eitaa logo
|● مباحث معرفه الحجه ●|
20 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبریزي
۴. قرینه دیگر که مهم است. قرآن می فرماید: بعد از اینکه حفصه به عائشه افشاء سرّ کرد، پیامبر اومد حفصه یا عائشه را از بعضی چیز ها که افشاء سرّ کرده بودن خبر داد و از بعضی اعراض کرد (عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ) حال مگه طبق نقل ابن عباس در امالی مفید این افشاء سرّ صرفا همین نبوده که پیامبر قسم خورد با ماریه نزدیکی نکنه. پس چطوری پیامبر از نصف این خبر داد و از نصفش اعراض کرد. مگه چنین چیزی میشه؟ نخیر! بلکه پیامبر ار چیزی که میان عائشه و حفصه و پدرانشون رد و بدل شده بود خبر داد و الا خود پیامبر و حفصه میدونستن که پیامبر میدونه که قسم خورده با ماریه نزدیکی نکنه. بلکه اون چیزایی که رد و بدل شده بود حرفایی بود که مخفیانه زده بودند برای توطئه علیه پیامبر و اونا به زعم شون معتقد بودن که مخفیانه صحبت کردیم پیامبر از کجا بدونه؟ به آن دلیل حفصه یا عائشه به رسول خدا گفت: قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ (وی گفت: چه کسی این را به تو خبر داده؟ گفت: مرا آن دانای آگاه خبر داده است) که پیامبر از بعضی شون خبر داد از بعضی اعراض کرد با اینکه میدونست چی گفتند. طبق روایت مرحوم قمی: اون چیزی که پیامبر به این ها خبر داد این بود که: چرا این خبر(مالک شدن ابوبکر و عمر خلافت را) افشاء کردی؟ [عَرَّفَ بَعْضَهُ‌ أَيْ أَخْبَرَهَا- وَ  قَالَ لِمَ أَخْبَرْتِ بِمَا أَخْبَرْتُكِ] و اون چیزی که پیامبر از اون اعراض کرد و نگفت که از اون آگاه هستم همون توطئه قتل و مسموم کردن پیامبر بود که بین خود و پدرانشان رد و بدل شده بود حرفش [- وَ قَوْلُهُ‌ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ‌ قَالَ لِمَ يُخْبِرُهُمْ بِمَا عَلِمَ مِمَّا هَمُّوا بِهِ‌]
هدایت شده از تبریزي
✅لذا روایت قمی بر دیگر روایات ارجحیت دارد و کامل تر و دقیق تر و با قرآن مطابق تر است.
⭕️حدیث دوم از اصول کافی می توان گفت: از احادیث مشکله ای است که حتی برخی علماء در اون اشتباه کردند و نیازمند بحث و شرح بیشتری است. 👇👇👇شرح روایت
هدایت شده از تبریزي
مجلسی در شرح و ترجمه گفته: این سخن امام که فرمودند ممن ذلک الا منهم یعنی(به قتل رسیدن اصحاب علی علیه السّلام باعث اش خودشون بودند چون اسرار رو علنا می گفتن و موجب کشته شدن خودشون میشدن) این معنا خیلی بده و در طعن به اصحابی همچون میثم و رشید هست
هدایت شده از تبریزي
چندین معنا صحیح تر و شایسته و مناسب که با مقام اصحاب امیرالمومنین است میتونیم بگیم : ۱. معنای اول: اینکه بگوییم در جمله "ممن ذلک الا منهم" ضمیر در <منهم> ائمه علیهم السّلام است چون علم منایا و بلایا که اصحاب داشتند در حقیقت از اهل بیت اخذ کرده بودند، ادامه حدیث هم شاهد بر این مدعا است که ابو بصیر به امام صادق می گوید پس چه چیز شما(یعنی جعفر بن محمد) را مانع می شود از اینکه ما را خبر بدید از اینجور مسائل؟! ۲. معنای دوم اینکه: در جمله "ممن ذلک الا منهم" ضمیر در <منهم> مراد دشمنان و قاتلین اصحاب امیرالمومنین همچون معاویه و زیاد و ابن زیاد است، یعنی اگر مصیبتی به اصحاب علی با علم شان به منایا و بلایا می رسید از طرف قاتلین شان بود. ۳. معنای سوم اینکه: در جمله "ممن ذلک الا منهم" ضمیر در <منهم> مراد خود اصحاب امیرالمومنین است و معنا در اینصورت این می شوذ که: اصحاب امیرالمومنین گرچه علم به مرگ و میر و بلا هایی که بهشدن خواهد رسید داشتند ولی خودشون داوطلب مرگ و شهادت شدند همانطور که معصومین سلام الله علیهم در احادیث دیگر در علت عدم تقیه میثم تمار فرمودند میثم در آنجا رخصت داشت هم می توانست تقیه کند و توهین به امیرالمومنین کند هم می توانست داوطلبانه شهادت را انتخاب کند و به امیرالمومنینی توهینی حتی تقیتاً نکند. چنانکه در احادیث دیگر هم است که فضیلت این است که انسان داوطلبانه شهید شود و به امیرالمومنین حتی تقیتاً فحش ندهد گرچه این حکم فضیلت است و الا توهین به حضرت تقیتاً گناهی برایش نیست ولی اگر کسی توهینی نکند ثواب بالایی خواهد داشت و حتی از امیرالمومنین هم زودتر به لقاء رسول الله خواهد رفت به جهت اینکه حتی تقیتاً هم به خودش اجازه نداد تا توهین به حضرت امیر کند.
هدایت شده از محمدجواد مهدوی
معنای اول و دوم خلاف ظاهرن
هدایت شده از محمدجواد مهدوی
سوم بهتره
هدایت شده از تبریزي
عن مالك بن ضمرة قال سمعت عليا أمير المؤمنين ع يقول ألا إنكم معرضون علي لعني ودعاي كذابا فمن لعنني كارها مكرها يعلم الله أنه كان مكرها وردت أنا و هو علي محمد ص معا و من أمسك لسانه فلم يلعني سبقني كرمية سهم أولمحة بالبصر و من لعنني منشرحا صدره بلعني فلاحجاب بينه و بين الله و لاحجة له عند محمد ص إلا أن محمدا ص أخذ بيدي يوما فقال من بايع هؤلاء الخمس ثم مات و هويحبك فقد قضي نحبه و من مات و هويبغضك مات ميتة جاهلية يحاسب بما عمل في الإسلام و إن عاش بعدك و هويحبك ختم الله له بالأمن والإيمان كلما طلعت شمس أوغربت. مالك بن ضمره گويد: از امير المؤمنين على (علیه السّلام) شنيدم كه مى فرمود: آگاه باشيد كه شما در معرض لعن و دروغگو شمردن من قرار خواهيد گرفت (شما را در شرايطى قرار ميدهند كه اقدام به لعن و دروغ گو خواندن من كنيد)، پس هر كس مرا از روى كراهت و عدم رضايت قلبى لعن كند و خداوند ناراضى بودن او را بدين كار از دلش بداند من و او با هم بر محمّد (صلی الله علیه و آله) وارد مى شويم، و هر كس زبانش را نگه دارد و مرا لعن نكند، باندازه زمان پرتاب يك تير يا يك چشم بهم زدن از من زودتر به ملاقات آن حضرت برود، و هر كس با رضايت و خوشحالى مرا لعن كند حجابى ميان او و (عذاب) خداوند (يا حجّتى ميان او و خداوند) نخواهد بود، و حجّت و دليلى به پيشگاه محمّد (صلی الله علیه و آله) ندارد. هان بدانيد كه محمّد (صلی الله علیه و آله) روزى دست مرا گرفت و فرمود: هر كس با اين پنج (انگشت) بيعت كند، و در حالى كه تو را دوست مى داشته بميرد حقّا بعهد و به تكليف خود عمل نموده، و هر كس در حالى كه تو را دشمن ميدارد بميرد همانا به مرگ دوران جاهليّت مرده است، و به تمام آنچه كه در اسلام عمل نموده (اعم از عبادات و غيره) مورد محاسبه قرار گيرد، و اگر در حالى كه تو را دوست ميدارد پس از تو زنده بماند، تا آنگاه كه خورشيد طلوع و غروب ميكند خداوند كارهاى او را به امن و ايمان پايان خواهد داد. الأمالی شیخ مفید، المجلس الرابع عشر، ص ۱۲۱، ح ۴
هدایت شده از تبریزي
البته حاجی اگه بگیم تصحیف واقع شده، معنای اول هم بهترین معنا خواهد بود. چون واقعا از متن روایت بنظر میرسه که تصحیفی شده است. اگه به ادامه روایت دقت کنی: ابوبصیر سوالش از اینه که چرا شما مارو مثل اصحاب علی از علم منایا و بلایا آگاه نمی کنید؟ حضرت امام صادق هم می فرماید این دری بود که حسین بن علی گوشه ای از آن باز کرد چون اون ها دهن بسته و صاحب و حافظ راز و سرّ بودن و قابلیتشو داشتن. اگه قائل به تصحیف بشیم باید چمد چیزو در نظر بگیریم: ۱. باید بگیم در جمله " من أین أصاب أصحاب علی ما أصابهم علمهم بمنایاهم و بلایاهم " 《مع》اشتباه نسخه نویسان بوده و 《من》بوده در حقیقت. که ترجمه کنیم: از کجا رسید به اصحاب علی علیه السّلام آنچه که رسید که عبارت باشد از اون ها علم شون به منایا و بلایا؟! 👈شاهد مدعای من روایت محدث صفار هست که عین روایت شیخ کلینی رو نقل میکنه ولی "من" هست بجای "مع" [929]1-حدّثنا أحمد بن محمّد،عن محمّد بن سنان،عن ابن مسکان قال: سمعت أبا بصیر یقول:قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام:من أین أصاب أصحاب علیّ ما أصابهم 👈من👉 علمهم بمنایاهم و بلایاهم؟قال: فأجابنی شبه المغضب:ممّ ذلک إلاّ منهم.قال:قلت:فما یمنعک جعلنی اللّه فداک؟قال:ذاک باب أغلق إلاّ أنّ الحسین بن علیّ علیهما السّلام فتح منه شیئا(یسیرا)،ثمّ قال:یابامحمّد،إنّ أولئک کانت علی أفواههم أوکیة. 📚نسخه بصائر الدرجات جدا از این خلاف ظاهر بودنش رو هم حل می کنیم از این طریق که: 👈در بعضی نسخ عبارت "منهم" نیست بلکه "منه" است که ضمیر بر می گردد به امیرالمومنین که این اسرار و علم و منایا و بلایا را اصحاب از ایشان اخذ می کردند.
هدایت شده از تبریزي
بعد الحدیث یفسر بعضه بعضا: [931]3-حدّثنا محمّد بن أحمد،عن أحمد بن هلال،عن ابن أبی عمیر،عن محمّد بن حکیم،عن أبی بصیر قال:قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام:من لنا 👈أن یحدّثنا کما کان علیّ أمیر المؤمنین علیه السّلام یحدّث أصحابه بأیّامهم👉 و تلک المعضلات؟فقال:أما إنّ فیکم لمثله (4)،أولئک کان علی أفواههم أوکیة. [933]5-حدّثنا یعقوب بن یزید،عن ابن أبی عمیر،عن بکر بن محمّد الأزدیّ،عن أبی بصیر،(قال:قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام:) 👈مالنا من یحدّثنا بما یکون کما کان علیّ علیه السّلام یحدّث أصحابه؟👉قال:بلی و اللّه و إنّ ذاک لکم و لکن هات حدیثا واحدا(حدّثتک به و کتمته)!فسکتّ(فو اللّه ما وجدت حدیثا حدّثنی به إلاّ و قد حدّثت به).
📝نسخه و ترجمه صحیحه: 🔸ابن مسکان قال سمعت أبا بصیر یقول: قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام من أین أصاب أصحاب علی ما أصابهم من علمهم بمنایاهم و بلایاهم - قال فأجابنی شبه المغضب ممن ذلک إلا منه قلت ما یمنعک جعلت فداک قال ذاک باب أغلق إلا أن الحسین بن علی صلوات اللّه علیه فتح منه شیئا یسیرا ثم قال یا أبا محمد إن أولئک کانت علی أفواههم أوکیه. 🔹ابن مسکان گفت: شنیدم ابو بصیر می گوید: به حضرت امام صادق عرض کردم: از کجا به اصحاب علی علیه السّلام رسید آنچه که رسید که عبارت باشد از آن ها علم شون به مرگ و مصیبت هایشان؟! (از کجا اصحاب علی این علوم را گرفته بودند؟) او گوید: حضرت خشمگینانه پاسخم داد: مگر غیر از امیرالمومنین، از چه کسی به آنان رسید (!!) پس عرض کردم: آنچه مانع شما از آن می شود چیست جانم به فدایت؟(تا مثل علی علیه السّلام بما هم از آن علوم آگاه کنید) فرمود: آن دری بسته شده است که جز حسین بن علی -درود خداوند بر آنان-اندکی از آن را نگشود. سپس فرمود: ای ابو محمّد! همانا بر زبان آنان(اصحاب علی یا اصحاب امام حسین) بندهایی بود. (راز نگه دار بودند)
💠شرح و معنای روایت ضرب آیه به آیه دیگر عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ: مَا ضَرَبَ اَلرَّجُلُ اَلْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلاَّ کَفَرَ. ( المحاسن , جلد 1 , صفحه 212 ) امام صادق صلوات الله علیه می فرماید: نمی زند مردی آیات قرآن را بعضی به بعض دیگر الا اینکه کافر می شود.
هدایت شده از محمدجواد مهدوی
همون کاری که تو المیزان شده
هدایت شده از تبریزي
😐تفسیر آیه به آیه؟
هدایت شده از تبریزي
من فکر می کنم ضرب آیه به آیه گاهی به صواب است، ولی گاهی به خطاء بوده و موجب کفر می شود. 👈نمونه ضرب آیه به آیه صحیح: خَتَمَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَعَلَی سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَی أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ. 📌از این آیه فرقه جبریه استفاده "جبر" کردند و علماء و مفسرین امامیه مثل شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر روض الجنان ضرب آیه به آیه کرده و این شبهه جبر را رد می کند: 👈بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْهَا بِکُفْرِهِمْ👉 ✅لذا وقتی آیه ختم الله علی قلوبهم را در کنار این آیه که طبع و ختم بر قلوب را به سبب کفرشان می داند میذاریم بسیار هم نتیجه صحیحه دارد و شبهه جبر را حل می کند.
هدایت شده از تبریزي
👇اما ضرب آیه به آیه بخطاء: عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ السَّعْدَانِیِّ: أَنَّ رَجُلًا أَتَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ شَکَکْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ کَیْفَ شَکَکْتَ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ قَالَ لِأَنِّی وَجَدْتُ الْکِتَابَ یُکَذِّبُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَکَیْفَ لَا أَشُکُّ فِیهِ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِنَّ کِتَابَ اللَّهِ لَیُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ لَا یُکَذِّبُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ لَکِنَّکَ لَمْ تُرْزَقْ عَقْلًا تَنْتَفِعُ بِهِ فَهَاتِ مَا شَکَکْتَ فِیهِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ إِنِّی وَجَدْتُ اللَّهَ یَقُولُ- فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا [۳] وَ قَالَ أَیْضاً نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ [۴] وَ قَالَ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا [۵] فَمَرَّةً یُخْبِرُ أَنَّهُ یَنْسَی وَ مَرَّةً یُخْبِرُ أَنَّهُ لَا یَنْسَی (!!) ابو مَعمَر سَعدانی روایت شده است که: مردی خدمت حضرت امام علی بن ابی طالب علیه السلام رسید و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! من در کتاب نازل شده خداوند شک کرده ام. حضرت علیه السلام به او فرمود: مادرت سوگوارت باد! چگونه در کتاب نازل شده خداوند شک کرده ای؟! عرض کرد: بدان سبب که دیده‌ام آیات کتاب خدا یکدیگر را تکذیب می‌کنند، چگونه در آن شک نکنم؟ حضرت علیه السلام فرمود: آیات کتاب خدا یکدیگر را تصدیق می‌کنند و هرگز تکذیب نمی کنند، امّا خِرَدی قسمت تو نشده است که از آن بهره جویی. حال بگو آنچه را که در کتاب خداوند عزّ و جلّ بدان شک کرده ای. آن مرد عرض کرد: یافته‌ام که خداوند می‌فرماید: «فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَذَا» }پس همان گونه که آنان دیدار امروز خود را از یاد بردند، ما (هم) امروز آنان را از یاد می‌بریم{ -. اعراف/۵۱ - و فرمود: «نَسُوا اللهَ فَنَسِیَهُم» }خدا را فراموش کردند، پس خدا هم فراموششان کرد{ -. توبه/۶۷ - و نیز فرمود: «وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا» }و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است{. -. مریم/۶۴ - یک بار خبر می‌دهد که فراموش می‌کند و بار دیگر خبر می‌دهد که فراموش نمی کند(!)
هدایت شده از تبریزي
کار این مرد نمونه بارز ضرب آیه به آیه ای است که در آخر موجب الحاد و شک در قرآن می شود. همانطور که خودش می گوید آیاتی را به همدیگر می زند که همدیگر را تکذیب می کنند(یکذب بعضه بعضا) مثلا با حماقت تمام می آید: 👈 آیه " ما کان ربک نسیا (پروردگارت هیچگاه فراموش کار نبوده) " را کنار آیه احوال روز قیامت قرار می دهد که خداوند می فرماید: نسوا الله فنسیهم (خداوند را فراموش کردند و خداوند هم آنان را فراموش خواهد کرد) 👉😺
هدایت شده از محمدجواد مهدوی
ظاهرش اینه انصافا
هدایت شده از محمدجواد مهدوی
آخه روایت مطلقه
هدایت شده از تبریزي
گاهی آیات قرآن (حتی ۱۰ و ۲۰ آیه پشت سر هم) با هم ربط دارند و یک ماجرا رو دنبال می کنند، گاهی حتی یک آیه هم وحدت موضوع ندارد و قسمتی مربوط به بحث دیگه و اشخاص دیگه هست و قسمتی دیگر مربوط به اشخاص دیگر. مثل آیه تطهیر
هدایت شده از تبریزي
سیره اهل بیت خودش میتونه این اطلاق رو رفع کنه
هدایت شده از تبریزي
مثلا: امام رضا علیه السّلام تفسیر آیه ای به آیه دیگر می کند: عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُوصَفُ بِالتَّرْکِ کَمَا یُوصَفُ خَلْقُهُ وَ لَکِنَّهُ مَتَی عَلِمَ أَنَّهُمْ لَا یَرْجِعُونَ عَنِ الْکُفْرِ وَ الضَّلَالِ مَنَعَهُمُ الْمُعَاوَنَةَ وَ اللُّطْفَ وَ خَلَّی بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اخْتِیَارِهِمْ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ قَالَ الْخَتْمُ هُوَ الطَّبْعُ عَلَی قُلُوبِ الْکُفَّارِ عُقُوبَةً عَلَی کُفْرِهِمْ کَمَا قَالَ تَعَالَی بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا. إبراهیم بن أبی محمود نقل کرده، از امام رضا علیه السلام در مورد تفسیر این سخن خداوند عزّ و جلّ: «وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ» -. بقره / ۱۷ - {و در میان تاریکی‌هایی که نمی بینند رهایشان کرد} سؤال کردم؛ ایشان فرمودند: نمی توان خداوند تبارک و تعالی را چنان چه مخلوقاتش به منتسب می‌شوند، به تَرک منتسب نمود، ولی از آن جا که خداوند می‌داند آن‌ها از کفر و گمراهی خودشان برنمی گردند، آن‌ها را از یاری رساندن و لطف [خویش] محروم می‌نماید و آن‌ها را به اختیار خودشان وا می‌گذارد. راوی هم چنین نقل کرده، از ایشان در مورد این سخن خداوند عزّ و جلّ: «خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ» -. همان / ۷ - {خداوند بر دل‌های آنان و بر شنوایی ایشان مهر نهاده}، سؤال کردم؛ ایشان فرمودند: ختم، یعنی مهر [و موم] کردن دل‌های کافران به جهت عقوبت کردنشان بر کفر، چنان چه خداوند تعالی فرموده است: «بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا» -. نساء / ۱۵۵ - {بلکه خدا به خاطر کفرشان بر دل هایشان مهر زده و در نتیجه جز شماری اندک [از ایشان] ایمان نمی آورند}.
💠منظور از " نفی الصفات عنه " یعنی چه؟! خطبته ع في إخلاص التوحيد: إِنّ أوّل عِبادةِ اللّهِ معْرِفتُهُ و أصْل معْرِفتِهِ توْحِيدُهُ و نِظام توْحِيدِهِ نفْيُ الصِّفاتِ عنْهُ لِشهادةِ الْعُقُولِ أنّ كُلّ صِفةٍ و موْصُوفٍ مخْلُوقٌ و شهادةِ كُلِّ مخْلُوقٍ أنّ لهُ خالِقاً ليْس بِصِفةٍ و لا موْصُوفٍ و شهادةِ كُلِّ صِفةٍ و موْصُوفٍ بِالاِقْتِرانِ و شهادةِ الاِقْتِرانِ بِالْحدثِ. 👇در پست های بعدی👇
هدایت شده از محمدجواد مهدوی
این مسلمه که مطلق صفات که نیست چون خود اهل بیت در اخبار برای خداوند صفاتی فرمودند تو قرآن پراز صفات هست برای خداوند