بعدشم تلوزیونی بسازم که بشه از توس هر چی نشون داد و دلت کشید برداری
هدایت شده از ماتیلدا در دشت توت فرنگی۲🌈🍓
منم به عنوان کارمند استخدام کن بلکه یه پولی در بیارم
عشق پرسه زد..
از کنار کوچه تنگ و ترشی گذر کرد؛
نورش بر چهره کسی نتابید ،دردش آمد، از کوچه صدای سوزش دل و زخم بیگناهی شنید.
دردش آمد.
پارک.خانه.دکان.خیابان...کوچه.
نورش سوی نداشت.
کسی جریانس را حس نکرد.
تحویل نگرفت.
بیشتر دردش آمد.
عشق جریان نداشت.
عشق دیگر پرسه نزد.
هدایت شده از رُزی دختری در محوطه ی هاگوارتز؛
تو اصلا تنبل نیستی!
تو اصلا خنگ نیستی!
تو اصلا ضعیف نیستی!
تو اصلا بی اراده نیستی!
فقط یه مدت،یه مدت خیلی کوتاه.
خسته بودی و دچار اشتباه شدی!
الان تصمیم گرفتی که پاشی.