شعر زندگی من است.
حرف های تو مایه های اصلی این زندگی است...
#شاملو
📔🖌@mohaabbaat
۲۴ مهر ۱۴۰۱
۲۴ مهر ۱۴۰۱
چه سود از عشق ؟ جایی که در آن خشکید چشمانم و باج خویش میگیرد سر احساس از جانم بجز آه و ملال از عشق کاری بر نمی آید ولی در آن به نام تو چه میخواهم نمی دانم #مجید_روحی
📔🖌@mohaabbaat
۲۴ مهر ۱۴۰۱
༻ کوچه باغ شعر ༻
چه سود از عشق ؟ جایی که در آن خشکید چشمانم و باج خویش میگیرد سر احساس از جانم بجز آه و ملال از عشق ک
ارسالی مخاطب عزیز کوچه باغ شعر🌹🌹🌹تشکر
۲۴ مهر ۱۴۰۱
من ابر شدم گریه شدم شانه شدی تو؟!
یک شانه ی بی منت و مردانه شدی تو؟!
آشفتگیِ خاطرِ من هیچ، اقلاً...
گیسوی پریشانِ مرا شانه شدی تو؟!
مجنون نشدی، هرچه که لیلا شدم از عشق
آواره یِ شهرِ تو شدم خانه شدی تو؟!
حوایِ تو بودم نشدی آدم من، حیف!!!
از شوق شدم بلبل تو، دانه شدی تو؟!
تاریک شدی، نور شدم هر شبِ ابری...
شمعت شدم و ماهِ تو، دیوانه شدی تو؟!
من شانه شدم تا تو بباری غم خود را
آن وقت که من گریه شدم شانه شدی تو؟!🍁
📔🖌@mohaabbaat
۲۴ مهر ۱۴۰۱
۲۴ مهر ۱۴۰۱
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
حسین منزوی
📔🖌@mohaabbaat
۲۴ مهر ۱۴۰۱
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
گر از یادم رود عالم ، تو از یادم نخواهی رفت..
📔🖌@mohaabbaat
۲۴ مهر ۱۴۰۱
༻ کوچه باغ شعر ༻
قدم قدم دنبال رد پات تو بارون🚶🏻♂️🌧
آهسته در این نم نم باران بغلم کن !!
مردم همه خوابند ! تو یک" آن "بغلم کن ...
۲۴ مهر ۱۴۰۱
«چشمهایش قهوهای بود و به حق فهمیده ام...
قهوه از سیگار و قلیان اعتیاد آور تر است»
📔🖌@mohaabbaat
۲۴ مهر ۱۴۰۱
خدایاااا نارفیقان رااا رفیقانی نارفیق ده ،،، تابدانند نارفیقان با رفیقان چه کرده اند...
درکف مردانگی باید شمشیر کشید ،،، حق را از دهان شیر بیرون کشید...
از نخل برهنه سایه داری نطلب ،،، از مردم این زمانه یاری نطلب...
سوخته دلان را فقط میبایست آب غسال خانه بر آتش دلشان ریخت تا شاید آتش سینه اشان کم شود...
📔🖌@mohaabbaat
۲۴ مهر ۱۴۰۱
۲۴ مهر ۱۴۰۱