هوای حسین، هوای حرم، هوای شب جمعه زد به سرم:)

این یعنی پیروزی فطرت بر غریزه!💚 #شهید_گمنام

جمهوری اسلامی ایران اجازه سرنگونی حکومت در سوریه رو نمیده، بعد تو میخوای خودشو سرنگون کنی؟ پ.ن: بشین تا توفیقت شه 😂 #تلنگر

بچها یه پیشنهاد بیایین حکومتو به اینا تحویل بدیم؛ بعد خودمون انقلاب کنیم دوباره ازشون پس بگیریم . یاد بگیرن انقلاب کردنو :))))🚶🏻‍♀️ لامصبا انقلاب کردنم بلد نیستن😂 #برانداز😐🤣

#تلنگرانه خواهر من یه نامحرم میبینی دست و پاتو گم نکن .. سرتو بنداز پایین .. بگو نمیخوام آقام ازم ناراحت بشه💔.. زیر لب ذکر بگو تا از اونجا بره ..📿 اون موقعِ که سر بلند از امتحان خدا میای بیرون :)♥️ #حتی‌تو‌جمع‌فامیل‌و‌اقوامت

حتی مایی که طرفدار حجاب هستیم از مشاهده‌ی تعداد زیاد خانم‌های چادری در راهپیمایی‌ها حیرت می‌کنیم. یا مثلاً حضور امروز تهرانی‌ها در تشییع شهدا واقعاً عجیب و بی‌نظیر بود. بعد چطوریه جامعه‌شناسانی که همواره درباره فروپاشی دینداری مردم نظریه میدن، اینجور مواقع حیرت نمی‌کنند؟

پزشکی ۶۸ ساله، به دلیل مشت زدن به یک افسر پلیس در ساختمان کنگره آمریکا در شورش دو سال پیش، سه‌شنبه گذشته دستگیر و زندانی شد. ترجمه ایرانی ماجرا: اعتراض:جای پزشک زندان نیست پاسخ:جای پزشک مشت زدن به پلیس در کنگره هست؟

میگن که ابر هارو بارور کردن که هیچ به ابر ها روغن هم زدن:/! خدایا شفا بده

یہ‌بزرگی‌میگفت: "شڪ‌نڪن‌وقتی‌بہ‌یہ‌شہـید فڪر‌ڪردی،چند‌لحظہ‌قبلش،، همون‌شهید‌داشتہ‌بہ‌تو‌فکر‌میکرده!"

شب جمعه هایی که هیئت نباشی خیلی دلگیره💔🚶‍♂

هعی:))))! 💔

♦️شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت♦️ ●¹شهید یوسف قربانی محل تولد : زنجان تاریخ تولد :  ۱۳۴۵ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری شهید غواص،  یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤🔗 چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله نامه برای آب... همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروه‌هایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم . تا ابد مدیون شهداء هستیم...♥️ #شهــیدانہ🥀