامُ علیکَ
یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یاخلیفةَالرَّحمنُ
و یاشریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ والجّان
ّسیِّدی ومَولایْ الاَمان الاَمان
@modafehh
سہ شنبہ: نـاهار :باقـر العلـوم؛ امام مــحمد باقـر ( درود خدا بـر او بـاد )
شـام: شیخ الائمہ؛ امـام صادق ( درود خـدا بـر او بـاد)
═✧❁🌷 @modafehh 🌷❁✧═
ali-asghar.mp3
1.41M
😃 #طنز _
🎙 مداحی
👶🏻 تو رشت بودیم واسه شب علیاصغر(ع) یه بچه شش ماهه رو آماده کرده بودیم که.... 😂🤣
#حجت_الاسلام_انجوی_نژاد
🌹🎊 میلاد حضرتمعصومه(س) و آغاز دهه کرامت مبارکباد 🎊🌹
@modafehh
💖امشب ڪه گلے نجمہ بہ بر آورده
🎊بر سینہے عرشیان شرر آورده
💖گویند بہگوش هم در افلاڪ و زمین
🎊حق حضرٺ زهراے دگر آورده
#ڪریمہ_اهل_بیٺ🌼
#میلاد_حضرت_معصومه(س)🌸
#مبارڪ_باد🌼🎉
💐 @modafehh 💐
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فضائل حضرت معصومه (س)
🎤حجت الاسلام_فرحزاد
🎤حجت الاسلام_میرباقری
#سخنرانی_بسیار شنیدنی
🚩
@modafehh
💔
من از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه «لاذقیه» یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی نظامیهای سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند.
اما حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه و موشکی داشت، با برنامهریزیها و مهندسی دقیق توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی بر داعشیها وارد آورده و چنان وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای ترور حامد نقشههایی کشیده بودند
ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش به طوری بود که بسیاری از تکفیریها از دست او آواره شده بودند و زمانی که با موشک ضدتانک «تاو» مورد هدف قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری میشود و تا دو ماه این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی ❤️
#سالروزشهادت
هدیه نماز اول وقت به نیت:
شهید حامد جوانی❤️
@modafehh