eitaa logo
"کنجِ حرم"
267 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
111 فایل
اِشتیاقے‌ڪه‌بہ‌دیدارِتودارَد‌دِلِ‌مَن دِلِ‌مَن‌دانَدومَن‌دانَم‌ودِل‌دانَدومَن حرفی سخنی؟! https://harfeto.timefriend.net/16818490554574 #شروطمون @shorotoinsohbata
مشاهده در ایتا
دانلود
ببینم کیا بهشتی هستن 😍✨
‹🎬🗞› -رفیق‌ِمذهبۍمَـن🖐🏼! وقتی‌تنبلی‌میکنی‌و‌میگذرۍ جملھ‌ۍ‌توفیق‌نداشتم‌روبھونہ‌نکن^^ -شھادٺ‌روبھ‌اهل‌ِدرد‌میدن((:🕊💔'! -
چادرت شاعر دیوان غزل هاست🦋✨
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•••❥🥀 🕯 درسے‌ڪه‌ما‌باید‌بگیریم‌‌همینه! ؏[♥️]ـشق‌‌بھ‌خانوادھٔ‌آسمانیمون‌باید بیشتر‌از‌؏شق‌بھ‌خانوادھٔ‌زمینیمون‌ باشھ . . !' 🎙¦↫" 🏴¦↫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت حضرت ام البنین را به تمام مسلمانان تسلیت می‌گوییم
:)) چه قشنگ
‌ خونت‌دررگ‌ها؎سربازانت‌جریان‌دارد واین‌خون‌امروزدرنھان‌وآشڪارحریف‌ مۍطلبد..!
‼️ 🔥غارت دو میلیارد گرم طلا❗ 🔻شاه و فرح هنگام فرار ۳۸۴ چمدان جواهرات قیمتی را از ایران خارج کردند! 🔻فقط تاج شاهنشاهی با ۳۳۸۰ قطعه الماس و ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ مروارید داشت! 🔻خلاصه شاه حدود ۱۰۰ میلیارد دلار از اموال مردم را از ایران دزدید! معادل دو میلیارد گرم طلا!! معادل ۵۷ سال یارانه ۸۰ میلیون نفر!!! مدافعان معنای شرم را می فهمند؟؟؟؟؟ ۲۶دی ماه فرار شاه و همسرش از ایران(برای همیشه☺️😜)
•💛🌻💛🌻💛🌻💛• 🌻 •به قلم آیناز غفاری نژاد• چند تا از خانوم ها روی زمین نشسته بودند و در حال خوش و بش کردن بودند. بچه ها هم در حال سر و صدا کردن و شلوغ کاری بودن که اگر دست خودم بود چنان کشیده ای میزدمشون که سر جاشون بشینن . مثل دیوونه ها یکی یکی چهره ها رو آنالیز میکردم تا کوثر رو پیدا کنم . با دیدنش بغض کردم ، الحق که حسابی جذاب بود . چادرم رو توی دستم گرفتم و با دستی مشت شده به سمتش قدم برداشتم. با دیدن من از روی صندلی بلند شد و با لبخند نگاهم کرد . لبخند پوزخند مانندی زدم و دستم رو به سمتش گرفتم . - سلام . تبریک میگم . ان شاءالله خوشبخت بشید ، به پای هم پیر بشید . با مهربونی دستم رو فشرد و تشکری کرد که با نفرت نگاهش کردم . برای کسی که عشقم رو تصاحب کرد آرزوی خوشبختی کردم ! آره من عاشق آرادم ، خیلی وقته که عاشقش شدم . میدونم گناهه همه این چیزا رو میدونم ولی هنوز نتونستم با این موضوع کنار بیام . نتونستم خوب هضمش کنم . دیگه گریه نمیکردم حتی بغض هم نمی کردم فقط و فقط به کوثر خیره شده بودم . یعنی من چیم از اون کمتر بود که اون لایق این عشق پاک شد ؟! اگر از دید آراد بخوام نگاه کنم از همه نظر باهاش فرق داشتم . من از خودم در برابر آراد یه دختر گستاخ ، سمج ، بی ادب و بی حیا ساخته بودم و باعث میشدم هر دقیقه عصبانیش کنم . من نه نماز میخوندم نه خدا رو قبول داشتم نه شهدا رو قبول داشتم ، تباه تباه بودم اما این چی ؟! این از همه نظر پیش آراد یک فرشته به تمام معنا به حساب می اومد . الان داره تک به تک آرزوهاش تعبیر میشه و دل تو دلش نیست که خطبه رو بخونن و به هم محرم بشن ! دل تو دلش نیست دستای آراد رو بگیره ، اما من چی ؟! صدای خانوم ها بلند شد و شروع کردن به کِل کشیدن و دست زدن ، یکی از بچه ها گفت : + داماد اومد داماد اومد . برای بار آخر نگاهی رو به کوثر کردم و سرم رو پایین انداختم . نمی خواستم برای آخرین بار با آراد چشم تو چشم بشم چون توان کنترل احساساتم رو نداشتم . ادامه دارد ... • 💛🌻💛🌻💛 •