محبت خدا
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 99 استاد پناهیان 💠 آقا داماد نشسته ، سرش و انداخته پایین ، چایی برا
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 100
استاد پناهیان
💠 دوستان من الان یک روایتی براتون بخونم ،
شما اهل محبتید ،
ان شاءالله حساب خودم را با تمام بزرگواران و سروران خودم تصفیه خواهم کرد .
🌀 اما قبل از اینکه روایت بخونم به شما دوستان بزرگوار بگم ، الان خداوند متعال تو این جلسه داره به کی نگاه میکنه ؟
❓❓❓
به کی ؟
به همه ؟ نه ...
به تو نگاه میکنه . ✅
هرکدوم از شما بگین به من .
به بنده هم داره نگاه میکنه .
خدا میگه حالا اینار وگفتی ، حالا بیا بیرون تا بهت بگم .
به شما چی میفرماید ؟
اینا رو شنیدی ، حالا بیا بیرون خودمم کمکت میکنم .
من خودم گفتم اینارو بهت بگه ، دلم برات تنگ شده بود ، گفتم دیگه فاصله بسته .
💕💕
الان خدا داره به کی نگاه میکنه ؟
الان این حرفها بخاطر کی داره زده میشه ؟
خدا از این جلسه که برید بیرون ، به کی میگه ؟
خب شنیدی ؟
من این حرفا رو گفتم بخاطر تو بگه .
خدا این حرفا رو بخاطر کی داره تو این جلسه مطرح میکنه به زبان من حقیر میندازه ؟
تک تکتون آره ؟
آقا داماد جلسه ما کیه ؟
تک تک شما ، باریکلا .
👏👏👏
تو رو خدا به خاطر نماز به دیگران نگاه نکنید.
منم پیشت بد نماز خوندم نرو اونطرف بگو ایشون که روحانی بود ،
زیاد خوب نماز نخوند من چه جوری بهتر از اون بخونم ؟
تو نماز خوب خودت و بخون ☝️✅
ماهاییم که نماز همدیگه رو خراب میکنیم ، به هم دیگه نگاه ، میکنیم
میگیم ما هم مثل دیگران .
چه سم مهلکیه ...،
شما که ماشاءالله هزار ماشاءالله اهل فهمین ، اهل فضلید.
🌀 یک بیابان گرد ، اومد پیش امیرالمومنین
گفت :
یا علی ، درجات اهل محبت رو برای من مطرح کن .
چند درجه داره ؟ کلاس اولش و بگو ، کلاس دومش و بگو ، کلاس سوم تا مراتب عالی .
اقا امیرالمومنین (ع) فرمودند که :
کمترین درجه اهل محبت ، سه تا شرط داره .
گناهش رو خیلی بزرگ میشمره ، چه گناه انجام داده باشه چه نه ، گناه انجام دادن براش خیلی سنگینه ،
🔥🔥🔥
دوم ، طاعت و عبادت و هرچی کار خوبه سبک میشماره ، و سومین ویژگی خودش و آقا داماد عالم هستی میدونه .
احساسش اینه ،
غیر من ، خدا از هیچکس دیگه نمیخواد حساب برسه ، فقط میخواد از من حساب برسه .
فدات بشم من به بقیه چیکار دارم ؟ مثل بقیه زندگی کنم .
🌺✅🌺✅🌺
@mohabbatkhoda
استاد پناهیان؛ نماز اول وقت با انعطاف بخوان.mp3
473.4K
معرفت نماز
🏵 نماز اول وقت با انعطاف یعنی چه؟
#استاد_پناهیان
🌺🌺🌺🌺🌺
@mohabbatkhoda
💌 #بیان_معنوی
⚠️حسرت گذشته و یأس از آینده، دو تیغ نابودکننده
💢حسرت، گذشتۀ انسان را #نابود میکند و یأس، آینده را از بین می برد.
♻️ شکر گذشته را #زنده میکند و امید آینده را؛
با شکر گذشته و امید به لطف خدا در آینده حیات مضاعف نصیب انسان میشود✳️
#استادپناهیان
#انگیزشی
@mohabbatkhoda
#قسمت ۳۵۳
خوردم و با صدایی که از شدت بغض خیس خورده بود، گفتم: »اگه جواب ندم،
بیشتر دلش شور میافته.« و با اشتیاقی عاشقانه گوشی را از دست لعیا گرفتم.
تمام سعی ام را کردم که صدایم بوی غم ندهد و با رویی خوش سلام کردم که نشد
و پیش از آنکه جواب سلامم را بدهد، با نگرانی پرسید: »چی شده الهه؟ حالت
خوبه؟« در برابر غمخوار همه غمهایم نتوانستم مقاومت کنم که طنین گریه هایم
در گوشی شکست و دلواپسی اش را بیشتر کرد: »الهه! چی شده؟« و حالا که دلش
پیش دل من بود، چه با کی از آزار روزگار داشتم که میان گریه به آرامی خندیدم
ِ و گفتم: »چیزی نیس، دلم برای مامان تنگ شده!« و حالا دل او قرار نمیگرفت
و مدام سؤال می ِ کرد تا از حالم مطمئن شود و دست آخر، لعیا گوشی را از دستم
گرفت و با کلام قاطعانه اش، خیال مجید را راحت کرد: »آقا مجید! من پیشش
هستم، نگران نباشید! چیزی نیس، دلش بهانه مامان رو گرفته بود!« و آنقدر به
لعیا سفارش الهه اش را کرد تا بالاخره قدری قرار گرفت و باز لعیا گوشی را به دستم
داد تا از جام عشق و محبت، جانم را سیراب کند و تنها خدا میداند که همین
مکالمه کوتاه کافی بود تا نقش غم از قلبم محو شده و دلم به حضور همسر مهربانی
که پروردگارم نصیبم کرده بود، آرامش بگیرد.
@mohabbatkhoda
#قسمت ۳۵۵
پیش چشمانمان آبی زیبای دریا بود و زیر پایمان تن نرم و خیس ماسههای
ساحل، و سرانگشت نرم و با طراوت باران بر سرمان دست میکشید تا ایمان
بیاوریم که پروردگارمان برایمان از هیچ نعمتی دریغ نکرده است. حالا ساعتی میشد مژدگانی
ِ نعمت که نه، برکت تازهای را در زندگیمان شنیده بودیم که نازنین
خفته در وجودم، همانطور که مجید دلش میخواست، دختری پُر ناز و کرشمه
بود و مجید چه ذوقی میکرد و چقدر قربان صدقه اش میرفت و من که بازنده شرط
ِ بندی بر سر پسرم شده بودم، سرمست حضور دخترم، شادتر از هر برنده ای، صورت
ظریفش را پیش چشمانم تصور میکردم که در خیالم از هر فرشتهای زیباتر بود. از
وقتی نتیجه سونوگرافی را گرفته بودیم، با اینکه باران میبارید، به خانه نرفته و به
@mohabbatkhoda
#قسمت ۳۵۴
سوار بر دستههای عزاداری از خیابان اصلی میگذشت و نغمه شورانگیزش تا
عمق خانه نوریه وهابی میرسید، کافی بود تا چشمان کشیده و پر غوغای مجید را
به ساحل آرامشی عمیق و شیرین برساند. مثل اینکه در این کنج غربت، نوای
نوازشی آشنا به گوش دلش رسیده باشد، نقش غم از صورتش محو شد و در عوض
وجود نوریه را به آتش کشید که از جایش پرید و با قدمهایی که از عصبانیت روی
زمین میکوبید، به سمت پنجرههای قدی اتاق پذیرایی رفت و درست مثل همان
شب عاشورا، پنجرهها را به ضرب بست و با صدایی بلند اعتراضش را اعلام
میکرد: »باز این رافضیهای کافر ریختن تو خیابون!« چشمم به مجید افتاد و دیدم
که با نگاه شکوهمندش، نوریه و تعصبات جاهلانه اش را تحقیر میکند و در
عوض، پدر برای خوش خدمتی به نوریه، همه اعتقادات اهل سنت را زیر پا نهاد و
مثل یک وهابی افراطی، زبان به توهین و تکفیر شیعیانی که برادران مسلمان ما
بودند، دراز کرد: »خا ک تو سرشون! اینا که اصلاً مسلمون نیستن!« و برای هر چه
شیرینتر کردن مذاق نوریه، کلماتش را شورتر میکرد: »خدا لعنتشون کنه! اینا یه مشت کافرن که اصلا
ً خدا رو قبول ندارن!« مات و متحیر مانده بودم که پدر اهل
سنتم با پشتوانه شصت سال زندگی در سایه مکتب سنت و جماعت، چطور در
عرض دو ماه، تبدیل به یک وهابی افراطی شده که به راحتی دسته ای از امت
اسلامی را لعن و نفرین میکند! مجید با همه خون غیرتی که در رگهایش
میجوشید، مقابل پدر قد کشید و شاید رنگ پریده و نگاه لرزان از ترسم، نگذاشت
به هتا کیهای پدر پاسخی بدهد. از کنار نوریه که در بهت قیام غیرتمندانه مجید،
خشکش زده بود، گذشت و لابد التماسهای بیصدایم را شنید که در پاشنه در
توقف کوتاهی کرد و با خداحافظی سردی از اتاق بیرون رفت. پدر دسته مبل را زیر
انگشتان درشت و استخوانی اش، فشار میداد تا آتش خشمش را خاموش کند و حتما
ً در اندیشه آرام کردن معشوقهاش دست و پا میزد که چشم از نوریه بر
نمیداشت. آنچنان سردردی به جانم افتاده و قلبم طوری به تپش افتاده بود که
توان فکر کردن هم از دست داده و حتی نمیتوانستم از روی مبل تکانی بخورم که
@mohabbatkhoda
♨️حضرت امام خمینی(ره) :
❗️ما اگر یک رئیس جمهوری داشته باشیم که ناباب از کار در بیاید، همه چیزها از بین میرود.
حالا هم ما مبتلا هستیم به تفاله هایش. برای هر فردی از افراد این ملت تکلیف است که حفظ کند اسلام را. مبادا مبتلا بشویم به یک نفر نابابی که ما را بخواهد ببرد طرف امریکا.
صحیفه امام، ج ۵۱، ص ۷۱-۵۱
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#اطلاعیه
⭕️ با توجه به ترک فعل وزارت ارتباطات در تحقق شبکه ملی اطلاعات از قوه قضائیه خواستاریم که
وزارت ارتباطات طبق قانون مصوب، در این خصوص پاسخگو باشد و آقای آذری جهرمی در دادگاه جمهوری اسلامی محاکمه شود.
👇🏼👇🏼💥🚫
https://www.farsnews.ir/my/c/47900
💥 #انتشار_عمومی