#رمان_هاد
پارت۸۶
هادی روش مخصوص خودش را داشت وشروین مجبور دقت بیشتری خرج کند. این رقیبش مثل شاهرخ نبود که بتوان با یک شروع انگلیسی ساده و یا یک دفاع سیسیلی بازی را پیش برد یا شکستش داد. بالخره موقعیتی را که منتظرش بود به دست آورد. با یک کیش دوجانبه توانست اسب هادی را که اچمز وزیر ود از میدان به در کند و بعد از آنکه هادی رفع کیش کرد با یک حرکت فیل، وزیر هادی را هم حذف کرد. یک ستون بازدر سیستم هادی نقطه ضعفش به شمار می رفت که با یک حرکت شاه قلعه بزرگ، شاه هادی به گوشه صفحه رانده شد و بعد ...شروین اسبش را کنار وزیر گذاشت و گفت :
- کیش
شاهرخ ادامه حرفش را گرفت:
- و مات. شاگرد منه دیگه. منم همین روش رو می خواستم برم اما اشتباهی به جای اسب فیل رو گذاشتم
هادی نگاهی به شاهرخ کرد. شاهرخ ابرویی بالا برد.
-به جون ماهی هام
و رو به شروین گفت:
-مگه من این روش رو بهت یاد ندادم؟
شروین که مهره ها را جمع می کرد و در جعبه می گذاشت سری به علامت تائید تکان داد و گفت:
-چرا
شاهرخ رو به هادی گفت:
-بیا، نگفتم
و شروین ادامه داد
- راست می گه. اولین بار روی این امتحان کردم و جواب داد. البته راحت تر از تو باخت
هادی خندید. شاهرخ هم با حالتی بی تفاوت گفت:
-یاد دادن یاد دادنه، فرقی نداره که. اگه من نبودم نمی دونستی ضریب اطمینانش چقدره
شروین جعبه را زیر میز گذاشت.
- دقیقاً، درست مثل مسئله ها. مسئله حل کردنت بهتره
- مثلاً استاد ریاضی ام
هادی پرسید:
-قضیه مسئله چیه؟
شروین شروع کرد به تعریف کردن! آشنایی اش با شاهرخ و قضیه پیچ خوردن پای شاهرخ، حساسیتش به گچ، مسئله ها ، بیهوشی و ... را مفید و مختصر برای هادی تعریف کرد. شروین که گویا پس از سالها گوشی برای شنیدن حرف هایش پیدا کرده بود با شادی کودکانه ای مشغول تعریف کردن ماجراهایش با شاهرخ بود. هر از گاهی هادی چیزی می گفت وشروین قهقهه می زد.
وقتی داشت ماجرای سگی را که توی کوه شاهرخ به خیال مریض بودن بهش نزدیک شده بود تا برایش غذا بیندازد و سگ خواب از صدای شاهرخ بیدار شده بود و دنبالش کرده بود را تعریف می کرد آنچنان می خندید که اشک از چشم هایش جاری شده بود. شاهرخ با دیدن خنده های شروین واقعاً خوشحال می شد. احساس می کرد وابستگی عجیبی به این پسر چشم تیله ایپیدا کرده است! پسری با چشمان خمار و موهایی که اکثر مواقع به هم ریخته بود و شانه ای جزدست های شروین به خود نمی دیدند. دماغی کشیده و دندان هایی که موقع حرف زدن از هم باز شان نمی کرد برای همین حرف زدنش شکل خاصی پیدا می کرد. .نسبتاً چهارشانه بود و هم قد شاهرخ ولی بر خلاف او با قدم هایی تند راه می رفت. گهگاهی که از حالت کسل و خمیده اش بیرون می آمد معلوم می شد چقدر پرانرژی است ولی بیشتر مواقع افسردگی بر همه وجودش تأثیر می گذاشت اما حالا هیچ خبری از آن کسالت نبود. در همین حین شروین که از فرط خنده دل درد گرفته بود دستش را روی دلش گذاشت و با نفس هایی منقطع گفت:
- ببخشید ... ببخشید ... من باید برم اروپا! خیلی فوریه
و از اتاق پرید بیرون. وقتی رفت هادی رو به شاهرخ گفت:
- خیلی محو تماشا بودی! اشتباه گرفتی اخوی
شاهرخ نیشخندی زد ولی جواب نداد.
- بهش عادت کردی؟
شاهرخ بدون اینکه سربلند کند جواب داد:
- آره
هادی با مکثی کوتاه پرسید:
-شبیه فرهادِ، نه؟
شاهرخ سربلند کرد و در چشمهای هادی خیره شد اما خیلی کوتاه. با اینکه هادی از او کوچکتر بود اما نسبت به او شرم عجیبی در خودش احساس می کرد. سرش را پائین انداخت.
- خیلی، مخصوصاً حرف زدنش و چال صورتش موقع خندیدن. شباهتش منو یاد گذشته میندازه. من و فرهاد خیلی به هم وابسته بودیم. گاهی دوست دارم بغلش کنم و بزنم زیر گریه
شروین وارد اتاق شد:
- اوه! اوه! اینجا چه خبره؟ دو دقیقه تنهات گذاشتم
بعد نشست و ادامه داد:
-بهت می گم از تنهائی مخت هنک کرده می گی نه
و رو به هادی گفت:
-باید به فکری به حالش بکنیم. می ترسم بچه از دست بره
هادی خندید و گفت:
-فعلاً فقط هوس بغل کردن تو به کلش زده، هنوز خیلی خطری نشده
ادامه دارد....
✍ میم - مشکات
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1
#نهج_البلاغه
♨️ذهن، ظرف بی نهایت علم❗️
⚡️اکثر ما مطالبی در مورد سلولهای خاکستری ذهن شنیده ایم؛ اینکه فعالسازی آن سلول ها باعث تقویت هوش و حافظه خواهد شد؛
⚡️و یا به تجربه دیده ایم، که هر چه از مغز و ذهن و حافظه ی خود بیشتر کار بکشیم و استفاده کنیم، بیشتر تقویت خواهد شد و گستره بیشتری از علوم را در خود جای خواهد داد!
💟 امام امیرالمومنین _علیه السلام_ در بیان زیبایی این مساله را اینگونه بیان می فرمایند:
🍃 هر ظرفي با ريختن چيزی در آن پر می شود،جز ظرف دانش؛ كه هر چه در آن جای دهی، وسعتش بيشتر می شود.
/حکمت 205/
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🌾 #گل_نرگس نظرے کن که
🌼جھــ🌍ـان بیتاب است!
🌱روز و شب چشـ👁ـم همہ
🌸 #منتظر ارباب است..
🌾 #مھدےفاطمہ
🌼پس کی بہ جھان می تابی⁉️
🌱نور زیبای #تو یک جلوه اے
🌸از محراب است💫
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1
محبت خدا
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم15 نماز مودبانه ➕✔💢🔹✅ استاد پناهیان: قدیما ما جوان بودیم ایام جبهه بود
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم16
یه گوشه از آداب نماز
👌✅🚩
استاد پناهیان:
در نماز زمانی که ایستاده اید نگاهتون باید به کجا باشه؟
↙
" به محل سجده یعنی مهر."
زمانی که میروید به رکوع باید نگاهتون کجا باشه ؟
اگه موقع رکوع چشمت به مهر باشه پلکت میاد بالا
اونوقت بی ادبیه ها...
⏬
آدم اینقدر پیش خدا چشمشو نمیاره بالا☺
یعنی همون: پاتو جفت کن توی سربازی!
💢✌💢
تو رکوع باید نگاهتو بدوزی به پایین پاها ...
ای رکوعت شاخه ی پر باردل/
ای تواضع از نگاه تو خجل/
بر دو کتفم داغ قربانی بزن/
یا به سر تاج سلیمانی بزن...
🔹🔸👑
نماز رعایت ادبه . وقتی تشهد می خونید نگاهتون باید کجا باشه ؟
اگه به مهر باشه چشمت دوباره زاویش زیاد میشه!
توی تشهد اگه نگاهت به مهر باشه، "زاویه ی پلک چشم میاد بالا" بازم بی ادبیه!
ادب رو رعایت کن.
باید به زانوهات نگاه کنی وقت تشهد.چشمتو به مهر ندوز...
🚩🔸🔸🔸🌍
آداب نماز خیلی مهم هست. بعضیا بدون رعایت ادب میخوان از همون اول عشق بازی کنن با خدا
تو اول باید حساب ببری از خدا. بعدش لذت معنوی خودش میاد....
🌺🌺🌺
نمازت رو مودبانه بخون تا فایده ی نماز رو ببری.
دنبال عشق بازی با خدا نباش فعلا.
یه مدت باید فقط از خداوند متعال حساب ببری.
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1
#آزادی_انسان 🌱🌱
3⃣9⃣
#بندگی_خدا
👆یگانه عامل معنوی و روحی که اگر بر وجود انسان حکومت بکند ، حکومت او #عین_آزادی است و آن حکومت ، دیگر برای او بردگی و اسارت و محکومیت و ذلت و سرافکندگی نیست ، خداست ؛
یعنی انسان بنده ی خدا باشد .👉
لازمه بندگی خدا چیست ؟ آیا این است که من برده و محکوم و ممنوع باشم و مانعی جلوی من نباشد ؟
نه این بندگی ، یگانه بندگی ای است که همه مانع ها و سدها را بر می دارد و جاذبه او انسان را به طرف بالا می کشاند :
(یا ایها الانسان انک کادح و الی ربک کدحا و ملاقیه ) انشقاق/6
بنابراین ، کلمه (لا اله الا الله ) -- که دعوت اسلام از اینجا شروع شد --یک دعوت مرکب است از دو جزء :
سلب و ایجاب ، نفی و اثبات ، آزادی و بندگی ، عصیان و تسلیم .
نیم اول : دعوت ، عصیان و تمرد است
نیم دیگر : تسلیم و انقیاد.
✅✅
ما کلمه #ایمان را زیاد شنیده ایم ؛ از ایمان فقط جنبه #تسلیم_ش را می دانیم ،
در صورتی که قرآن هرگز ایمانی را که فقط تسلیم باشد و در کنار تسلیم ، #عصیان و تمرد نباشد ، نمی پذیرد.
🌱🌱🌱
در راستای شناخت#اسلام_ناب 👉
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1
#آزادی_انسان 🌱🌱
4⃣0⃣
غیر از (لا اله الاالله)
در آیه الکرسی می خوانیم :
(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی).
ببینید ! #کفر و #ایمان با همدیگر #توام شده است .
آن کسی که به #طاغوت_کفر و #عصیان می ورزد و #ایمان به #خدا دارد .
ایمان به خدا ، همیشه توام با کفر است .
یک موحد واقعی باید کافر باشد ، اگر کافر نباشد ؛ نمی تواند مومن باشد؛
اما #کافر به #ماسوی و #مومن به #حق.
👆 به همین دلیل است که اسلام توانست ، #آزادی_واقعی به مردم و بشریت بدهد.
هم #آزادی_معنوی و هم #آزادی #_اجتماعی.
و #وابستگی آزادی معنوی و آزادی اجتماعی به هم را بیان کردیم
و گفتیم تا بشریت آزادی معنوی نداشته باشد نمی تواند آزادی اجتماعی داشته باشد. 👌✅
🌱🌱🌱
در راستای شناخت#اسلام_ناب 👉
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1
#نهج_البلاغه
💟 امام علی _علیه السلام_ می فرمایند:
📝 چون روايتي را شنيديد، آن را بفهميد عمل كنيد؛ نه اینکه بشنويد و نقل كنيد!
زيرا راويان علم فراوان، و عمل كنندگان آن اندكند!
/حکمت 98/
در مسایل مربوط به وحی و کلام معصومین سه مرحله وجود داد:
🔸نخست نقل روایت؛ سپس فهم آنها؛ و بعد از آن عمل به محتوا و مفهوم آن.
امام در گفتار بالا گوشزد می کنند که نه روایت به تنهایی کافیست نه مجرد عقل و فهم آن، بلکه مهم پوشاندن لباس عمل به آنچه فهمیده و درک کرده است!
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1
#پیام_معنوی
🌎 دنیا طلبی 🌏
💢 محبت داشتن به دنیا طبیعی است اما توانایی دل کندن از آن هم طبیعی است؛
🔰 به دلیل آن که انسان با دنیا طلبی شروع می کند
اما نمی تواند در دنیا دوستی باقی بماند.
♻️ باید دید دنیا برای هر کسی کی و چگونه به پایان می رسد و انسان از آن دلزده می شود.
💠 بعضی ها با تحمل رنج و سختی، از دنیا دلزده می شوند، و بعضی ها با تفکر در آخرت و...
🌴💎 علیرضا پناهیان 💎🌴
http://eitaa.com/joinchat/3071213572C618cfd91f1