eitaa logo
از مدیریت مسجد, تا مدیریت اجتماع
90 دنبال‌کننده
15 عکس
14 ویدیو
0 فایل
امام جماعت مسجدی هستم در جنوب تهران، علوم اجتماعی خوانده ام و در این کانال، مدیریت اجتماعی را از دریچه ی مدیریت مسجد نگاه و تجربیاتم را عرضه می کنم. @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
۵ 📌مدیریت اجتماعی، رشد اجتماعی 🔹قبل غروب که به مسجد می روم، مسجد هنوز خلوت است. هر چه غروب نزدیک تر می شود، رفت و آمدها بیشتر می شود و گفت و گوهای بیشتری در می گیرد. گفت و گوهایی که پس از چند دقیقه رویکرد درخواست و مطالبه به خود می گیرد و هر کسی از دیدگاه خود، چیزی را مطالبه می کند. از تغییر جای صندلی ها و پشتی ها گرفته تا لامپ در ورودی و آبسردکن و جاکفشی و سرعت نماز و سر و صدای بچه هاو.... به تعداد آدم ها دیدگاه وجود دارد و هر کسی هم از زاویه ی نگاه خودش آن را مطالبه می کند. بسیاری از آن دیدگاه ها پشتوانه ی نظری ندارد، یعنی درباره ی جوانبش فکر دقیق نشده، با اینحال بصورت یک مطالبه ی جدی پیش کشیده می شود، بنحوی که اگر عملی نشود موجب دلخوری و سرخوردگی مطالبه کننده، و حتی بدنامی آن شخص مسئول می شود؛ که ما پیشنهاد خیرخواهانه ای دادیم، اما امام جماعت به پشیزی نخرید و.... این وضعیت برای امام جماعت مسجد، واقعا سرگیجه آور است و من این حالت را بارها تجربه کرده ام. اما این همه ی ماجرا نیست و ماجرا به اینجا ختم نمی شود. .‌.. ادامه ی ماجرارا بعدها خواهم نوشت، انشالله کلیت جامعه نیز دقیقا همین گونه است، هر کسی اوضاع جامعه را از همان نقطه ای که ایستاده رصد و تحلیل می کند، البته یک مدیر اجتماعی باید همه ی حرف ها را بشنود و از این فرصت برای اطلاع از ذهنیات جامعه استفاده کند؛ اما طبیعتاً قادر به اجابت همه ی آنها نیست؛ در نتیجه تنها کاری که از او بر می آید در وهله ی اول اتخاذ بهترین تصمیم و سپس حرف زدن با مردم درباره ی آن و اقناع کردن ایشان است. در یک مورد، در ورودی مسجد با یکی از خانمها -که نقش اپوزیسیون را داشته و اعتراضات خانمها نوعا توسط او رهبری می شود- برخورد کردم. با صدای بلند و لحن هیجانی شروع به صحبت کرد و یکی از تصمیمات اخیر مسجد درباره ی شبستان بانوان را به باد انتقاد گرفت و مرا طوری در محظور قرار داد که اگر نتوانم در مقابل این تصمیم هیئت امنا بایستم، معلوم می شود که مدیر ناتوانی هستم و.... . قدرت کلامی و اثر روانی اش بر مردم بالا بود نسبتا. اجازه دادم که سیر حرفهایش را بزند، وقتی از نفس افتاد دهانش بسته و گوشش باز شد، یک یک دلایل آن تصمیم هیئت امنا را برایش شرح دادم و به او تفهیم کردم که شما مسئله را فقط از زاویه دید خودتان می بینید، اما این تصمیم برآیند چند مسئله ی مهم و بهم پیوسته در مسجد بوده که شما برخی را می دانید و برخی را نه، و من در زمان مقتضی درباره ی آنها صحبت خواهم کرد. از آن روز به بعد تقریبا کنش خاصی از او مشاهده نشده، تقریبا اقناع شد و آنجا بود که فهمیدم علت بسیاری از قضاوت ها و رفتارها بی اطلاعی از برخی جزییات و نداشتن نگاه کلان است. از عموم مردم نمی شود انتظار داشت از همان ابتدا چنین نگاهی داشته باشند؛ اما از یک مدیر اجتماعی یا سازمانی می توان انتظار داشت که رفته رفته این نگاه را به مجموعه ی تحت امرش القا کند و آنها را بالا بیاورد. @modmasjed
۶ 📌مدیریت مجموعه های سیال 🔹در میان همه ی شاخه های مدیریت، مدیریت مسجد یکی از پیچیده ترین آنهاست. علت عمده ی این ادعا نیز، سیال بودن و ثابت نبودن مجموعه ی تحت مدیریت است. توضیح آنکه در عموم مجموعه های انسانی، نقش های مشخصی تعریف شده که حقوق و وظایف مشخصی دارد، از طرف دیگر جایگاه ها قائم به فرد نیست، از اینرو با جابجا شدن نفر، تغییر عمده ای در مجموعه پدید نمی آید. مدارس و سازمانهای اداری نوعا اینگونه اند. اما مسجد بعنوان یک نهاد اجتماعی اصلا اینگونه نیست. زیر مجموعه های مدیریت مسجد عموما دارای نقش تعیین شده ای نیستند و اگر هم باشند به آن پایبند نیستند. چون هر جا کار بر زمین مانده ای ببیند وارد می شوند. (این الزاما نکته ی منفی ای نیست، ولی گاهی نظام سازمان مسجد را دچار اختلال می کند. مدیریت رسانه (بلندگو و تریبون), نظم صحن مسجد، بسیج، هیئت امنا، قسمت بانوان، کودکان و خردسالان مجموعه های هستند که یا اصلا نقش نمی پذیرند (مانند کودکان) و یا به حدود تعیین شده الزاما پای بندی ندارند. خیلی از افرادی که برایشان نقش تعریف می شود هم الزاما پای کار نمی مانند، مدتی هستند و سپس رها می کنند و قابل بازخواست رسمی هم نیستند، چون دلی قبول کرده اند، به اندک مانعی هم فرو می گذارند. کلیت اجتماعات انسانی نیز همین گونه است. جامعه هیچ گاه وضعیت ثابت و تعریف شده ای ندارد و حتی تعریف نقش برای افراد و نهادها و استمداد از قانون نیز الزاما به برقراری نظم منجر نمی شود. برای مدیریت این وضعیت سیال شیوه های مختلفی بکار گرفته می شود. ساده ترین روش مدیریت بر چنین مجموعه هایی تحکم و الزام است که اگر چه با روح مسجد در تضاد است، اما برخی آن را به کار می گیرند. چنین مجموعه هایی را چگونه باید مدیریت کرد که از رسیدن به اهدافش بازنماند ؟🤔🤔 @modmasjed
📌 بحران فرمان بری در سازمان و مجموعه های فرهنگی 🔹در طول این سالها با مدارس و مجموعه های فرهنگی و اداری متعددی کار کردم. مشکل عمده در نهادهای فرهنگی و اداری ما نبودن نیروی متناسب و یا موقتی بودن نیروهاست. به نحوی که نیروی کارآمد و بدرد بخور هم پس از مدتی که ارتباطاتش برقرار شد کار را می گذارد و می رود و یا اتفاقاتی شبیه این. الان می فهمم که چرا برخی از مدیران به شیوه های مختلف سعی می کنند نیروهای بدرد بخور را «گیر بیندازند» برای گیر انداختن نیروها و پیشبرد اهداف سازمان ها و نهادها هم شیوه های مختلفی وجود دارد. گاهی آنقدر کار سر نیرو می ریزند که فرصت فکر کردن و جم خوردن نداشته باشد و به محض بیکار شدن کاری برایش «می تراشند». برخی مجموعه های فرهنگی، نیروها را در کمند محبت اسیر کرده و با او را با مدیر مجموعه درگیر روابط عاطفی یا مرید و مرادی می کنند. چنین نیروهایی اگر هم بروند از لحاظ روحی بشدت وابسته می مانند. (اخیرا طلبه ای را دیدم که بر خلاف میل مدیر مدرسه، از آن مدرسه انتقالی گرفته بود، اما پس از مدتی در آن مدرسه ی جدید احساس دین و تعلق عاطفی به مدیر سابق چنان بر او غلبه کرده بود که چند ماه بعلت افسردگی خانه نشین شده بود😳). مدل دیگر نگهداشتن نیروها ضوابط تند و تیز قانونی و مدل دیگر فریب دادن نیروها برای درگیر کردن آنها در امور است، ببنحویکه به این راحتی ها نتوانند از گردونه ی مجموعه خارج شوند. واقعیت آنست که بسیاری از مجموعه های ما اینطوری سر پا مانده اند. من الان خودم مدیر یک مسجد و مجتمع فرهنگی قابل توجه هستم و عیناً با همین مسئله ی فرار نیروها مواجهم. برخی می گویند باید از اول کادرسازی کنی، برخی دیگر می گویند باید به نیروهای باج بدهی، و برخی دیگر می گویند باید. آنها را به خودت مدیون کنی تا بمانند و درست کار کنند. و من هنوز راه میانه ای که هم اخلاقی باشد و هم قابل اجرا پیدا نکرده ام. @modmasjed
📌باورود بنده یه مسجد و پس از گذشت مدتی، عده ای از نیروهای فرهنگی مسجد کار ها رها کرده و رفته اند و حتی جواب تلفن هم نمی دهند. علت هم آنست که در نبود امام جماعت ثابت و مستقر هر کدام مستقلاً متکفل بخشی شده و الان که مسئول عوض شده و برای همه ی بخش ها در حال سیاستگذاری و تعیین خط مشی هستیم ناراحت شده و... . برخی شان صریحا اظهار می کنند که کسی در این محدوده ی ما (محدوده ای که خود در شرایط بی سر و سامانی به چنگ آورده اند ) نباید دخالت کند!!! اشکالی ندارد. این ناشی از ضعف روحیه ی کار جمعی است. برخی تا زمانی کار می کنند که حرف حرف خودشان باشد، و الا اگر پای گفت و گو و رای گیری به میان اید، دیگر نیستند. اوضاع کلی جامعه هم همین است. همکاری برخی با منافع و اهداف کلان تا جاییست که حرف آنها جلو باشد، و الا اگر بخواهند وارد چرخه ای شوند که همه با هم برابرند و تنها یک حق رای دارند، از مجموعه جدا می شوند و احیانا از بیرون سنگ اندازی می کنند. مدیریت کردن این بخش و به حداقل رساندن آسیب آنها کار بسیار دشواریست و قطعا وقت و هزینه ی زیادی از مجموعه و مدیران خواهد گرفت. @modmasjed
ما برای تبدیل مسجد به یک پایگاه اجتماعی ی اثرگذار راه درازی در پیش داریم. اولین قدم شخم زدن زمین و نرم کردن خاک است. تا خاک موجود نرم نشود هیچ چیز نمی توان در آن کاشت. آن گاه تقسیم بندی زمین است تا سهم هر محصول مشخص و آب و امکانات باندازه به همه جا برسد تا رشد متوازنی در مجموعه آغاز شود. انجام همین دو مرحله چالش های متعددی دارد ممکن است سالها زمان ببرد. غیر از نیرویی که نیست، و نیروهایی که هستند و پای کار نیستند و احیانا مزاحمند، نیروهای بسیار دیگری لازمند که باید آرام آرام و بدون ایجاد حساسیت به مجموعه تزریق شوند. برای اهداف بلند خیلی باید صبور بود. خیلی. @modmasjed
📌 ملاک تصمیم گیری نه در مسجد و نه در جامعه هیچ گاه تصمیم درست یا تصمیم غلطی وجود ندارد. تصمیمات یا بهترین است یا بهتر و یا بدتر و یا بدترین. در مدیریت اجتماعی وقتی اقدامی بهترین است، به آن معنی نیست که طرف مقابلش بدترین است، بلکه آن سوی دیگر ممکن است بهتر باشد. علت اصلی این وضعیت چند بعدی بودن پدیده های اجتماعی است. و مدیر اجتماعی کسی است که تصمیماتش بیشترین بهره و کمترین آسیب را داشته باشد. در مدیریت اجتماعی چیزی به نام درست محض وجود ندارد. بهترین تصمیم آنست که بهره اش بیشتر و آسیب‌ اش کمتر و در عین حال پایدار تر باشد. این روزها در مسجد، در معرض تصمیمات سهمگینی هستم و این شرایط تقریبا هر روز پیش می آید. برخی تصمیمات هزینه ی مادی قابل توجهی به مسجد تحمیل می کند، و بهمین دلیل حساسیت برانگیز است، در عین حال بسیار لازم و ضروری است و نتایجش ماه ها و سالها بعد ظاهر خواهد شد. مسئله ی دیگر آنست که الان که هنگامه ی دشوار تصمیم است خیلی ها مخالفند و خیلی ها ساکتند تا ببینند باد از کدام طرف می وزد تا به همان طرف بروند. در عین حال اگر تصمیم نتیجه بدهد، همه مدعی هستند و اگر نتیجه ندهد یا ضعیف از آب درآید همه می گویند «ما که گفته بودیم» و از این قبیل دغلکاری ها و ناجوانمردی ها. در چنین وضعیت هایی تصمیم درستی وجود ندارد و هر تصمیمی ممکن است یا عوارضی روبرو باشد. اما تصمیم «بهتر» وجود دارد. 🔹ما در مسجد مان دو گروه داریم که نه در ظاهر اما در خفا با هم درگیرند و هر کدام بسط ید و امکانات بیشتری برای فعالیت می خواهند. و هر کدام هم سعی می کنند امام جماعت را در تیم خود نگه دارند. اتفاقا من هر دو گروه را برای مسجد مفید می دانم و معتقدم اگر هر کدام تغییری در رفتارشان بدهند و حدود وظیفه شأن را بشناسند و به آن پای بند باشند، بخوبی می توانند با هم کار کنند و مسجد و محله را ارتقا دهند. از همین رو علی رغم آنکه قائل به شفافیت امور مسجد هستم از نقل اطلاعات آنها به یکدیگر اکیدا اجتناب می کنم تا مبادا غائله ای به پا نشود. همین امشب یکی از اعضای گروه الف سوالاتی پرسید که اگرچه مربوط به مسائل عمومی مسجد بود، اما مستقیما به گروه دیگر مربوط می شد. چه باید می کردم؟ جواب ندادم و عبور کردم. بخاطر مصلحت بزرگتر که ایجاد صلح و سازش و هماهنگی میان گروه ها و رشد دادن مسجد بود. مدیریت اجتماعی چیزی ست شبیه راندن کشتی در دریای طوفانی، گاهی باید بادبان ها را بکشی و گاهی پهن کنی، گاهی باید موتورها را هم خاموش کنی و اجازه دهید دریا هر طرف خواست ببردت و گاهی بر عکس. روزهای سخت و شیرینی است. و لله الحمد.‌ @modmasjed
📌رسالت مسجد 🔹عمده ی وظیفه ی مسجد در محیط اجتماعی برداشتن و زدودن موانع ذهنی و عینی از مسیر حرکت افراد است. مسجد قرار نیست مردم را به سمت مسیر درست بکشد، بلکه باید تلاش کند اول گره های ذهنی، عقده های روانی و اخلاقی و سپس موانع عینی در زندگی انسانها (مانند موانع اقتصادی و اجتماعی) را از بین ببرد تا مسیر حرکت هموار شود. در طول این سالها برخی مدیران فرهنگی را دیده ام که بدون اینکه در پی رفع موانع باشند، مدام در ذهن و زندگی مخاطبان ورود می کنند و مطلب می‌ریزند و برنامه می گذارند. اینها همه خوب است، اما زمانی که موانع از بین رفته باشد. @modmasjed
📌کار فرهنگی، تربیت نیرو و رشد دادن جامعه، بیش از توان مدیریتی و سواد علمی و... نیازمند صبر است. کار فرهنگی دیر ثمر می دهد و چون میلیمتری پیش می رود، کسی متوجه حرکت آن نمی شود. در نتیجه وقتی به نقطه ی مطلوب رسید افراد کمی هستند که متوجه می شوند و اکثریت بیش از آن که شکر گزاری باشند و موفقیت ها را ببینند، اصلا گویی حرکت را احساس نکرده اند، از این رو دائما انتقاد و گله می کنند. این مسئله نباید مدیران فرهنگی و اجتماعی را دچار شتابزدگی و آنان را به کارهای ظاهری بکشاند، بلکه آنان باید با ترسیم نقشه ی راه، مدام مسیر طی شده را جلوی چشم بیاورند و پیشرفت ها را یادآوری کنند تا افراد خسته و تا امید نشوند. صبور بودن و صبر دادن به دیگران یکی از ویژگیهای اساسی و لازم برای یک مدیر فرهنگی است. کار البته در مسجد دشوارتر است. چون شما با طبقات مختلف مردم از کارگرد و کارمند و بازاری و تحصیلکرده و تحصیل ناکرده و زن و مرد مواجهیم که هر کدام جهان اطراف را از دید خود می بینند و تحلیل می کنند. و ملاک تشویق و انتقادشان هم نگاه خودشان است. مردم در مسجد به میل خود می آیند و به میل خود می روند و از اینجهت تسلط آنچنانی هم بر آنان نیست.
📌ایام محرم است و اوج کارهای مسجد است. با اینحال بسیاری از نیروهای اصلی مسجد کارها را گذاشته و رفته اند هیئت های دیگر. آنها سر محرمشان با هیچ کس و هیچ چیز معامله نمی کنند. خودم دست به کار شدم و برخی کارهای ضروری را سر و سامان دادم، از قبیل سیستم صوت و... . از یکی از اساتیدم شنیدم که می گفت وقتی زیردست ها شل می شوند یا کار را می گذارند تو محکم‌تر باش، دنبالشان نرو، آنها خودشان بر می گردند. این مدل چندجا جواب داد. من هم حالا منتظرم که برگردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺نقش رهبر انقلاب در ساقط کردن رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی با نسخه ای که به نلسون ماندلا آموزش داد. ▪⊰⊹✿قفقاز و آسیای مرکزی✿⊹⊱▫️ ➥ ☫@mojahedan_14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 | اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین 🖤 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌جعبه ابزار مدیریت فرهنگی 🔹نگاه بلند مدت و توان راهبری برای مدت طولانی و در شرایط مختلف، همراه سعه صدر بالا، از لوازم قطعی مدیریت فرهنگی و اجتماعی است. مدیریت فرهنگی، مدیریت صنعتی نیست که با چند بار تلاش قطعه جا برود و ماشین روشن شود، بلکه مدیریت قلب ها و دل ها و عقل ها و اراده هاست. چیزهایی که نرم کردن و شکل دادن و به حرکت درآوردنش ممکن است سالها طول بکشد. من تا قبل از این خودم را آدم واقعا صبوری می دانستم، الان دارم می فهمم که سعه ی صدر غیر از صبوری است. ممکن است کسی خیلی هم صبور باشد، اما سعه صدر داستان دیگری دارد. @modmasjed
📌 روشی برای در بند کردن نیروها 🔹در مسجد نیروهایی داریم که با حداقل دریافتی یا بدون آن فعالیت می کنند. گاهی اوقات از یک تشکر و توجه جزیی چنان پر و بالی می گیرند که خدا می داند. در این مدت برخی نیروها فقط با قدردانی و دیده شدن زحماتشان حفظ شده اند، خصوصا زحماتی که به چشم خیلی ها نمی آید اصلا. یک مدیر فرهنگی که کار اصلی اش رشد دادن قلبی و روحی زیردستانش است، باید کوچکترین نقطه ی مثبت زیر دستانش را ببیند و آن را تقویت کند. (و البته حواسش به سو استفاده ها هم باشد). سالها قبل در مجموعه ای کار می کردم که مدیرش دقیقا بر عکس عمل می کرد. نقاط مثبت را هیچ به رو نمی اورد، اما نقاط منفی را مدام به چشم می آورد و به هر بهانه ای یادآوری می کرد. من قصد او را بخوبی می فهمیدم، او می خواست در آن مجموعه کسی «گنده گی» نکند، تا بتواند نظم مجموعه را حفظ کند، اما در عمل نیروها کوتاه و «کوتوله» باقی می ماندند و اتفاقا همه هم کینه ی او را به دل داشتند. نتیجه ی اول آن سبک مدیریت، از بین بردن اعتماد به نفس و قوت قلب و خلاقیت نیروها بود و این یعنی تبدیل شدن به بردگانی فرمانبردار و مطیع. این روش اگر برای مدیریت یک مجموعه صنعتی کارآمد و لازم باشد، برای مدیریت یک مجموعه ی فرهنگی هرگز. @modmasjed
📌مدل سهم خواهی، از مسجد تا اجتماع 🔹مسجد ما مسجد نسبتا بزرگی است که ساخت آن حدود ۱۰-۱۲ سال به طول انجامیده. در این مدت یا نماز نداشته و یا در میان خاک و سیمان به مشقت برگزار شده. چند امام جماعت موقت آمده اند و رفته اند. در این دوران آشفتگی و برو و بیا، برخی زرنگ ترها که قدیمی تر بوده و یا نقش پررنگ تری در ساخت مسجد داشته اند بالاخره گوشه ای را برای خود نگه داشته اند. از وقتی که در مسجد مستقر شده ام می بینم که مسجد حلت ملوک الطوایفی دارد و هر سابقه داری در مسجد قلمروی دارد. اتفاقا هر صاحب قلمروی به من هشدار می دهد که فلانی، دست و پای فلانی را کوتاه کن که فلان نشود. القصه؛ مسجد آورده ی مادی خاصی برای اینها ندارد، صرفا بازی است و عقب راندن و سرحال نشاندن این ها اگرچه گاهی دشوار، اما نشدنی نیست. حال یک پله بالاتر بیایید و جامعه را با همین نگاه ببینید. در یک دوره ی خاص یا بر اثر ضعف مدیریتی، عده ای در گوشه ای رسوب می کنند و ریشه می دواند و از همان سکو، جایگاه های دیگر را هم تحت تاثیر قرار می دهند، احیانا زیاده خواهی می کنند و گاهی کارهای دیگر و.... . بعد از مدتی برای خودشان یک طبقه جفت و جور می کنند و می شوند اهرم فشار بر قدرت مرکزی، حال فکر کنید در یک مسجد یا یک جامعه، چند تا از این اهرم فشارها وجود داشته باشد که همین ها هم گاهی با هم توافق هم می کنند. گاهی هم منفردا یا مجتمعا دست به فساد می زنند و گاهی فریادهایی که هیچ جوره قابل جمع کردن نیست. چه باید کرد؟ 🤔 راه ساده آن است که به هیچ کس اجازه ی ریشه دواندن داده نشود، و با یک قدرت مطلق همه سر جایشان نشانده شوند. نوعا همین کار را می کنند، اما بازی در اینجا تمام نمی شود. گاهی آن نیروهای محدود شده با هم.‌... . دوباره بازی از نو ریشه یابی مسئله و راه حل بروز چنین حالتی نوعا ناشی از فقدان تفکر اجتماعی است و اینکه هر کس بدنبال نفع و قدرت شخصی خودش است. اما اگر تفکر اجتماعی در افراد نهادینه شود و همه نفع فردی شان را در نفع جمع ببینند آن گاه هر کس بطور طبیعی به جایگاه خود بر می گردد. البته این کار بسیار زمان بر و دشوار است. ما این کار را در مسجد شروع کرده ایم. قدم اول این کار هویت مستقل دادن به مسجد است. این باید برای مردم جابیفتد که مسجد ملک پدری شخص یا اشخاصی نیست، بلکه مثل خانه و دکان شما هویت مستقل دارد که باید پاس داشته شود و چنانکه شما از دیوار مردم بالا نمی روی از دیوار مسجد هم. چون مسجد هم برای خودش آدم است! دوم اینکه به نفع مسجد و همه ی ماست که به هویت مستقل مسجد احترام بگذاریم و به حریمش تجاوز نکنیم. مسجد آباد محل را آباد می کند. و محل آباد به نفع همه است. سوم اینکه همه ی ما باید به این سرمایه ی مشترک چیزی اضافه کنیم، نه الزاما مادی، ولی گاهی با حضورمان اعتبار مسجد را بالا ببریم و.... . 📌کلام آخر: تغییر نگرش و اقناع (و قدری سیاست ورزی باندازه نمک غذا) هنوز هم بهترین راه مدیریت فرهنگی و اجتماعی است. و الله هو العالم @modmasjed
📌 از مدیریت فنی تا تربیت اجتماعی 🔹 بخش اول: چند هفته ای هست که درگیر سیستم سرمایش مسجد هستیم. آنقدر پیچیده شده که بعید است به تابستان امسال برسد. ارتفاع بالای شبستان و محدوده ی زیر گنبد مسجد، مصرف برق، چرخش هوا، کانالهای عظیم و طولانی که از پشت بام کشیده شده و هدر رفت سرمای آنها نسبتا بالاست، نمای مسجد و ساختمان سنگینی که دیگر تحمل وزن چیز جدیدی را ندارد، هزینه ی بالای خرید و تجهیز و نگهداری، و از همه مهمتر گرمای هوا که مردم خصوصا خانمها را کلافه کرده، جمله ای از فاکتورهایی است که در تامین سیستم سرمایش اثرگذار است . هیئت تصمیم گیری به هر طرف که میل می کند، عده ای از فاکتورهای جدید ردیف می شود و رای قبلی باطل و دوباره تحقیقات از سر گرفته می شود. 🔹بخش دوم: دقایقی پیش مستندی از شبکه ۵ در حال پخش بود به نام «دست های الوده»، درباره ی مدیریت فاضلاب های تهران. خیلی جالب توجه و الهام بخش بود. یک رشته از مسائل زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی که همه در یک چرخه بهم متصلند، در یک گلوگاه به نام «مدیریت فاضلاب» چنان گرهی می خورد که مدیریت کل شهر را تحت الشعاع قرار می دهد. اینجا جای شرح تفصیلی آن گره نیست، اما این نکته گفتنی است که نبود نگاه سیستمی و همچنین نگاه بلند مدت در دهه ها قبل، موجب چنین بحرانی در این کلان شهر شده. البته الان هم این مشکل لا ینحل نیست و اگر نگاه سیستمی و بلند مدت بکار گرفته شود، مسئله قابل حل است، اما پله پله و در زمان و با هزینه ی بیشتر. اجرای برخی بخش های این پروژه ی عظیم متوقف بر اجرای برخی طرح های دیگر است که هر کدام آنها ممکن است سالها زمان ببرد. اما با یک مدیریت کلان و قرارگاه مرکزی قابل انجام است. کلان جامعه هم همین گونه است، اگر حرکت جامعه بر اساس یک طرح کلان باشد، جامعه قدم به قدم به شکل ایدئال نزدیک می شود، اگرچه خیلی ها متوجه نمی شوند. مگر اینکه طرح به آخر برسد. 🔹بخش سوم: ما با همکاری سایر بخش های مسجد، مسایل مسجد را فازبندی کرده ایم و عموم مردم را نیز کم و بیش در جریان این فازبندی اصلاحات قرارداده ایم. برای حل مسائل بزرگ مسجد انبوهی از مسائل خرد و پیش پا افتاده وجود دارد که اگرچه کوچک به نظر می رسد اما تا حل نشود، آن طرح های کلان تر قابل پیاده شدن نیست. بعضی بخش های مسجد برای برخی مسائل کوچکتر و کم دامنه تر خیلی فشار می اورند، اما ما با توضیح نقشه ی راه اصلاحات مسجد اعتراضات و غر و لندها را بی اثر کرده ایم. توضیح نقشه ی راه برای عموم مردم، تحمل مسائل متعدد مسجد -از گرما گرفته تا صوت و وضع ظاهری مسجد - را برای مردم آسان تر کرده، چون می دانند که این اقدامات کوچک بخشی از یک طرح اصلاحی کلان است، بحمدلله همراهی مردم هم خیلی خوب است. 🔹بخش چهارم: مدیریت اجتماعی تنها مدیریت اجتماع نیست، بلکه خود بخشی از فرایند تربیت جامعه و تزریق عقلانیت به آن است. اگر ما بتوانیم از رهگذر مدیریت مسجد، تدبیر و نگاه کلان را هم در ذهن مردم جا بیندازیم، به فضل الهی با یک تیر دو نشان زده ایم، هم کار مسجد را راه انداخته ایم و هم مردم را در مسیر عقلانیت اجتماعی رشد داده ایم. اللهم وفقنا لما تحب و ترضی واجعل عواقب امورنا خیرا @modmasjed
📌 اصلاح اجتماعی 🔹مهمترین اقدام در اصلاحات اجتماعی، بعد از داشتن نقشه ی راه، همراه کردن توده های مردم است. یک مصلح اجتماعی اگر نتواند مردم را همراه کند، بهترین طرح و نقشه ها هم روی زمین خواهد ماند. بهترین راه همراه کردن مردم نیز پس از اقناع انها، سپردن کارها به ایشان و درگیر کردن آنها با امور است. اینگونه آنها حرکت را حس کرده و همراه خواهند شد، و الا خسته شده و غر و لندها شروع می شود و حتی ممکن است منجر به توقف اقدامات شود. @modmasjed
📌 فرادست و فرودست در مسجد و جامعه ۱. در محیط جامعه همیشه اینطور است که طبقات بالاتر چه از لحاظ اقتصادی، چه سیاسی و چه فرهنگی منابع را بدست می گیرند و طبقات ضعیف اگر از جامعه رانده نشوند عملا در خدمت طبقه بالاتر قرار می گیرند.کار حاکم عادل این است که آن طبقات قدرتمند را سرجایش آن بنشاند و به طبقات ضعیفتر امکان رشد را فراهم کند. اما این ایجاد عدالت و یکسانی از هر دو طرف با چالش های مواجه است. اول از طرف قدرتمندان که طبیعتاً زیربار چنین برنامه ای نمی روند بهر طریقی حتی به قیمت سرنگون کردن حاکمیت، سعی می کنند جلوی این فرایند را بگیرد. مانع دوم خود ضعفا هستند که به علت عادت به وضع موجود و بدبینی عمومی به حاکمان با او همراهی نمی کنند و مقابل حاکم عادل می ایستد. بدترین حالت زمانی رخ می دهد که همین ضعفا بعنوان آلت دست اقویارعمل می کنند، در حالیکه خودشان نمی فهمند. چالش سوم محدودیت های اجرایی چنین اقدام اصلاحی است که از تغییر نگرش ها شروع می شود و تا تغییر ساختارها و فرهنگ و ... ادامه دارد. این فرایند طولانی شاید چند دهه زمان ببرد و اگر هم محقق شود بقایش با انبوهی از چالش ها و منفعت طلبی ها روبروست. ۲. طبقه قدرتمند مسجد معمولا قدیمی ها و مسن ترها هستند که معمولا اداره ی همه چیز را به عهده دارند و با مربوط و نامربوط در امور دخالت می کنند. عموم مردم نمازگزار، زنان و کودکان و گروهای فرهنگی نیز طبقه ی فرودست مسجد را تشکیل می دهند که گاهی علی رغم توانایی و استعداد، از اداره ی امور کنار زده و به هیچ گرفته می شوند. این تقابل قدیم و جدید اختصاص به مسجد ندارد، حتی در فضای فوتبال هم چنین تقابل و طبقه بندی وجود دارد. ۳. القصه، یکی دو روزیست که بعد مدتها به مشهد آمده ایم. مسجد را به چند نفر سپرده ام ولی از صبح تا آخر شب تماس و پیام است که می رود و می آید. در همین یکی دو روز که نبودم دو حادثه در مسجد رخ داده که در همان فضای بالا قابل طرح است. قدرتمندان و متنفذین مسجد -علی رغم شعار های مکرر- بدون اطلاع بنده اقداماتی کرده اند که آه از نهاد طبقه ضعیف درآورده. و آزرده و ناامید شده اند و پیغام داده اند که ما از مسجد می رویم و.... ۴. کار مهم امام مسجد همین جاست که ضعفا را دلگرم کند و از همه ابزارها استفاده کند تا به موقعیت مناسبی در مسجد دست پیدا کنند و البته باید مراقب بود که خودشان به طبقه فرادست جدیدی تبدیل نشوند. کار سخت تر، نرم کردن و عقب راندن طبقه قدرتمند است. ۵. ما باید یادمان باشد که کار اصلی مسجد و هر نهاد فرهنگی، برداشتن مانع از مسیر فطرت آدمیان است، (لیضع عنهم اصرهم و الاغلال آلتی کانت علیهم، اعراف۱۵۹). گاهی افراد مانع حرکت هستند و گاهی گره های فکری و گاهی هم نظامات و ساختارهای اجتماعی، مانند همین طبقات اجتماعی. امام جماعت بمثابه ی یک مدیر اجتماعی باید این فرصت رشد و حرکت را برای همه فراهم کند. اما کار اصلا کار راحتی نیست. @modmasjed
مسجد ما ا لحاظ بنا و ساختمان نسبتا بزرگ است، ا این جهت مورد توجه گروه های اقتصادی و فرهنگی و.... است و مراجعات بسیاری برای اجاره یا... صورت می گیرد. اما واقعیت آنست که مسجد ظرفیت پذیرش همه را ندارد و یا در برخی موارد سیاستش این نیست، مثلاً برای تامین بخشی از هزینه ها مسجد میل به اجاره دارد، در حالیکه پرداخت هزینه از توان گروه های فرهنگی خارج است. القصه؛ مسئله از جایی شروع می شود که برخی از مراجعین، فرستادگان و سفارش شدگان بزرگان و افراد شاخص هستند و زد کردن آنان به هر دلیل، ممکن است برای مسجد هزینه داشته باشد. اگر مصلحت سنجی کنیم و بپذیریم دستمان بسته می شود و اگر نپذیریم جواب آن آقا را هم باید بدهیم. 🤔🤔🤔 @modmasjed
📌چندلایگی رفتارهای اجتماعی ۱. در مسجد ما برخی افراد هستند که در دوره های قبل با اوقات تلخی و نزاع از مسجد طرد شده اند. من هم در این مدت انتقادات زیادی از سوی افراد مختلف نسبت به آنها شنیدم. با اینحال یک شب متوجه شدم که همان افراد گاهی در اوقات خلوت، مثل آخر شب پا به مسجد می گذارند و با نیروهایی که دارند کارهایی انجام می دهند، حتی با انهایی که اختلاف اساسی داشته اند، در لایه ای دیگر رفاقت نزدیک دارند.😳 وقتی اینها را متوجه شدم خدا را شکر کردم که علیه آن مطرودین حرفی نزده ام، چون همانها که دشمن مطرودین بودند در لایه ای دیگر ‌‌... . برخی دیگر از افراد هستند که از حضور در مسجد نفع میبرند و از این رو خود را به من خیلی نزدیک نشان می دهند و از کارهایم تعریف می کنند و.... . اما بخوبی می فهمم که این تعریف ها حقیقی نیست و آنها در حال «انالیز» من هستند تا ببینند چقدر می توانند روی من حساب کنند. (برای این مورد نمونه های بسیاری دارم که زمانی شرح خواهم داد انشالله) ۲. این، یکی از ویژگیهای جامعه ی انسانی است که بر خلاف «اجزاء ماشین» که ثابت هستند و نهایتا از کار می افتند، انسانها می توانند در مواقع مختلف نقش دیگری را بازی کنند. از اینرو هیچ گاه نمی توان مطمئن بود انسانی که الان این گونه فکر و عمل می کند، واقعا همین است که نمایش می دهد. وضعیت پیچیده تر جایی است که آدم ها تلاش می کنند تا این تغییرات درونی خود را پنهان نگه دارند. از اینجاست که مجبور می شوند «نقش» بازی کنند و خودشان را همان آدم اولی جابزنند در حالیکه مدت هاست از آن هویت اولی فاصله گرفته اند. برخی آدم ها نیز اساسا هویت ثابتی ندارند و بسته به شرایط نقش قبول می کنند. از این جهت مدیریت مجموعه های انسانی از مدیریت یک ماشین یا کارخانه به مراتب پیچیده تر است. ۳. در مدیریت یک مجموعه ی انسانی خصوصا مجموعه های حساس، افراد و روابطشان و نوع روابطشان را باید شناخت. برخی افراد با هم چند جور رابطه دارند و اگر یک بار آنها را در حال دشمنی یا دوستی نزدیک دیدیم نباید فکر کنیم این است و چیز دیگری در میان نیست. برای مدیریت اجتماعی همه ی روابط یک شخص را باید تا حد امکان در نظر بگیریم تا از ناحیه ی او ضربه نخوریم. ۴. یکی از نمونه های داغ پیچیدگی روابط اجتماعی، رابطه ی سیاسیون با یکدیگر است. بسیاری از سیاسیون ما که از لحاظ سیاسی سایه ی هم را با تیر می زنند، در لایه ای دیگر با هم رفاقت و حتی رابطه ی خانوادگی دارند و آن اختلافات، ضربه ای به رفاقت و منافع مشترکشان نمی زند. (مانند ملاقات اخیر حداد عادل و مخبر با خاتمی) ۵. این چند لایگی رفتارهای اجتماعی آثار و نتایج زیادی را با بار می اورد، هم در سطح خرد و هم در سطح کلان. در سطح خرد موجب پیچیده شدن روابط و سوء تفاهم ها و در نتیجه شکاف میان انسانها می شود و در نهایت موجب رواج آن در کل ساختار اجتماعی می شود، چون هر کس نتواند نقش خود را متناسب سازی کند عملا عقب می افتد. «گافمن» جامعه شناس امریکایی، اصل و اساس روابط در جامعه ی انسانی را همین می داند و معتقد است زندگی اجتماعی اساسا صحنه ی تئاتر است. شکی نیست که این ادعا با این دامنه اصلا صحیح نیست و من که خود با دید جامعه شناسی به مردم و جامعه نگاه می کنم باورم آنست که این پیچیدگی شیوع گسترده ای ندارد، اما بیشتر آدم ها در برهه هایی به آن دست آویز می شوند و عده ی نادری هستند که اساسا اینگونه رفتار می کنند. کلیت جامعه هر چه باشد، در مدیریت اجتماعی، توجه به مسئله ی چندلایگی رفتار بسیار مهم است. @modmasjed
📌در کشاکش فرادست و فرودست 🔹 گزارش هایی دریافت کرده ام که طبقه ی متنفذ و فرادست مسجد، بر اساس رویکردهایی که در این چند ماه پیش گرفته ام در حال تغییر آرایش و استراتژی هستند. من هیچ گاه قصد مقابله با آنان را ندارم، ولی این نگاه را دارم که مسجد برای همه ی مردم است و امکانات آن باید بطور مساوی بین همه ی گروه ها تقسیم شود. و هیچ فرد یا گروهی نباید بواسطه ی قدیمی بودن یا ‌.‌‌... سهم بیشتری مطالبه کند. گروه فرادست در این مدت خیلی تلاش کردند مرا زیر بلیط خود قرار دهند، مرتبا مرا به جلساتشان دعوت کردند و حتی گاهی مرا در محظور قرار دادند، البته من به آنان بی اعتنا نبودم، اما همان قدری آنان را تحویل گرفتم که بقیه را. احتمال می دهم که اگر با همین دست فرمان حرکت کنم و سهم خوبی به ایشان ندهم و پشت تریبون از ایشان تعریف و تمجید نکنم، روش تندتری در پیش بگیرند تا به من بفهمانند که کت تن کیست. البته من مقاومت خواهم کرد به یاری خدا. 🔹یکی از سیاست های یک مدیر اجتماعی باید همین باشد که توازن را بین نیروها برقرار کند تا فرودستان هم بتوانند نفس بکشند و بالا بیایند. اما گاهی گروه های متنفذ این را نمی پسندند و آن رهبر یا مدیر را فقط زمانی قبول دارند که.... و اگر آن مدیر به آنها باج ندهد، زیر پایش را خالی می کنند. چطور باید این توازن را حفظ کرد و در عین حال باج نداد و تندی هم نکرد؟! فیه تامل🤔 @modmasjed
💢قورباغه های قهرمان! 🔴مهمترین هدف ما از مدیریت منابع انسانی، ارتقای سطح انگیزه کارکنان است. انگیزه دادن به کارکنان مستلزم آن است که نیازهای مختلف آنها را بشناسیم و آنها را تأمین کنیم. 🟢درباره نیازهای انسان نظریه های زیادی ارائه شده اند. یکی از نظریه ها، نظریه CHAMPFROGS به معنی قورباغه های قهرمان است. 🔵هر یک از ۱۰ حرف این واژه، سرآغاز کلمه ای است که به یکی از نیازهای اساسی انسان اشاره دارد. 🔸چقدر به کارکنان اطلاعات میدهیم و کنجکاوی آنها را پاسخ میدهیم؟ (Curiosity) 🔹کارکنان سازمان، چقدر  به  کارشان  افتخار میکنند؟ (Honor) 🔸چقدر کارکنان و افکارشان را تأیید میکنیم؟ (Acceptance) 🔹چقدر روی دانش و مهارت کارکنان سرمایه گذاری میکنیم به گونه ای که احساس شایستگی و استادی کنند؟ (Mastery) 🔸چقدر اجازه میدهیم که کارکنان روی کار و شرایط کار اثرگذار باشند و احساس قدرتمندی کنند؟ (Power) 🔹چقدر به کارکنان آزادی عمل برای ابتکار و خلاقیت میدهیم؟ (Freedom) 🔸چقدر امکان همکاری با همکاران خوب و کار تیمی را برای کارکنان فراهم کرده ایم؟ (Relatedness) 🔹شرایط کار کارکنان چقدر منظم، ایمن و قابل پیش بینی است؟ (Order) 🔸تا چه اندازه در تعریف و تخصیص اهداف برای کارکنان موفق بوده ایم و چقدر بین اهداف آنها و اهداف سازمان سازگاری وجود دارد؟ (Goal) 🔹کارکنان چقدر احساس میکنند که مورد توجه و احترام و قدردانی هستند؟ (Status) 🌸 کانال "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی"👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46
📌 مصابره، صبر اجتماعی 🔹چند روزی است که بخاطر نصب ۱۰ کولر گازی غول پیکر همه ی طبقات مسجد از سقف و کف بهم ریخته، آنهم در این زمان خاص. مردم از سویی خوشحالند که قدم بزرگی در مسجد در حال برداشته شدن است، اما بابت بی نظمی ها و کثیفی های مسجد نگران و ناراحتند. هر چند شب یک بار که ارامشان می کنم و وعده می دهم که کارها رو به پیش است، فضا قدری آرام می شود، اما نگرانی و اضطراب گویی از وجود انسان جدا شدنی نیست. هر از چند گاهی هم گام های بعدی اصلاحات مسجد را یادآوری می کنم که نصب کولرهای که تمام شود، تازه قرار است برویم سراغ فلان قسمت و فلان قسمت. اما در یک کلمه حرفم با آنها اینست: «نزدیک قله ایم، خستگی و ناامیدی ممنوع» نزدیک قله آیم یعنی بخش عمده ی مسیر پیمودن شده، تاریخی نگاه کنید و حرکت های قبلی و مسیر طی شده را ببینید. حقیقتا جایی برای نگرانی و نا امیدی نیست. @modmasjed
📌درباره ی اوضاع اقتصادی و اشتغال مردم غیر از بازنشستگان و کارمندهای و کسبه ی جزء. که عملا درصد زیادی را تشکیل نمی دهند، بخش قابل توجهی از مردمی که در مسجد با آنها سر و کار دائم دارم و یا افرادی که گذری به مسجد می آیند، کار درست و درمانی ندارند. یکی با ماشین شخصی مسافر جابجا می کند و دیگری راننده ی سرویس است و تابستان ها با گرمای هوا خانه نشین می شود و.... . در بسیاری از اینها انگیزه ای برای حرکت و تغییر وضعیت دیده نمی شود. نمی دانم، شاید به جایی متکی هستند، اما زندگی شان خیلی معمولی است و رضایت نسبی هم دارند. گروه دیگری که در طول این سالها با آنان برخورد داشته ام کسانی اند که اصلا کارشان چرخیدن در خیابان و کندن از مردم به شکل محترمانه و آبرومندانه است. آنقدر زیاد هستند که گمان می کنم بتوان آنها را یک طبقه ی اجتماعی تلقی کرد. بسیاری از آنها را دیگر بخوبی می شناسم، از بس با آنها و داستان‌هایی که سر هم می کنند برخورد کرده ام؛ اما آنها یادشان نیست که قبلاً هم به سراغ من آمده اند و همین حرف ها را زده اند و‌‌‌.... . این طبقه ویژگیهای خاصی دارند که بعد از چند برخورد به راحتی به دست می آید. اول آنکه حاجتشان خیلی فوری و ضروری است و حتی تا شب هم مثلاً فرصت ندارند. دوم آنکه اگر پیشنهاد کار و فعالیتی به آنها شود، خیلی سریع می پیچانند و فرار می کنند. سوم آنکه آدم های حقیقتا محترم و آبرو داری به نظر می رسند و البته بسیاری شان هم چنین هستند. گمان من آن است که بسیاری از اینها الزاما دچار فقر فرهنگی نیستند، اما در شرایطی خاص از حرکت و پیشرفت بازمانده و عقب افتاده اند و به این روز افتاده اند و الان برای گذران حداقل ها مجبور به این کارها شده اند. مجموعا آنکه غالب مردم از لحاظ شغلی، از چارچوب های شناخته شده مانند کارمند و کارگر و آزاد و.... کاملا بیرون اند و آنقدر تنوع و تکثر دارند که طبقه بندی شان آسان نیست. این مطلب از این جهت مهم است که موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی و فرهنگی افراد، در نوع مواجهه ی آنها با مسجد و پیام های دینی موثر است و ما در گفت و شنود با مردم نمی توانیم اینها را نادیده بگیریم. همین. @modmasjed
📌 دیکتاتوری در مسجد 🔹در این چند ماه اقدامات و تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا امکانات و ظرفیت های مسجد از انحصار افراد و گروه های متنفذ خارج شود. برخی از گروه ها و افراد هم که این وضع جدید به نفعشان بود، از این اقدامات بشدت اظهار خوشحالی و رضایت کردند و می کنند. حال همانها که با انحصارزدایی، قدری راه تنفس پیدا کرده اند، تلاش می کنند امکانات را در دست خودشان بگیرند و بجای گروه های قبلی بنشینند. همانها که تا دیروز شعار می دادند «مرگ بر غارتگر بیت المال» و .... حالا خودشان تلاش می کنند بجای او بنشینند. بیشتر از این و جزیی تر نمی توانم توضیح بدهم و باز کنم؛ اما اوضاع جامعه هم همین است. خیلی از کسانی که شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می دهند، با دیکتاتوری مشکل ندارند، دردشان اینست که چرا تو دیکتاتور هستی، بگذار ما دیکتاتور باشیم. وظیفه ی امام جماعت در مسجد یکی همین است که جلوی دست درازی و انحصارطلبی قدرتمندان را بگیرد و کمک کند تا ضعفا هم خود را بالا بکشند. روح امام عزیز شاد، که فرمود: ولایت فقیه دیکتاتوری نیست، «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری می شود» این روزها خیلی تلاش می کنم تا مسجد را در حال تعادل و بالانس نگه دارم، اما برخی همین را دیکتاتوری و قدرت طلبی و تمامیت خواهی تفسیر می کنند. «چه بکنم اگر کسی نمی بیند؛ این عمار» 😂 @modmasjed