🌸 نگینه اکبر خان
بانوی تازه مسلمان روس:
✅ حجاب سلاح زن است.
☝️تازه مسلمانان و رهیافتگان
https://rahyafteha.ir
_______________
🏳اَینَ المنصور
https://eitaa.com/joinchat/4125556938Cb1af662960
#نهج_البلاغه
▫️وَالتَّقْصِيرُ فِى حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيهِ غَبْنٌ
🟤كوتاهى در حُسن عمل با وجود اطمينان به پاداش (الهى) براى آن، غبن و خسارت است.
✍اشاره به اين كه اگر انسان شك در معاد و ثواب و عقاب داشته باشد كوتاهى او در انجام كارهاى نيك ممكن است قابل توجيه باشد اما افراد باايمان كه معاد را باور كرده و به ثواب و جزاى الهى ايمان دارند آن هم ثواب هاى بسيار عظيمى كه تناسبى با مقدار عمل انسان ها ندارد بلكه فقط مناسب فضل و الطاف الهى است اگر در انجام كارهاى نيك كوتاهى كنند به راستى عجيب است و اين همان غبن و خسارتى است كه انسان با دست خود بر خويشتن وارد مى كند.
حقيقت غبن آن است كه انسان سرمايه اى را از دست دهد و نتواند معادل يا بيش از آن به دست آورد و نيز فرصت مناسبى براى به دست آوردن سود كلانى در اختيار او باشد اما فرصت را از دست دهد و آن سود را تحصيل نكند; اين ها همه مصداق غبن است.
📘حکمت_384
🏴💐🥀💐🥀💐🥀💐
🌸 هر روز با قرآن 🌸
☀️اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.
💎خداوند نور آسمانها و زمین است. و مَثَل نورش همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پرفروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى (شفاف و درخشنده) همچون ستاره اى فروزان، چراغى که افروخته مى شود از (روغن) درخت پربرکت زیتونى که نه شرقى است و نه غربى. روغنش (آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود. نورى است بر فراز نورى.و خدا هرکس را بخواهد با نور خود هدایت مى کند، و خدا براى مردم مثل ها مى زند و خداوند به هر چیزى داناست.
📗نور/۳۵
🏴💐🥀💐🥀💐🥀💐
12.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۹۰۰ میلیون پول داده بی ام و خریده ولی ۱۰ میلیون نداشته بده حق اشتراک تلویزیون بگیره!!!😐
خالی بندی شاخ و دم ندارد!!
#باغ_اروپا
📝 پاورقی
@jahad_tabein
☘️موکب باب الحوائج شهرستان نور ۱۴۰۲:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً)
ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
🔻لیست اقلام مورد نیاز موکب باب الحوائج شهرستان نور جهت اربعین حسینی علیه السلام:
۱. کشمش۳۰ کارتن
۲. ظرف غذای یکبار مصرف ۲۵ هزار عدد
۳. شکر ۵۰۰کیلو
۴. رب گوجه فرنگی ۲۵ باکس
۵. آبلیمو ۳۰ باکس
۶. پنیر ۴۰ حلب
۷.روغن مایع ۲۰ حلب
۸.قند حبه ۱۰۰ کیلو
۹. آب معدنی یک کامیون
۱۰. زعفران ۳۰۰ گرم
۱۱. قاشق و چنگال غذاخوری ۲۵۰۰۰ عدد
۱۲. چای ۳۰ کیلو
۱۳. لیوان کاغذی ۱۰۰۰۰ عدد
۱۴. سن ایچ ۳۰ لیتر
۱۵. مایع دستشویی ده لیتری ۱۰ عدد
۱۶. تاید دستی ۳ کارتن
۱۷. دستمال کاغذی ۱۰ کارتن
۱۸. گلاب ۱۵ کارتن
۱۹. اسید من ۱۰ کارتن
۲۰. وایتکس ۵ کارتن
۲۱. چکمه سفید ۲۰ جفت
۲۲. دمپایی ۲۰ جفت
۲۳. کیسه زباله 120& 80 ۵ کیسه
۲۴. سیم ظرفشویی ۴۰ عدد
۲۵. جارو دستی ۲۰ عدد
۲۶. نمک ۳۰ باکس
۲۷. مایه خمیر رضوی ۵ کیلو
۲۸. دستکش ظرفشویی ۲۰ جفت
۲۹. رب نارنج مقداری
۳۰. آبغوره مقداری
۳۱. رب آلوچه مقداری
۳۲. رنگ پلاستیک سفید ۴۰ دبه
۳۳. پمپ آب بزرگ ۱ عدد
۳۴. منبع ذخیره آب ۴ عدد
۴۰. کفش قوی ۱ عدد
۴۱. لامپ بزرگ ۳۰ عدد
۴۲. سرپیچ ۳۰ عدد
۴۳. سه راهی ۳۰ عدد
۴۴. طناب مقداری
۴۵. سیم آلماتور ۱۰ کیلو
۴۶. سیم سفید ۵ کیلو
۴۷. فیوز تک فاز ۲۰ عدد
۴۸. فیوز سه فاز ۱۰ عدد
۴۹. لوازم تحریر مقداری
۵۰. بست داربست ۲۰۰ عدد
۵۱. دستکش کار ۵۰ عدد
۵۲. چسب برق ۱۰ بسته
۵۳. نوار تفلون ۱۰ بسته
۵۴. بست پلاستیکی در اندازههای مختلف ۱۰ بسته
۵۵. کلمن آب بزرگ ۱۰ عدد
۵۶. مشعل نانوایی ۱ عدد
۵۷. مرغ ۵۰۰۰ کیلو
۵۸. برنج ۵ تن
۵۹. آرد ۴۰ کیسه
۶۰. لیوان شیشهای یکبار مصرف ۲۵۰۰۰ عدد
۶۱. اسکاچ ۵۰ بسته
۶۲. کولر آبی مدل برفا ۱۰ عدد
۶۳. موکت ۱۰ رول
۶۴. گونی رنگ سبز گلخانهای ۴۰۰ متر
۶۵. گوشت ۲۰۰ کیلو
۶۶. کارد آشپزخانه ۵ عدد
🔹خیرین محترم برای اهدای اقلام فوق در صورت نیاز می توانند با شماره👇 هماهنگی های لازم را به عمل آورند
989101010485
خانم احمدی
🔸️شماره کارت جهت واریز مشارکت و نذورات اربعین به نام زینب احمدی
6037-9973-2188-5676
👇خیریه حضرت ولی عصر(عجل الله)
https://eitaa.com/joinchat/1614348533C4dc4c764a5
989101010485
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تحلیل دقیق رهبر انقلاب از رابطه بیحجابی و ترویج فاحشهگری و نقشه حمله نظامی به ایران
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری
http://eitaa.com/mohaddesnouri
🔻بخش آخر از کتاب؛
🌹مهاجر سرزمین آفتاب
🌼قسمت چهاردهم
بلقیس هم سرویس گران بهای طلایش را، که شامل گردنبند، گوشواره، دستبند، و النگو بود، با همان جعبه اش برای پشتیبانی از رزمندگان هدیه کرد...
من و بلقیس هم سعی کردیم این کمکها از چشم مردم و آشنایان پنهان بماند، اما محمد خبردار شد و از این موضوع، محملی برای سر به سر گذاشتن من پیدا کرد و گفت: «دادن مال در راه خدا خیلی خوب است، ولی دادن جان مزۀ دیگری دارد که باید چشید!» می گفتم: «منظورت چیست پسرم؟!» می گفت: «منظورم این است که من عمودی می روم جبهه و افقی بر می گردم .»
محمد با مایه طنز و شوخی حرفش را می زد تا دل من، که مادر بودم، نلرزد. او با وجود سن کم، ایمان بسیار زیادی داشت....
محمد همراه لشکر محمد رسول الله تهران به جبهه غرب رفته بود و چند روز می شد که مرتب مارش حمله می زد ... ساکت بودم و حرفی نمی زدم، اما دلم نگران محمد بود.
بهار۱۳۶۲ رسید. همه اعضای خانواده دور سفرۀ هفت سین جمع شدیم و دعای تحویل سال را خواندیم و پای پیام نوروزی امام نشستیم.
محمد گفت: «مامان، یادت می آید مدرسه که می رفتم یک روز سرم را اصلاح کردی؟!»...
پرسیدم: «حالا چه شده که یاد سلمانی کرده ای؟!»گفت: «می خواهم دوباره سرم را اصلاح کنی.»
معطل نکرد. رفت شانه و قیچی را رد و داد دستم. بغضی راه نفسم را بسته بود. هم نوازشش می کردم هم موهایش را با قیچی کوتاه می کردم. تمام که شد، گفت: «برای سلامتی تنها مادر شهیدِ ژاپنی صلوات.»...
صبح روز بعد ساکش را برداشت و با همه اعضای خانواده خداحافظی کرد و رفت...
۲۴ فروردین .... هنگام عصر آقا آمد. رنگ پریده ام را که دید، گفت: «خانم، مثل اینکه شما حالت خوب نیست!»..
آن شب او و سلمان برای نماز مغرب به مسجد انصار الحسین رفتند و بعد از نماز آقا زودتر از شبهای قبل به خانه برگشت؛ صورتش مثل گچ سفید شده بود نمی توانست حرف بزند پرسیدم: «محمد شهید شده؟! چشمانش را بست و سرش را پایین آورد و من فروریختم و شروع کردم به گریه کردن با گریه من بلقیس هم خبردار شد به گریه افتاد. اما آقا فقط به یک گوشه خیره شده بود. وقتی دید خیلی بی قراری می کنم به حرف آمد: «محمد امانت خدا پیش ما بود خودش داد و خودش گرفت ما هم باید راضی باشیم به رضای خدا.» رفتم وضو گرفتم؛ در حالی که بی امان اشک می ریختم....
درد جسمی و فشار قلبی رهایم نمی کرد. تا اینکه شبی در ماه رمضان در عالم خواب دیدم درِ خانه را کسی می زند. با خودم گفتم ما که کسی را دعوت نکرده بودیم؛ این وقت شب چه کسی است؟! آقایی که قد رشید و صورت نورانی داشت جلوی در با بچه ای در بغل ایستاده بود. گفت: «این دختر کوچولو ریحانه، فرزند محمد است.» گفتم: «پسر من مجرد بود.» گفت: «پشت سرت را نگاه کن.» برگشتم. انتظار داشتم اتاقهای خانه خودمان را ببینم، اما دشت وسیع و سرسبز و پُردرختی دیدم که قصر سفید و بلورین بالا آمده بود. آقا گفت: «آن قصر خانۀ پسر شهید شماست. او زنده است و پیش اولیای خداست.» از خواب بلند شدم. وضو گرفتم و قرآن را گشودم. خدا شاهد است که این آیه آمد: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا في سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون.»
مهاجر سرزمین آفتاب/۱۴
🔸️کتابخانه علامه محدث نوری
http://eitaa.com/mohaddesnouri