eitaa logo
کتابخانه علامه محدث نوری
135 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
32 فایل
وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِيعَتِهِ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌من از دست مسئولین ناراحتم، در انتخابات شرکت نمی کنم ‌استدلال قرآنی حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی درباره لزوم شرکت در انتخابات http://eitaa.com/mohaddesnouri
آسیب همنشین بد برای فرزندان.mp3
4.78M
🔰 فرزندم گوشی شخصی داشته باشد؟ 🔰تا چه سنی گوشی تهیه نکنم؟ 🔰آسیب فضای مجازی 🎙 کارشناس خــ🌱 ـــانواده و مدرس دانشگاه @Al_Mansour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺مرده شور این سلطنت که من، شاه آن ام تاج الملوک همسر اول رضاخان و مادر محمد رضا شاه می گوید: یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: مادر جان! مرده شور این سلطنت را ببرند که من شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده اند ویتنام! آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکا ..... ملکه پهلوی و استعمار @Al_Mansour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 چه فرقی میکنه به کی رأی بدیم وقتی حکومت هرکی را که دلش بخواهد سر کار میاره؟ @Al_Mansour
🔺دستاوردهای انقلاب اسلامی(۲) بهداشتی و پزشکی http://eitaa.com/mohaddesnouri
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ این حجم غم در سینه اش جا نمیشد که رنگ لبخند از لبش رفت.. و غریبانه شهادت داد _سعد میکرد میخواد کنار مردم سوریه مبارزه کنه، ولی اومدیم تا کنار مردم سوریه جلو این حرومزاده ها مقاومت کنیم!👍 و نمیدانست دلِ تنها رها کردن مصطفی را ندارم..😞 که بلیطم را از جیبش درآورد،نگاهی به ساعت پروازم کرد و آواری روی سرش خراب شد که دوباره نبودنم را به رخم کشید _چقدر دنبالت گشتم زینب!😒 از حسرت صدایش دلم لرزید،.. حس میکردم در این مدتِ بیخبری از خانواده، خبر خوبی برایم ندارد.. و خواستم پی حرفش را بگیرم... که نگاه برّاق و تیزش🔥😈 به چشمم سیلی زد... خودش بود،...😱😰 با همان آتشی که از چشمان سیاهش شعله میکشید..🔥😈 و حالا با لباس سفید پرستاری در این راهرو میچرخید.. که شیشه وحشتم درگلو شکست... نگاهش به صورتم خیره ماند و من وحشت زده به پهلوی ابوالفضل کوبیدم _این با تکفیریهاس!😱😰😢😱😵 از جیغم همه چرخیدند..👥👥👥👥😱😱😨😰😰😰 و 🔥بسمه🔥 مثل اسفند روی آتش میجنبید بلکه راه فراری پیدا کند.. و نفهمیدم ابوالفضل با چه سرعتی از کنارم پرید... دست بسمه از زیر روپوش به سمت کمرش رفت و نمیدانستم میخواهد چه کند...😰😱 که ابوالفضل هر دو دستش را از پشت غلاف کرد...😡 مچ دستانش بین انگشتان برادرم قفل شده بود و مثل زوزه میکشید، ابوالفضل فریاد میزد تا کسی برای کمک بیاید و من از ترس به زمین چسبیده بودم....😱😰 مردم به هر سمتی فرار میکردند... و دو مرد نظامی طول راهرو را به طرف ما میدویدند... دستانش همچنان از پشت در دستان ابوالفضل مانده بود،.. یکی روپوشش را از تنش بیرون کشید... و دیدم روی پیراهن قرمزش کمربند انفجاری...😱😱😱😰😰😰 ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ http://eitaa.com/mohaddesnouri
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸سمیه خان بانوی تازه مسلمان: ✅وقتی تاریخ را خواندم فهمیدم راهی جز شیعه شدن ندارم، اما دوستان اهل سنتم می گفتند شیعه منحرف است و باید توبه کنم آنها هیچ چیز از کربلا نمی دانستند هیچ چیز از غدیرخم نمی دانستند ☝تازه مسلمانان و رهیافتگان _______________ @Al_Mansour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا