جنگ جهانی غذا 31
1960-1940؛ پیادهسازی در یک کشور نمونه (پایلوت مکزیک)
در دهههای 1940 و 1950 میلادی، با توجه به توسعه ابزارهای ارتباطی و حملو نقل، شرایطی فراهم شد که مسئولان بنیاد راکفلر را به این نتیجه رساند که یک پایلوت برنامه کشاورزی صنعتی را در کشوری در همسایگی آمریکا اجرا کند. این برنامه طی فرآیندی «سیاسی – کشاورزی» در قالب «طرح گندم مکزیک» اجرا شد، و طی دو دهه به نتیجه رسید؛ بهگونهای که مکزیکیها در ابتدای دهه 1960، بیش از 95 درصد از بذر گندم خود را از انواع پایهکوتاه راکفلرها میخریدند. (7) این دو دهه از چند منظر شایسته بررسی است:
* آغاز کار علمی منسجم راکفلرها بر ژنتیک گیاهی و کشاورزی
* در این سالها هنوز زیرساختهای حمل و نقل برای توسعه کسب و کار راکفلرها به تمامی نقاط دنیا فراهم نیست، لذا مکزیک در همسایگی آمریکا برای این امر انتخاب شد.
* دانشمندان و افراد سیاسی که در چهار دهه ابتدایی قرن بیستم بهصورت آزاد با این بنیاد فعالیت میکردند، غالباً به استخدام بنیاد راکفلر درآمدند.
* موفقیت این پایلوت، به همراه گسترش ابزارهای ارتباطی، راه را برای گسترش کشاورزی صنعتی به تمام دنیا باز کرد.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 32
1990-1960؛ عبور از مکزیک و توسعه راهبردی به سراسر جهان
سالهای دهه 1960، مقطعی مهم و نقطه عطف در برنامههای بنیاد راکفلرها است. این برنامهها با سه هدف زیر ریلگذاری میشود و تغییر میکند.
1. عبور از پایلوت مکزیک و گسترش سرزمینی
رصد فعالیتهای راکفلر طی سالهای 1960 تا 1990 میلادی نشاندهنده گسترش شبکه فعالیتهای این بنیاد توسط همان تیم مکزیک به هند، پاکستان، ژاپن، ویتنام، شوروی، بسیاری از کشورهای افریقایی و همچنین آمریکای لاتین تحت راهبرد «گسترش سرزمینی» است.
2. عبور از گندم و گسترش اقلام
در پی موفقیت «طرح مکزیک»، راکفلرها گسترش ارقام را نیز در دستور کار قرار دادند. در ابتدای دهه 1960، علاوه بر گندم، تغییر ژنتیکی اقلام اساسی همچون برنج و ذرت در دستور کار این بنیاد قرار گرفت. (8)
3. سازماندهی شبکه فراملی فنی و دانشی
در این سالها تأسیس «تشکیل شبکه فراملی فنی و دانشی»، مانند «ایری» (9)، «سیمیت» (10)و «CGIAR» (اا)که اکنون از 15 مرکز اصلی فراتر رفته، با سرمایهگذاری هنگفت در دستور کار قرار گرفت.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 33
2018-1990؛ لایهبندی و عمقبخشی استراتژیک
این جریان جهانی در سه دهه اخیر، نسبت به دهههای پیش از آن، تحولاتی بنیادین را تجربه کرده است. ابرکمپانیهای آمریکایی طی فاصله دهه 1990 تاکنون، دو راهبرد «عمقبخشی استراتژیک» و «لایهبندی فعالیتها» را در دستور کار قرار دادهاند. راهاندازی نهادهای فراملی مانند «بنیاد جایزه جهانی غذا» (12)و «خزانه بذر سوالبارد» (13)و همچنین راهبری بنیادها و کمپانیهای خوشنام مانند «بیل و ملیندا گیتس» یا «بایر» جزو سیاستهای اساسی در این دوران است.
بنیاد موقوفه کارنگی
بنیاد یا اندیشکده «کارنگی» (1)در سال 1910 توسط اندرو کارنگی (2)سرمایهدار بزرگ آمریکایی وقف شد. این بنیاد یکی از نهادهای اساسی و پیشتاز سیاسی و علمی ایالات متحده بوده و هست.
محققانی همچون ادوین هابل (3)(منجم)، چارلز ریشتر (4)(زمینشناس)و ورا روبین (5)(فیزیکدان)از دانشمندان برجسته این بنیاد هستند.
همچنین تمرکز و سرمایهگذاری گسترده این بنیاد بر ژنتیک سبب شده نوبلیستهای ژنتیک، همچون باربارا مککلاینتاک (6)، آلفرد هرشی (7)و اندرو فایر (8)از ابتدای قرن بیستم تاکنون در این مؤسسه به انجام تحقیقات مشغول باشند.
تاریخچه رسمی سایت بنیاد کارنگی مینویسد:
«در هنگام وقف این بنیاد در سال 1902 توسط کارنگی، 27 تن بهعنوان اعضاء هیئت مدیره انتخاب شدند که رئیسجمهور آمریکا، رئیس مجالس سنا و نمایندگان و تعدادی دیگر از رجال ایالات متحده از آن جمله بودند.» (9)
سایت این مؤسسه دربارهی توان دانشی این نهاد ادامه میدهد:
«امروزه، دانشمندان کارنگی در خط مقدم کشف علمی هستند… محققان کارنگی در زمینههای زیستشناسی گیاهی، زیستشناسی رشد، زمین و علوم سیارهای، نجوم و محیطزیست جهانی رهبر هستند. آنها بهدنبال پاسخ به سؤال در مورد ساختار جهان، تشکیل منظومه شمسی و دیگر سیستمهای سیارهای، رفتار و تحولات مواد در شرایط سخت، منشأ حیات، عملکرد ژن، و توسعه موجودات از تخم تکسلولی تا بالغ هستند.» (10)
در ابتدای قرن بیستم این مطالعات در حوزه ژنتیک انسانی خلاصه نمیشد و ژنتیک گیاهی را نیز در بر میگرفت. سرمایهداران آمریکایی دریافته بودند تسلط بر ژنتیک موجودات زنده میتواند تسلط آنان بر «حیات» در کره زمین را تقویت کند.
مجله معتبر «تایم» (11)در تاریخ 10 ژوئن 1929 در گزارشی در خصوص شرایط دپارتمان ژنتیک مؤسسه کارنگی در آن زمان مینویسد:
«چارلز بندیکت داونپورت (12)، استاد دانشگاه شیکاگو در سال 1904، ایدهی ایجاد یک «مرکز تکامل تجربی» را مطرح کرد. در آن سال مؤسسه کارنگی مسئولیت ایجاد این مرکز در «کولد اسپرینگ هاربر» را به او سپرد که ربع قرن پیش از آن تشکیل شده بود. اولین کار این مؤسسه در حوزه گیاهان و حیوانات بود.» (13)
این گزارش همچنین از دو مؤسسه تحقیقات ژنتیک دیگر آن زمان با نامهای «انجمن تحقیقات اصلاح نژاد» (14)(تأسیس:1913)و «انجمن اصلاح نژاد آمریکایی» (15)(تأسیس:1925)نام میبرد.
کتابخانه بنیاد کارنگی در خصوص گروه ژنتیک این بنیاد تاریخچهای مشابه منتشر کرد. در بخشی از این تاریخچه میخوانیم:
«این مجموعه طی قرن بیستم، نقشی محوری در ظهور ژنتیک مولکولی ایفا کرد.» (16)
اخیراً یکی از افراد خانواده فورد فاش کرد که برنامه 1904 بنیاد کارنگی برای تغییرات ژنتیکی در انسانها توسط راکفلرها تأمین مالی شده است. (17)
مسئولیت بنیاد کارنگی هماکنون بر عهدهی ویلیام بِرنز (18)سیاستمدار شناختهشده آمریکایی و معاون وزیر خارجه سابق آمریکاست؛ او در مذاکرات «برجام» نقشی فعال ایفا کرد.
درباره نقش این بنیاد در کشاورزی جهان میتوان گفت كه در ابتدای قرن بیستم نقش این بنیاد در شکلگیری و تسریع فرآیندهای دانشی مربوط به حوزه ژنتیک گیاهی بسیار حساس و خطیر بوده است؛ در عین حال با توجه به اِشراف و گسترده شدن چتر نهادهای همتراز در دهههای بعد، و همچنین علاقهی این اندیشکده به تمرکز و تأثیرگذاری در مناسبات سیاسی بینالمللی، هماکنون نقش مستقیم این بنیاد در حوزه کشاورزی جهان نقشی کمرنگ است.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ
یهود با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد، و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 34
طی برنامه جهانی «انقلاب سبز» (1)، کشاورزی به نفع کمپانیهای بزرگ آمریکایی، صنعتی شد. این سیاست، در راستای تفکر مدرنیته، بر ضرورت «تولید انبوه» پای فشرد و تأمین «غذای سالم» و «خودکفایی در تأمین غذا» را در سراسر دنیا با چالش جدی مواجه کرد. در ابعاد راهبردی و فرابخشی، این سیاست به نابودی بنیانهای کشاورزی در کشورهای هدف انجامید.این برنامه موجب شد علاوه بر وابستگی اقتصادی، سرطان و بیماریهای متنوع دیگر بین مردم دنیا گسترش یابد، و 75 درصد تنوع زیستی گیاهان روی زمین از بین برود!
انقلاب سبز
از ابتدای قرن بیستم، فعالیتهای گستردهای برای شناخت و اصلاح نژاد گیاهان آغاز شد. در این راستا مطالعات عمیق و راهبردی روی بذرهای اصیل در کشتگاههای کهن (2) جزو علاقهمندیهای ویژهی نهادهای علمی و تجاری غرب قرار گرفت. (3) در شمارههای قبل، در این زمینه به کار پرحجم تیم اسرائیلی «میکائیل زهری» با تمرکز بر مناطق آسیای غربی اشاره شد.
پیشینهی این فعالیتها نشان میدهد نطفهی تفکر «سیطره بر غذا از طریق کشاورزی» پیشتر از جنگهای جهانی شکل گرفته است، اما تحولات در ابزارهای دسترسی (که همزمان با جنگ جهانی دوم رخ داد) نقطهی عطف تحولی شگرف در زمینهی کشاورزی و غذای مردم جهان بود.
تولد مفهوم «انقلاب سبز» بلافاصله پس از خاتمه جنگ دوم در سال 1946 میلادی کلید خورد. در این سال نلسون راکفلر بههمراه هنری والاس، وزیر وقت تجارت آمریکا، در سفری به مکزیک، آغاز انقلاب سبز را اعلام کردند. (4) انقلاب سبز در مرحله اول در مکزیک به اجرا درآمد و سپس به هند گسترش یافت؛ جالب است که در هر دوی این موارد راکفلرها هزینه نمیکردند، بلکه با کانالیزه کردن منابع و حمایتهای دولتی در این کشورها برنامههایشان را پیش بردند. (5)
پس از اعلام این طرح، آمریکاییها به رهبری بنیاد راکفلر اقداماتی گسترده و سازماندهی شده را برای دستاندازی به منابع کشاورزی سایر کشورها آغاز کردند. متمرکز شدن مدیریت کلان کشاورزی، توسعهی کشت تکمحصولی، مکانیزاسیون و صنعتی شدن مزارع، در اختیار گرفتن نهادهها مانند بذر، کود و سموم کشاورزی، افزایش مصرف سموم و کودهای شیمیایی در کشاورزی، تجارت محصولات کشاورزی و نیز استفاده از تکنولوژیهای نوین که در انحصار راکفلرها قرار داشت مهمترین موارد پیگیری شده در انقلاب سبز است.
انقلاب سبز، درحقیقت نوعی انقلاب در بهکارگیری نهادهها و ابزارهای صنعتی کشاورزی بود که توسط کمپانیهای غربی تولید شده بودند. سیطره بر این منابع اساسی علاوه بر سود هنگفت تجاری، در افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا در این کشورها بسیار مؤثر بود.
پروفسور حمید مولانا، استاد برجسته علوم ارتباطات، تلاشهای آمریکاییها در دهه 1960 میلادی را بهخوبی به یاد میآورد. او در این خصوص خاطرنشان میکند:
به خاطر دارم «ویلیام گاد» (6) رئیس یک آژانس آمریکایی، در آن موقع که جنگ سرد بین آمریکا و شوروی ادامه داشت، اعلام کرد توسعه کشاورزی جدید یک انقلاب است. این انقلاب نه انقلاب خشونتآمیز قرمز شورویهاست و نه انقلاب سفید شاه ایران؛ بلکه ما نام آن را «انقلاب سبز» میگذاریم. (7)
گرچه همواره عناوین خیرخواهانهای همچون «حمایت از برنامه غذایی طبقه ضعیف» مهمترین بهانهی این جریان برای اجرای برنامههایشان بوده، اما در نگاهی واقعبینانه میتوان انگیزههای ایدئولوژیک و همچنین تجاری را علت اصلی تعقیب این سیاست توسط راکفلرها دانست؛ پروفسور مولانا در توضیح اهداف سیاسی، مالی و ایدئولوژیک انقلاب سبز میگوید:
هدف انقلاب سبز این اعلام شد که با توسعهی ماشینآلات جدید کشاورزی و شیوههای نو در کشورهایی مانند هند و پاکستان که جمعیت فوقالعادهای داشتند، کاشت گندم و موادغذایی افزایش یابد؛ اما انقلاب سبز آن روز آمریکاییها برای از بین بردن گرسنگی در هند نبود، بلکه انگیزهی سیاسی، مالی و ایدئولوژیک داشت. آمریکا و غرب میخواست کشورهایی مانند هند الگوهای صنعتی، اقتصادی و مالی سرمایهداری مدرن را که بر جهان تسلط داشت انتخاب کرده و دنبال کنند. (8)
مولانا با رد ادعای «کمک به رفع گرسنگی در جوامع فقیر»، به افزایش 11 تا 22 درصدی گرسنگی در کشورهای افریقایی و آمریکای لاتین بعد از اجرای این طرح اشاره کرد و افزود:
با افزایش مواد کشاورزی و بهکار بردن شیوههای جدید، میلیونها هندی از مزارع رانده شده و به شهرها هجوم آوردند. انقلاب سبز شاید میزان تولید گندم و ذرت را بالا برده بود، ولی بنیاد اجتماعی روستایی و علاقهی هندیها به زمین و خانواده و زندگی را به هم زده بود. (9)
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 35
با اجرای انقلاب سبز یک فاجعهی دیگر نیز اتفاق افتاد؛ پیش از این برنامه، طی هزاران سال در مناطق مختلف جهان، کشاورزی بصورت ارگانیک و طبیعی تولید میشده است. ورود گستردهی آفتهای کشاورزی به کشورهای هدف (که به همراه بذرها و کودهای شیمیایی آمریکایی وارد این کشورها میشد) یکی از سیاستهایی بود که در انقلاب سبز پی گرفته شد تا کشاورزان مجبور باشند سموم شیمیایی کمپانیهای خاص را برای دفع این آفات استفاده کنند.
تغییر الگوهای استفاده از منابع آب (مانند چاههای عمیق)، تغییر مدلهای کشاورزی از «سنتی، خوداتکا و داخلی» به «صنعتی و وابسته» و همچنین گسترش بیماریهای صعبالعلاج مانند سرطان که در اثر مصرف سموم و کودهای شیمیایی پدید آمدند از تبعات انقلاب سبز بود.
محمد خوشچهره، استاد اقتصاد توسعه و مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران در این خصوص معتقد است:
باید تاریخ را موشکافانه بررسی کنیم. مثلاً کشاورزان برنجکار ما پیش از یک شیطنت اسرائیلیها اصلاً از سم استفاده نمیکردند؛ یعنی تولید این محصول کاملاً ارگانیک و سالم بوده است؛ اما کشاورزها را به مصرف کودها و سمومی مجبور کردند که از اسرائیل وارد شد؛ در این کودها انگلهایی به نام «کرم ساقهخوار» وجود داشت؛ این آفت در مزارع ما گسترش پیدا کرد و این شد که نیم قرن است کشاورزهای ما برای مقابله با این آفت ناچار به سمپاشی هستند؛ مردم هم این سموم را مصرف میکنند. (10)
پروفسور واندانا شیوا (11) متخصص بذر، فعال هندی محیط زیست و یکی از تدوینکنندگان پروتکل بینالمللی کارتاهنا (12) با انحصار تجارت بذرها و نهادههای کشاورزی شدیداً مخالف است. او تصریح میکند:
در سال 1905 آلبرت هاوارد (13) – یکی از پیشتازان کشاورزی ارگانیک – به هندوستان آمد و دید علیرغم انبوه حشرات، هیچ آفتی محصولات کشاورزی هند را تهدید نمیکند، اما در خلال قرن بیستم شرکتهای تولیدکنندهی بذر به اسم «انقلاب سبز» وارد اراضی هند شدند و نوعی بردهداری جدید را رایج کردند. در نتیجه کلیهی رودخانههای پنجاب به موادشیمیایی آلوده شد و منابع آبی زیرزمینی منطقه رو به نابودی رفتند؛ همچنین آمار سرطان بهشدت رو به افزایش گذاشت و بسیاری از مردم و کشاورزان بر اثر مصرف سموم شیمیایی به سرطان مبتلا شدند. (14)
وی میافزاید:
غذا از دانههای گیاهان بهوجود میآید؛ از بدو خلقت همهی غذاها از بذر بهوجود آمدهاند. هرگونه تهدید، انحصار و تحریم بذرها حیات بشر را به خطر خواهد انداخت؛ نابودی بذرها یعنی پایان حیات بشر. (15)
بسیاری از دانشمندان از بین رفتن بخش قابل توجهی از «تنوع زیستی» روی زمین را حاصل روی آوردن به کشاورزی صنعتی میدانند. در سال 1996 کنفرانس بینالمللی سازمان ملل در منابع ژنتیک گیاهی در لایپزیگ آلمان (16)، برآورد کرد که 75 درصد تنوع زیستی جهان در کشاورزی به علت انقلاب سبز (روی آوردن گسترده به سموم کشاورزی و کاشت غلات پربازده) و کشاورزی صنعتی، نابود شده است!
فائو، با وجود اینکه خود تحت نفوذ این بنیادها قرار دارد، در گزارشی در این زمینه تصریح میکند:
در قرن بیستم، حدود 75 درصد از تنوع ژنتیکی گیاهان جهان از بین رفته است؛ زیرا کشاورزان در سراسر جهان، گونههای متعدد محلی و گیاهان زراعیشان را برای استفاده از گونههای پربازده یکسان (از حیث ژنتیکی) کنار گذاشتهاند. (17)
در همین راستا اجرای انواع دیگر سیاستها برای در هم شکستن ساختارهای سنتی و بومی کشاورزی ملتها را نیز نباید از نظر دور داشت؛ برای مثال اجرای «اصلاحات اراضی» در ایران در خلال دهه 40 شمسی قابل بررسی است. (18) بر هم ریختن ساختار ارباب رعیتی (که تأمین سرمایه، بازاریابی، نظارت و تعاون جمعی را تضمین میکرد) به نابودی کشاورزی و هجوم کشاورزان به شهرها در دهه 50 انجامید؛ بهگونهای که طی یک دههی منتهی به انقلاب، بالغ بر 20 هزار روستا خالی از سکنه شد. به این ترتیب نظم جامعهای کشاورزی که طی 11 هزار سال غذای مردم ایران را تضمین میکرد در هم ریخت و این مهمترین پیامد اصلاحات ارضی در ایران بود!
نکتهی قابل تأمل در این میان همزمانی اصلاحات ارضی با انقلاب سبز و همگام بودن با آن است. محمد خوشچهره از صنعتی شدن بخش کشاورزی ایران به «فاجعه» تعبیر میکند و میگوید:
یک فاجعه اتفاق افتاد؛ که این کشورها نه تنها صنعتی نشدند، بلکه به بهانهی صنعتی شدن، داراییهای سنّتی خودشان را هم از دست دادند… من شک ندارم که عمدی در آن بود. کشاورزی، که زمینهی خودکفایی را فراهم میکند، باید در ایران زمین بخورد؛ کشاورزی اگر نباشد، وابستگی هست. (19)
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
🔻 دیروز :
🔸صدام: خوزستان را میگیرم.
🔹رجوی: تهران را فتح میکنم.
🔸داعش: مشهد را ویران میکنیم.
🔹بنسلمان: جنگ را به ایران میکشانم.
🔸بولتون: کریسمس را در تهران جشن میگیرم.
🔸ترامپ: ۵۲ نقطه از ایران را هدف قرار میدهیم.
🔹روحالله زم: صدا و سیما رو میگیرم.
🔻امروز :
🔸صدام: به دار آویخته شد.
🔹رجوی: فرار کرد و گم و گور شد؛ به احتمال زیاد به درک رفته.
🔸منافقین: از کمپهای خود در منطقه فرار و به اروپا پناهنده شدهاند، بی آبرو شدن.
🔹داعش: تار و مار شد.
🔸بنسلمان: به غلط کردن افتاده.
🔹عربستان: در باتلاق جنگ یمن فرو رفت.
🔸بولتون: برکنار شده.
🔹ترامپ: با حقارت رفت.
🔸روحالله زم: به دار مجازات آویخته شد.
"ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم"
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
panahian98-01.mp3
955.9K
چرا مباحثی مثل جنگ جهانی غذا مهم می باشد؟؟؟
چرا باید در مورد جنگ شناختی ادراکی مباحثی مطرح گردد؟؟؟
آیا منتظر واقعی باید شناخت کامل از طاغوت داشته باشد؟؟؟
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
13.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهاد في سبيل الله...
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 36
نهایتاً گرچه انقلاب سبز، به اهداف مورد نظر راکفلرها نرسید و نتوانست تمامی کشاورزی روی زمین را قبضه کند، اما بخش قابل توجهی از کشاورزی دنیا – و ازجمله ایران – را تحت تأثیر قرار داد. پس از یک دوره چند ساله از «انقلاب سبز اول» (که در دهه 1960 با محوریت هند و با پشتیبانی بنیاد راکفلر انجام شده بود) «انقلاب سبز دوم» طراحی شد که با روشهای متفاوت و با پیش انداختن «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» (20) در قاره آفریقا و برخی کشورهای فقیر در حال پیگیری است.
حمید مولانا با اشاره به مصاحبه باراک اوباما با یکی از رسانههای آفریقایی خاطرنشان کرد:
اخیراً باراک اوباما، رئیسجمهور (سابق) آمریکا در یک مصاحبه با یکی از خبرگزاریهای آفریقایی اظهار کرده: “ما انقلاب سبز را در دهه 1960 در هند معرفی کرده و توسعه دادیم ولی در 2009 این کار را در قاره آفریقا نکردهایم.” (21)
بیل گیتس در سال 2014 گفتگوی جالبی با یک مجله معتبر انجام داده است. (22) در بخشی از این مصاحبه، گفتوگوکننده با بیان اهمیت بخش کشاورزی از گیتس میپرسد که با توجه به گرمایش زمین و افزایش جمعیت جهان به 9.6 میلیارد نفر، چگونه باید غذای این جمعیت را تأمین کرد؟ (23) وی در پاسخ خاطرنشان کرد:
در دهه 1960، چیزی به نام انقلاب سبز بود که بهوسیله بذرهای جدید و پیشرفتهای دیگر، تولیدات کشاورزی را در آسیا و آمریکای لاتین افزایش داد. این برنامه میلیونها زندگی را حفظ کرد و بسیاری از مردم را از فقر نجات داد، اما اساساً جنوب صحرای آفریقا را نادیده گرفت. امروزه یک کشاورز معمولی تنها یکسوم یک کشاورز آمریکایی تولید میکند. امیدوارم بتوانیم این تعداد را افزایش دهیم، و من فکر میکنم میتوانیم به این موضوع کمک جدی داشته باشیم. (24)
مسئول بنیاد گیتس ادامه داد:
این مشکل نیز وجود دارد که وقتی افراد ثروتمندتر میشوند و به طبقهی متوسط میپیوندند، میخواهند پروتئین بیشتری مصرف کنند. این یک مشکل خوب است که وقتی افراد ثروتمندتر شوند رخ میدهد؛ اما مصرف گوشت با وجود این محیطزیست بسیار دشوار است، چرا که به زمین و آب زیادی نیاز دارد. در عین حال ما نمیتوانیم بگوییم که همه باید گیاهخوار باشند. جایگزینی پروتئینهای گیاهیِ مقرون به صرفه، که واقعاً طعم گوشت میدهد، موضوع دیگری است که میتواند به این موضوع کمک زیادی کند. من برخی از آنها را تست کردم، و واقعاً نمیتوانم تفاوت بین آنها و پروتئین واقعی را توضیح دهم. (25)
در شمارههای بعدی پرونده خواهیم دید (26) که طی نیم قرن گذشته، کشورهای شمال افریقا، برزیل، سوریه، اندونزی مکزیک، چین، یمن، افغانستان، هند، پاکستان، ژاپن، هائیتی، کره شمالی و شوروی سابق تحت این برنامه قرار داشتهاند.
بعد از گذشت بیش از نیم قرن و روشن شدن اهداف این پروژه، انقلاب سبز دوم نیز در سراسر دنیا با مقاومتهای گسترده روبهرو شده است. مردم کشورهای فقیر دریافتهاند تنها راه رفع گرسنگی و محرومیت، نه اصرار بر تغییر، مونوپلی و همسانسازی تجارت غذا؛ که برقراری عدالت در توزیع ثروت است، و البته این با اساس وجودیِ ثروتمندان متکاثر منافات دارد.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 37
در بخشهای پیشین آرایش کولنیهای قدرت در قرن اخیر و نقش ابَرکمپانیداران در این آرایش جهانی به تفصیل شرح داده شد؛ سپس ابعاد زندگی خصوصی و اقتصادی مؤثرترین خانواده در کشاورزی صنعتی جهان – خاندان راکفلر – از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفت؛ و در ادامه «انقلاب سبز» بهعنوان یکی از مهمترین کنشهای این خانواده طی 120 سال اخیر معرفی شد.
اما نمیتوان از انقلاب سبز سخن گفت و از نورمن ارنست بورلاگ (1) یاد نکرد. او از سال 1944 تا زمان مرگش در سال 2009 محقق برجسته و فناور برتر سه نسل از راکفلرها در حوزهی ژنتیک گیاهی به شمار میرفت. راکفلرها در سه دهه پایانی قرن بیستم، از بورلاگ یک قدیس و اسطوره ساختند و او را «پدر انقلاب سبز» نامیدند؛ شایع کردند که خدمات بورلاگ در صنعتیشدن کشاورزیِ کشورهای فقیر طی قرن بیستم میلادی جان یک میلیارد نفر را نجات داده است! و حتی به پاس خدمات گستردهاش به بشریت جایزه صلح نوبل را به او اعطا کردند.
در ادامه به سرگذشت پدر انقلاب سبز و اسطوره ژنتیک گیاهی راکفلرها، و همچنین سرنخهای ارتباطی او با داخل ایران مروری خواهیم داشت. همگامی با زندگی او بسیاری از حقایق و پشت پرده اقدامات بنیاد راکفلر طی یک قرن اخیر را روشن میکند.
تولد و تحصیلات
نورمن بورلاگ از نسل خانواده امریکایی است که اصالتاً مهاجران نروژیتبار هستند. وی 25 مارس 1914 -در آستانه جنگ اول جهانی- در «سوده» (2) از توابع «کرسکو» (3) در ایالت «آیوا» (4) دیده به جهان گشود. در بخشهای بعدی خواهیم دید در زمان تولد بورلاگ، برنامههای غذای جامع راکفلرها آغاز شده بود.
او تا 19 سالگی در مزرعه 106 هکتاری پدربزرگ و مادربزرگ خود زندگی میکرد. مهمترین فعالیتهای این مزرعه را ماهیگیری، شکار، پرورش ذرت و جو و همچنین پرورش گاو، خوک و مرغ نوشتهاند. نورمن تا کلاس هشتم را در یک مدرسه روستایی یک کلاسه گذراند؛ این مدرسه که قدمتش به 1865 میلادی بازمیگردد هماکنون توسط بنیاد میراث نورمن بورلاگ (5) خریداری شده است.
در سال 1933 نورمن موفق شد علیرغم مردود شدن در آزمون ورودی، با شرایطی در کالج عمومی «دانشگاه مینهسوتا» (6) ثبتنام کند. پس از دو فصل، او به کالج جنگلداری کشاورزی منتقل شد. وی در این زمان عضو تیم کشتی دانشگاه مینهسوتا بود. بورلاگ برای تأمین مخارج تحصیلش بهنوعی در سازمان جنگلداری بورسیه شد.
تنها یک ماه مانده به پایان دوره کارشناسی، نقطه عطفی در زندگی نورمن اتفاق افتاد. وی در یک سمینار با عنوان «دشمنان کوچک متغیر و نابودگر محصولات غذایی ما» (7) توسط استاد پیشتاز ژنتیک گیاهی آمریکا الوین استکمن (8) شرکت کرد. او نظر استاد ارائهدهنده را درباره این که در آینده روی آسیبشناسی جنگلها کار کند جویا شد. استکمن به او توصیه کرد روی بیماریشناسی گیاهی کار کند.
این توصیه سرآغاز تحصیل نورمن بورلاگ در زمینه بیماریشناسی (کارشناسی ارشد) و ژنتیک گیاهی (دکتری) بود. وی در سال 1940 مدرک کارشناسی ارشد و در سال 1942 دکترای خود را در این رشته دریافت کرد. این ایام مقارن با جنگ دوم جهانی و در آستانه اعلام رسمی برنامه انقلاب سبز کشاورزی توسط راکفلرها بود؛ گرچه نام انقلاب سبز تا سال 1968 به این برنامه منسجم و سریع اطلاق نشد.
او در همان دانشگاه با همسر آیندهاش، مارگارت گیبسون (9) آشنا شد و زندگی مشترک 69 سالهاش را با او آغاز کرد. حاصل ازدواج آنها سه فرزند، پنج نوه و شش نتیجه تا 8 مارس 2007 بود؛ در این تاریخ همسر بورلاگ در 95 سالگی درگذشت.
بورلاگ جوان درحالیکه کمتر از 30 سال داشت درخلال سالهای 1942 تا 1944، برای طی دوره سربازی خود، بهعنوان میکروبیولوژیست در کمپانی «دوپونت» (10) در «دلور» (11) مشغول به کار شد. او قرار بود در زمینه باکتریکشها، قارچکشها و مواد نگهدارنده صنعتی و کشاورزی پژوهش کند؛ اما با آغاز جنگ او جهت حل برخی مسائل فنی جنگ به تحقیق پرداخت.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
با سلام و احترام
✅جهت بررسی جنگ شناختی ادراکی پیرامون تمدن مهدوی و جبهه مقابل آن تمدن شیطان مباحث این کانال را پیگیری کنید.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 هشدار: رسانه ها و انقلابی های عزیز، در روزها و ماه های آینده آماده کلیپ های ساختگی، تقطیع شده و حتی ساخته شده با هوش مصنوعی باشید، فتنه در راه است و فتنهگران مزوّر و مکّار هستند!
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
یک وعده از سوی تمدن مهدوی.mp3
474.5K
امشب ساکنان عرش همه منتظرند تا بهترین آرزو را آمین بگویند
اگر آمدن مولایمان آرزوی همه شیعیان باشد
فردا کنار ماست ان شاء الله
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
ویژه شب لیله الرغائب.mp3
1.43M
شب آرزوهاست و با هر زبان ، با هر عقیده
در هر کجا و هر زمانی که با امید از خدا خواهشی دارید
ما را بی نصیب از دعاهایتان نگذارید . . .
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 38
برنامه مکزیک
در دهههای 1920 و 1930 میلادی ارتباط نزدیک راکفلرها با محققانی همچون الوین چالرز استکمن و سیاستمدارانی چون ژاکوب (یعقوب) جورج هرار (12) و همچنین هنری والاس (13) برقرار بود. پیشرفتهای حمل و نقل متأثر از جنگ دوم جهانی موجب شد شرایطی فراهم شود که برنامههای کشاورزی راکفلرها در یک کشور بهعنوان پایلوت پیاده شود، تا بر همین اساس در صورت موفقیت برنامههای گستردهتر آنها برای کشاورزی شکل بگیرد؛ قرعهی اجرای این برنامه به مکزیک افتاد.
سال 1940، آویلا کاماچو (14) بهعنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور مکزیک قدرت را به دست گرفت. او هدف اصلی دولت در کشاورزی را رشد صنعتی و رشد اقتصادی اعلام کرد. در این شرایط هنری والاس، که در آن زمان از وزیر کشاورزی به معاون رئیسجمهور امریکا ارتقا یافته بود، هماهنگیهای لازم را با بنیاد راکفلر برای سرمایهگذاری در مکزیک انجام داد. بنیاد راکفلر نیز «استکمن» -استاد بورلاگ- و دو محقق پیشرو در کشاورزی را برای تهیه پروپوزال یک برنامه جامع همکاری با دولت مکزیک مأمور کرد. آنها پیشنهاد تشکیل یک سازمان جدید به نام دفتر مطالعات ویژه (15) را مطرح کردند؛ به این ترتیب که این سازمان بهعنوان بخشی از دولت مکزیک تشکیل شود و بنیاد راکفلر با مشارکت دانشمندان مکزیکی و آمریکایی آن را اداره کند. موضوع پیشنهادی این سه محقق برای این سازمان جدید، تمرکز بر توسعه خاک، ذرت و گندم و بیماریشناسی گیاهی بود.
این طراحی آنقدر مستحکم و مطلوب بود که طی تمام 7 دههی گذشته، مشارکت راکفلرها در کشاورزی کشورهای هدف عموماً با همین ساختار انجام میشود: تشکیل نهاد یا پژوهشکده دولتی (برای استفاده از منابع دولتی)؛ با پشتیبانی مدیریتی بنیاد راکفلر؛ و با مشارکت دانشمندان طرفین. (16)
استکمن در سال 1943 میلادی از طرف راکفلر، ژاکوب هرار را برای رهبری این پروژه انتخاب کرد. هرار بلافاصله استخدام بورلاگ را -بهعنوان رئیس برنامه تحقیقات مکزیک- در دستور کار قرار داد. بورلاگ بلافاصله پس از پایان خدمتش در دوپونت، در ژوئیه 1944 و پس از رد پیشنهاد دو برابری حقوق و دستمزد این کمپانی، سراسیمه به مکزیک رفت؛ او آنچنان عجله داشت که حتی همسر باردار و کودک چهارده ماهه خود را نیز برای رسیدن به مکزیک تنها گذاشت. او بهعنوان متخصص ژنتیک و آسیبشناس گیاهی در مکزیک مشغول به فعالیت شد و تا شانزده سال بعد از آن بهطور پیوسته مسئول فنی این برنامه بود؛ گرچه تا سالهای انتهایی عمرش، دو سوم هر سال را در مکزیک میگذراند.
درخلال این سالهای طولانی دشواریهای بسیاری برای اجرای برنامه گندم راکفلرها در مکزیک پیش آمد که بعضاً غیرقابل حل مینمود. عدم وجود تجهیزات و نفرات آموزش دیده و رویکرد خصمانه کشاورزان محلی به برنامه گندم از جمله مشکلات راکفلرها در مکزیک بود. بورلاگ خود در کتابش نورمن بورلاگ در گرسنگی جهانی (17) مینویسد:
«خیلی وقتها بهنظرم میرسید که پذیرش سِمَت در مکزیک یک اشتباه وحشتناک از سوی من بوده است.» (18)
در میان این مشکلات، بروز اختلاف بین بورلاگ و هرار نیز بعضاً بر مشکلات میافزود. در یکی از این موارد اختلافات تا آنجا بالا گرفت که بورلاگ از کارش استعفا کرد و با پادرمیانی استکمن به کار بازگشت.
با وجود این مشکلات نهایتاً برنامههای این تیم در خلال دهههای 40 و 50 به نتیجه رسید و بخش اعظم تولید گندم در مکزیک در سالهای ابتدایی دهه 1960 از انواع پاکوتاه تولید شده توسط تیم راکفلر بود. این بذرها میتوانست سود تجاری قابل ملاحظهای برای راکفلرها به همراه داشته باشد. همچنین موفقیت نسبی در این طرح سبب شد راکفلرها به فکر بیفتند که به سرعت بخشهای بعدی برنامهشان را اجرا کنند.
تأسیس مرکز تحقیقات برنج فیلیپین (19) با مشارکت بنیاد فورد (20) همچنین توسعه انقلاب سبز مکزیک به افریقا و هند و بعد از آن تأسیس مرکز بینالمللی اصلاح ذرت و گندم (21) از جمله فعالیتهای توسعهای راکفلرها در آن سالها بهشمار میرود که پس از موفقیت در مکزیک کلید خورد، و شبکهای از مراکز تحقیقاتی در این زمینه را به این واسطه پایهگذاری کرد. (22)
بورلاگ در جنوب آسیا
در خلال دهه 1960 میلادی، منطقه پرجمعیت شبهقاره هند چندین جنگ را با طرفهای مختلف -از جمله پرتغال، بوتان، پاکستان و چین- تجربه کرد. بنابراین ترس از قحطی در این کشورها، بهترین زمینه را برای دستاندازی راکفلر به مزارع این کشورها فراهم کرد.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
بررسی ویژه: «جنگ اقلیمی»
طی روزهای آینده، ذیل پروندهی «جنگ جهانی غذا» بررسیِ ویژهای در این زمینه انجام خواهیم داد تا ابعاد مسئله برای نخبگان و آحاد مردم روشن شود.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگی غروب امروز...
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅حاج مسعود پیرایش:
@hajmasoudpirayesh
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
دستور پدافندی فرمانده در مورد کرونا.mp3
2.76M
فرمان پدافندی امام خامنه ای فرمانده تمدن مهدوی در مورد آفند کرونایی تمدن شیطان...تا چه مقدار عمل کردید؟
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
دعای هفتم صحیفه سجادیه.mp3
4.05M
فرمان پدافندی واجب الاجراست...
ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش...
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
panahian98-01.mp3
955.9K
چرا مباحثی مثل جنگ جهانی غذا مهم می باشد؟؟؟
چرا باید در مورد جنگ شناختی ادراکی مباحثی مطرح گردد؟؟؟
آیا منتظر واقعی باید شناخت کامل از طاغوت داشته باشد؟؟؟
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
⭕️ چرا در آخرالزمان زمان زود میگذره ؟
💚 امام علی علیه السلام فرمودند: در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته میشود.هر سالی به قدرت یک ماه هر ماهی به قدر یک هفته، هر هفته ای به اندازه یک روز و هر روزی به قدر یک ساعت میگذرد. و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه میگردد.
📚 کنز العمال/ج۱۴/ص۲۴۴
🔻 ظهور بسیار نزدیک است.
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
panahian98-02.mp3
4.11M
چطور تمدن شیطان بر جوامع تسلط پیدا می کند؟؟؟
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham
جنگ جهانی غذا 39
در مارس 1962 تعدادی از لاینهای پاکوتاه گندم بهاره نورمن بورلاگ در مزارع مؤسسه تحقیقات کشاورزی هند (23) در «پوسا» (24) کاشته شد. یک سال بعد در مارس 1963 بنیاد راکفلر با هماهنگی دولت هند نورمن بورلاگ و رابرت گلن آندرسن (25) را جهت توسعه مسیری که در مکزیک آغاز شده بود به هند اعزام کرد. در پی این سفر آندرسن بهعنوان رئیس برنامه گندم بنیاد راکفلر تا سال 1975 در هند باقی ماند.
تیم راکفلر در هند با تلاش و مراقبت زیاد توانستند در سال 1965 دو گونه از ارقام گندم را به هند و پاکستان بفروشند. در این سال تنها 200 تن بذر گندم راکفلرها به هند و 250 تن به پاکستان وارد شد. درباره قیمت بذرهای هند در آن سال رقمی منتشر نشده اما با اینکه این اقلام در مکزیک آسیب دیده بود در ازای 250 تن بذر پاکستان، 100 هزار دلار دریافت شده است. به این ترتیب پیشقراولان راکفلر موفق شدند راه بذرهای تغییر یافته را به شبه قاره هند باز کنند. هند در سال 1966 میلادی 18 هزار تن و پاکستان در سال 1967 میلادی 42 هزار تن از این بذور وارد کرد. این یک موفقیت دیگر برای نورمن بورلاگ و تیم راکفلرها به شمار میرفت.
در این زمان، پس از موفقیت تجارت بذرها در مکانی خارج از مکزیک، توسعه بیشتر این بذرها به تبلیغات و پروپاگاندای جهانی نیاز داشت. لذا بلافاصله در سال 1968 ویلیام گاد (William Gaud) از آژانس پیشرفتهای بینالمللی ایالات متحده کار نورمن بورلاگ را انقلاب سبز نامید.
پس از این نامگذاری بلافاصله در سال 1970 جایزه صلح نوبل (26) به بورلاگ اعطا شد. رئیس وقت کمیته جایزه نوبل هنگام اهدای جایزه گفت:
«نورمن بورلاگ، بیش از هر فرد دیگری برای گرسنگان جهان نان فراهم کرده است و دلیل دادن جایزه صلح نوبل به او این است که ما امیدواریم رفع گرسنگی، صلح به همراه آورد.» (27)
به این ترتیب راکفلرها برای نجاتبخش خواندن این تکنولوژی، از بورلاگ یک قدیس و اسطوره ساختند و او را پدر انقلاب سبز نامیدند؛ با تبلیغات وسیعی شایع کردند که خدمات بورلاگ در صنعتی شدن کشاورزی کشورهای فقیر طی سالهای دهه 60 قرن بیستم میلادی جان (تعداد رُندِ) یک میلیارد انسان را نجات داده است!
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد (ص):
👉 @mogham