eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️بنا به نقل، امام مهدي عليه السّلام فرمودند: هر يك از شما بايد عملی را انجام دهد كه سبب نزديكی به ما و جذب محبّت ما گردد؛ و بايد دوری كند از كرداری كه ما نسبت به آن، ناخوشايند و خشمناك می‌باشيم، پس چه بسا شخصی در لحظه‌ای توبه كند كه ديگر به حال او سودی ندارد و نيز او را از عِقاب و عذاب الهی نجات نمی‌بخشد. ▪️يَعْمَلُ كُلُّ امْرِيء مِنْكُمْ ما يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَ لْيَتَجَنَّب ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَاِنَّ امْرَءاً يَبْغَتُهُ فُجْأةٌ حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلي حُوبَة. ✔️بحارالانوار، جلد ٥٣، صفحه ١٧٣ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش اول وَ إِنى سمَّيْتهَا مَرْيَمَ وَ إِنى أُعِيذُهَا بِك وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشيْطنِ الرَّجِيمِ ● وجه تسميه ((مريم )) كلمه ((مريم )) در لغت آن شهر، بطورى كه گفته اند به معناى زن عابد است ، و نيز زن خدمتكار است ، از همين جا معلوم مى شود كه چرا اين مادر دختر خود را بلافاصله بعد از وضع حمل مريم ناميد، و چرا خداى تعالى اين عمل او را حكايت كرد، خواست تا بعد از نوميدى از زاييدن پسرى كه محرر براى عبادت و خدمت باشد بلا درنگ همين دختر را براى اين كار محرر كند، پس اين كه گفت : ((سميتها مريم ))، به منزله اين است كه گفته باشد: ((من اين دختر را براى تو محرر زاييدم )) دليل بر اينكه جمله نامبرده به منزله صيغه نذر است ، اين است كه خداى سبحان دنبالش اين نذر را قبول نموده و مى فرمايد: ((فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا...)). و اينكه بعد از گفتن آن سخن اضافه كرد كه من او و ذريه او را از شر شيطان رانده شده ، به خدا پناه مى دهم براى اين بود كه او و ذريه اش ‍ موفق به عبادت و خدمت كنيسه بشوند تا اسم مريم مطابق با مسمى باشد. اگر از ياد نبرده باشيد در سابق در اين باره بحثى كرديم ، كه چرا مريم بدون هيچ قيدى حمل خود را پسر شمرد، عين آن بحث در كلمه ((ذريتها)) مى آيد چون در اينجا نيز جاى اين سؤال هست كه مادر مريم از كجا دانست مريم داراى ذريه خواهد شد، كه در مقام گفتگوى با ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 271 خداى عزوجل اينطور يعنى بطور مطلق گفت : ((من ذريه او را چنين ...)) با اينكه مادر مريم علم غيب نداشت و آينده يك كودك براى همه غيب است زيرا كه جز خداى سبحان كسى آنر ا نمى داند، و در آنجا در پاسخ از اين اشكال گفتيم : او (از جائى خبر داده شده بود) مى دانست كه به زودى از شوهرش عمران صاحب فرزندى پسر، و صالح مى شود و بعد از آنكه حامله شد و همسرش از دنيا رفت شكى نداشت كه حمل در شكمش همان پسرى است كه به او وعده داده اند و بعد از آنكه فرزند را زاييد و فهميد حدسش خطا رفته ، يقين كرد كه آن پسر موعود را به مريم مى دهند، و او داراى ذريه است . به همين جهت نذرش را كه راجع به پسر بود به دختر مبدل كرد و دخترش را مريم (زنى عابده و خادمه كنيسه ) نام نهاد و ذريه او را از شر شيطان رجيم به خدا پناه داد، اين آن چيزى است كه دقت در كلام خدا آن را به ما مى فهماند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️قمى در تفسیر خود مى گوید: پدرم براى من حدیث کرد از امام صادق (علیه السلام) که شخصى از آنجناب پرسید: آیا بهشت آدم از باغهاى دنیا بوده و یا از باغهاى آخرت؟ ▪️حضرت در جواب فرمود: از باغهاى دنیا بوده و همین ماه و خورشیدى که بر ما مى تابد به آن بهشت مى تابیده. و اگر از باغهاى آخرت مى بود هرگز از آن اخراج نمى شد، چون آخرت خانه خلود است. ▪️در کافى از على بن ابراهیم از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: پس از آنکه آدم از بهشت بیرون شد جبرئیل بر او نازل شد و گفت: مگر این نبود که خداوند تو را به دست خود آفرید و از روح خود در تو دمید و ملائکه را به سجده بر تو واداشت و کنیز خود حوا را همسرت کرد و در بهشت جاى داده همه آنها را بر تو مباح نمود؟ و مگر این نبود که تو را رو به رو خطاب نمود و از خوردن آن درخت نهى کرد؟ با این حال چرا از آن خوردى و خداى تعالى را نافرمانى کردی؟ ▪️آدم گفت چه کنم، ابلیس فریبم داد و قسم خورد که من خیرخواه تو هستم، و من کجا خیال مى کردم که یکى از مخلوقات خدا به اسم خدا به دروغ سوگند یاد کند؟ ✔️منبع: تفسیر المیزان ج ۸ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ازدواج خواهر با برادر؟! ‹۱› فرزندان حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کردند؟ ▪️تناسل طبقه اول انسان، يعنی آدم و همسرش از راه ازدواج بوده است كه نتيجه‌اش متولد شدن پسران و دخترانی و به عبارت ديگر خواهران و برادرانی گرديده و در اين باره بحثی نيست، بحث در اين است كه طبقه دوم بشر يعنی همين خواهران و برادران چگونه و با چه كسی ازدواج كرده‌اند؟ آيا ازدواج در بين خود آنان بوده و يا به طريقی ديگر صورت گرفته است؟ از ظاهر اطلاق آيه شريفه زير كه می‌فرمايد:"وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً ..." به بيانی كه گذشت بر می‌آيد كه در انتشار نسل بشر غير از آدم و همسرش هيچ كس ديگری دخالت نداشته، و نسل موجود بشر منتهی به اين دو تن بوده و بس، نه هيچ زنی از غير بشر دخالت داشته، و نه هيچ مردی، چون قرآن كريم در انتشار اين نسل تنها آدم و حوا را مبدأ دانسته، و اگر غير از آدم و حوا مردی يا زنی از غير بشر نيز دخالت می‌داشت، می‌فرمود:" و بث منهما و من غيرهما"، و يا عبارتی ديگر نظير اين را می‌آورد تا بفهماند كه غير از آدم و حوا موجودی ديگر نيز دخالت داشته و معلوم است كه منحصر بودن آدم و حوا در مبدئيت انتشار نسل، اقتضا می‌كند كه در طبقه دوم ازدواج بين خواهر و برادر صورت گرفته باشد. ▪️‏و اما اينكه چنين ازدواجی در اسلام حرام است و بطوری كه حكايت شده در ساير شرايع نيز حرام و ممنوع بوده ضرری به اين نظريه نمی‌زند؛ برای اينكه تحريم، حكمی است تشريعی، كه تابع مصالح و مفاسد است، نه حكمی تكوينی (نظير مستی آوردن شراب) و غير قابل تغيير، و زمام تشريع هم به دست خدای سبحان است، او هر چه بخواهد می‌كند و هر حكمی بخواهد می‌راند، چه مانعی دارد كه يك عمل را در روزی و روزگاری جايز و مباح كند، و در روزگاری ديگر حرام نمايد، در روزی كه جز تجويزش چاره‌ای نيست تجويز كند و در روزگاری ديگر كه اين ضرورت در كار نيست تحريم كند، ازدواج خواهر و برادر را در روزگاری كه تجويزش باعث شيوع فحشا و جريحه‌دار شدن عفت عمومی نمی‌شود تجويز كند و در روزگاری ديگر كه باعث اين محذور می‌شود تحريم كند. ▪️‏خواهی گفت كه تجويز چنين ازدواجی هم مخالف با فطرت بشر و همچنين، مخالف با شرايع انبيا است كه آن نيز طبق فطرت است، هم چنان كه خدای عز و جل فرموده:" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ"۴۰، و حاصل مفاد آيه اين است كه شرايع الهی همه مطابق با فطرت است و دين پايدار هم دينی است كه چنين باشد. ▪️‏در پاسخ می‌گوئيم: اين سخن كه ازدواج خواهر و برادر منافی با فطرت باشد درست‌ نيست و فطرت چنين ازدواجی را صرفا به خاطر اينكه ازدواج خواهر و برادر است نفی نمی‌كند و از آن تنفر ندارد، بلكه اگر نفی می‌كند و اگر از آن تنفر دارد برای اين است كه باعث شيوع فحشا و منكرات می‌شود و باعث می‌گردد غريزه عفت باطل گردد و عفت عمومی لكه‌دار شود. ادامه دارد... ✔️المیزان، تفسیر آیه ۱ سوره نساء @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ازدواج خواهر با برادر؟! ‹۲› فرزندان حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کردند؟ ▪️‏پر واضح است كه شيوع فحشا بوسيله ازدواج خواهر و برادر در زمانی است كه جامعهٔ گسترده‌ای از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگاری كه در تمامی روی زمين غير از چند پسر و چند دختر از يك پدر و مادر وجود ندارند و از سوی ديگر مشيت خدای تعالی تعلق گرفته كه همين چند تن را زياد كند، و افراد بسياری از آنان منشعب سازد، ديگر عنوان فحشا بر چنين ازدواجی منطبق و صادق نيست. ▪️‏پس اگر انسان امروز از چنين تماس و چنين جماعی نفرت دارد به خاطر علتی است كه گفتيم، نه اينكه به حسب فطرت از آن متنفر باشد، به شهادت اينكه می‌بينيم مجوسيان در قرن‌هایی طولانی (بطوری كه تاريخ ذكر می‌كند) ازدواج بين خواهر و برادر را مشروع می‌دانستند و از آن متنفر نبودند و هم اكنون بطور قانونی در روسيه (بطوری كه نقل شده) و نيز بطور غير قانونی يعنی به عنوان زنا در اروپا انجام می‌شود. ▪️‏يكی از عادات كه در اين ايام در ملل متمدن اروپا و آمريكا معمول است اين است كه دوشيزگان قبل از ازدواج قانونی و قبل از رسيدن به حد بلوغ سنی ازدواج، بكارت خود را زايل می‌سازند و آماری كه در اين باره گرفته شده به اين نتيجه رسيده كه بعضی از اين افضاها از ناحيه پدران و برادران دوشيزگان صورت می‌گيرد. ▪️‏بعضی‌ها گفته‌اند: اينگونه ازدواج با قوانين طبيعی يعنی قوانينی كه قبل از پيدايش مجتمع صالح در بشر به منظور سعادتش، در انسان‌ها جاری بوده نمی‌سازد، زيرا اختلاط و انسی كه در بين افراد يك خانواده برقرار است غريزه شهوت و عشق ورزی و ميل غريزی را در بين خواهران و برادران باطل می‌كند، و به قول مونتسكيو حقوقدان معروف در كتابش روح القوانين: ▪️«علاقه خواهر برادری غير از علاقه شهوانی بين زن و مرد است» ليكن اين سخن درست نيست. ادامه دارد... ✔️المیزان، تفسیر آیه ۱ سوره نساء @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ازدواج خواهر با برادر؟! ‹۳› فرزندان حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کردند؟ ▪️‏بعضی‌ها گفته‌اند: اينگونه ازدواج با قوانين طبيعی يعنی قوانينی كه قبل از پيدايش مجتمع صالح در بشر به منظور سعادتش، در انسان‌ها جاری بوده نمی‌سازد، زيرا اختلاط و انسی كه در بين افراد يك خانواده برقرار است غريزه شهوت و عشق ورزی و ميل غريزی را در بين خواهران و برادران باطل می‌كند، و به قول مونتسكيو حقوقدان معروف در كتابش روح القوانين: «علاقه خواهر برادری غير از علاقه شهوانی بين زن و مرد است» ليكن اين سخن درست نيست؛ اولا: به همان دليلی كه خاطرنشان كرديم و ثانيا: به فرض هم كه قبول كنيم منحصر در موارد معمولی است، نه در جايی كه ضرورت آن را ايجاب كند، يعنی قوانين وضعی طبيعی نتواند صلاح مجتمع را تامين كند كه در چنين صورتی چاره‌ای جز اين نيست كه قوانين غير طبيعی مورد عمل قرار گيرد و اگر قرار باشد بطور كلی جز قوانين طبيعی پذيرفته نشود، بايد بيشتر قوانين معمول و اصول داير در زندگی امروز هم دور ريخته شود. ✔️المیزان، تفسیر آیه ۱ سوره نساء @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ازدواج خواهر با برادر؟! ‹۴› فرزندان حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کردند؟ ▪️در احتجاج از امام سجاد ‹ع› آمده كه در حديثی و گفتگويی كه با مردی قرشی داشته سخن بدينجا رسانده كه:" هابيل"، با" لوزا" خواهر همزای" قابيل" ازدواج كرد و" قابيل" با" اقليما"، همزای هابيل، راوی می‌گويد: مرد قرشی پرسيد: آيا هابيل و قابيل خواهران خود را حامله كردند؟ فرمود: آری، مرد عرضه داشت: اينكه عمل مجوسيان امروز است، راوی می‌گويد: حضرت فرمود: مجوسيان اگر اين كار را می‌كنند و ما آن را باطل می‌دانيم برای اين است كه بعد از تحريم خدا آن را انجام می‌دهند، آن گاه اضافه نمود: منكر اين مطلب نباش برای اينكه درستی اين عمل در آن روز و نادرستيش در امروز حكم خدا است كه چنين جاری شده، مگر خدای تعالی همسر آدم را از خود او خلق نكرد؟ در عين حال می‌بينيم كه او را بر وی حلال نمود، پس اين حكم شريعت آن روز فرزندان آدم و خاص آنان بوده و بعدها خدای تعالی حكم حرمتش را نازل فرمود. ادامه دارد... ◾️منبع روایت: احتجاج، ج۲، ص۴۴، طبع نجف◾️ آن ✔️المیزان، تفسیر آیه ۱ سوره نساء @mohamad_hosein_tabatabaei
‍☑️جريان وهابيت جلسۀ این هفتۀ آقایان اهل ولاء در روز سه‌شنبه ٢٠ اردیبهشت ١٤٠١ در مهدیۀ اهل ولاء با حضور استاد مهدی طیّب برگزار شد. ▪️به‌مناسبت تقارن روز جلسه با روز تخریب حرم ائمّۀ‌علیهم‌السّلام در قبرستان بقیع به دست وهّابیان در هشتم شوّال سال ١٣٤٤ قمری (٣١ فروردین سال ١٣٠٥ شمسی)، استاد در اوایل جلسه فرمودند: جریان وهّابیت به عنوان یک قدرت دینی_سیاسی، از به هم پیوستن انحراف عقیدتی ریشه‌گرفته از دوران پیامبراکرم‌ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در بین برخی از صحابه و تدوین شده در قرن هفتم توسّط ابن تیمیّۀ حرّانی و ترویج شده توسّط محمّدبن‌عبدالوهّاب در قرن دوازدهم در سرزمین حجاز؛ و قدرت محمّدبن‌سعود در نجد، با مدیریّت استعمار انگلیس حدود ٣٢٠ سال قبل به‌وجود آمد و منشأ جنایت‌های بسیاری در جهان اسلام گردید که نمونۀ آن حمله وهابیان حجاز به کربلای معلّی و ویران کردن و غارت حرم حضرت اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السّلام و کشتن چند هزار نفر از مردم کربلا در سال ١٢١٦ قمری و نیز کشتار و ویرانی‌های بسیار آنان در سرزمین حجاز است. ▪️این جریان منحرف و وابسته به قدرت‌های استعماری در جهان امروز از یک‌سو در قالب قدرت‌های سیاسی حاکم در کشورهای اسلامی، خصوصاً کشور عربستان، در سمت‌وسوی منافع استعمار و همسو با اهداف صهیونیزم نقش‌آفرینی می‌کند و از سوی دیگر در قالب گروه‌های خشن و وحشی نظامی همچون داعش و طالبان و بوکوحرام و سپاه صحابه و... با حمایت و تدارک مالی و نظامی دولت‌های وهّابی و با مدیریّت کشورهای غربی، خصوصاً آمریکا، در جای‌جای جهان اسلام به کشتار مسلمانان و ویرانی سرزمین‌های اسلامی و ارائۀ چهره‌ای مخوف و انزجارآور از اسلام در سطح جهان مشغول است. ▪️اندیشه‌های سلفی و وهّابی از دیرباز در جریانات روشنفکری جهان اسلام، خصوصاً در کشورهای عربی نفوذ کرد که نمونه‌های آن را در آثار محمّدقطب و محمّدعبده و جریانات سیاسی مثل اخوان المسلمین به‌وضوح مشهود است. این نفوذ در بین روشنفکران و سیاسیّون ایران نیز به‌نحو نامحسوس رخ داد. معنویّت‌ستیزی و عمل‌گرایی صِرف از مظاهر این نفوذ در جریانات روشنفکری ایران، حتّی برخی روحانیون صدوپنجاه سال اخیراست. ▪️نفوذ وهّابیت در بین اهل‌سنّت ایران که عمدتاً در مناطق مرزی کشور مستقّرند به کمک پول‌های عربستان سعودی و روحانیون متأثّر از عقاید وهّابی، به‌صورت بارزی قابل مشاهده است. نفوذ مرموز عقاید و افکار وهّابیّت در مناطق مرکزی ایران و در مناطق شیعه‌نشین نیز در این فاصلۀ زمانی واقعیّتی انکارناپذیر است. فعّالیّت شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای و سایت‌ها و کانال‌های اینترنتی وهّابیون به زبان فارسی در مقابلۀ با تشیّع و حکومت شیعی ایران امری مشهود است. آنچه به دست وهّابی‌ها در سوریه و عراق رُخ داد، مقدّمه‌ای بود برای آنچه قصد دارند در ایران، به عنوان مرکز تشیّع در جهان، انجام دهند و برای عملی ساختن آن، درصدد وهّابی کردن مردم و آماده کردنشان برای برپایی چنان فتنه و آشوب و چنان ویرانی و کشتاری در ایران هستند. ▪️بنابراین وهّابیّت امری مربوط به چند سدۀ گذشته نیست که گمان شود با سوگ و اندوه ویرانی بقاع متبرّکۀ قبرستان بقیع در قریب صد سال قبل و نفرین بر مرتکبان آن، حقّ آن ادا شده باشد. اهتمام اهل معنا به حقایق عرفانی و سلوک الی‌الله نباید منجر به غفلت ایشان از خطر وهّابیّت و کسب آمادگی برای مقابلۀ با آن شود. می‌بایست از یک سو تسلّط علمی لازم را برای پاسخ به شبهات وهّابیون و متقابلاً آشکار نمودن انحرافات عقیدتی ایشان و نیز مهارت‌های لازم را برای مناظره و گفتگوی با ایشان کسب کرد و با این آمادگی، در فضای خارجی و فضای مجازی، به میدان مقابله با تبلیغات وهّابیت رفت و از سوی دیگر، ذکاوت و زیرکی لازم را در فهم خدعه‌های ایشان علیه قدرت و حکومت شیعه در ایران به دست آورد تا بی‌توجّه تحت تأثیر تحریکات سیاسی آنها قرار نگرفت و نادانسته ابزار پیش‌برد اهداف و مقاصد شوم ایشان واقع نشد. ▪️مسألۀ افزایش زاد و ولد در مناطق اهل سنّت و عمدتاً وهّابیون ایران و کاهش شدید آمار موالید در بین شیعیان کشور، نگرانی شدیدی در بر هم خوردن ترکیب جمعیّتی کشور و در معرض آسیب بودن اکثریّت داشتن شیعیان در ایران را به‌وجود آورده است؛ که باید نسبت به آن نیز حسّاس بود و هر چه زودتر برای آن چاره‌ای کارساز اندیشید. @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش دوم فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتاً حَسناً ● ((قبول حسن )) به معناى تقبل يعنى قبول با رضايت درونى است كلمه ((قبول )) اگر با قيد ((حسن )) در كلام آيد معنايش همان تقبل است ، چون فرق تقبل با قبول اين است كه تقبل به معناى يك نوع قبول است و آن قبول با رضايت درونى است ، پس مى توان گفت معناى جمله مورد بحث اين است كه خداى سبحان فرموده باشد: ((فتقبلها ربها تقبلا)) و اگر از كلمه ((تقبلا)) به جمله ((بقبول حسن )) تعبير كرد براى اين بود كه بفهماند حسن قبول مقصود اصلى از كلام است ، علاوه بر اينكه تصريح كردن به حسن قبول اظهار حرمت و شرافتى براى مادر مريم است . و چون جمله مورد بحث در مقابل جمله ((و انى سميتها...)) قرار گرفته ، مقتضاى انطباق دو جمله با هم اين است كه جمله مورد بحث ، قبول همان جمله ((و انى سميتها...)) باشد، و جمله ((و انبتها نباتا حسنا)) هم قبول و اجابت جمله ((و انى اعيذها بك ...)) باشد. بنابراين منظور از تقبل او به قبولى حسن اين نيست كه با اين قبول همسر عمران به خدا تقرب جويد و در برابر عملى كه كرده به ثواب آخرت برسد، براى اينكه نفرموده : ((فتقبل نذرها)) بلكه فرموده خود مريم را قبول كرد، پس منظور قبول دختر او است ، بدان جهت كه مريم ناميده شده ، و در راه خدا محرر شده ، در نتيجه برگشت معناى عبارت به همان اصطفا است ، مى خواهد بفرمايد ما او را اصطفا كرديم ، چون در سابق گفتيم معناى اصطفا هم همين است كه شخص اصطفا شده براى خدا به تمام معناى كلمه تسليم باشد، (دقت فرماييد). و مراد از اينكه فرمود: او را به انباتى حسن رويانديم ، اين است كه رشد و پاكيزگى به او و به ذريه او داديم ، و به او و به هر يك از ذريه و شاخه اى كه از تنه درخت وجودى او ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 272 مى رويد حياتى افاضه كرديم كه آميخته با القاءات شيطان و پليدى و تسويلات و وسوسه هاى او نباشد و خلاصه اينكه حياتى طيب و طاهر به آنان افاضه مى كنيم . و اين دو: يعنى قبول حسن كه گفتيم برگشتش به همان اصطفا است و نبات حسن كه گفتيم برگشتش به طهارت است ، همان اصطفا و طهارتى است كه در ذيل آيات مورد بحث ، به آن اشاره نموده و مى فرمايد: ((و اذ قالت الملائكه يا مريم ان اللّه اصطفاك و طهرك ...)) و ان شاء اللّه العزيز، در تفسير آن توضيحش خواهد آمد. پس روشن شد كه اصطفاى مريم و تطهير وى عبارت است از اينكه دعاى مادرش را مستجاب كرد، همچنان كه اصطفاى وى بر زنان عالم عبارت است از اينكه عيسى (عليه السلام) از او متولد مى شود و اينكه او و فرزندش آيتى براى عالميان باشد، آيتى كه مصدق كلام خدا باشد كه فرمود: ((و ليس الذكر كالانثى )). وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا زكريا با قرعه كشى سرپرست مريم شد، چون عده اى درباره تكفل وى با يكديگر نزاع داشتند، و سرانجام به قرعه رضايت دادند و قرعه بنام زكريا در آمد، همچنان كه آيه : ((و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايهم يكفل مريم و ما كنت لديهم اذ يختصمون )) دارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️(برگرفته از کتاب ؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد سفارش حضرت آيت‌الله بهجت رحمه‌الله)◾️ ▪️حَوْقَلَه یا ذکر شریف «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» از اذکار مورد توجه و توصیۀ حضرت آیت‌الله بهجت رحمه‌الله بود. ایشان مداومت بر این ذکر را برای درمان و توصیه می‌کردند. ✔️بهجت‌الدعاء، ص٣۶١ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مرحوم استاد فاطمی نیا ▪️یکی از آقایان دربارهٔ حضرت طباطبایی گفته بود: « آقا طباطبایی خوب است، اما نورانیت ندارد.» شخص ساده‌ای این نکته را در کاغذی نوشته به مرحوم علامه عرضه کرد. آیت‌الله طباطبایی وقتی این مطلب را خواند، بسیار خندید به گونه‌ای که شاید در عمرش به آن شکل نخندیده بود. اهل معرفتی که آن‌جا شاهد این داستان بود، گفت: « علامه، غریب است و خوش است» ✔️ز‌مهرافروخته،صفحهٔ ۴۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حاج‌آقا‌ : ▪️یک کتابی به نام است. کتاب کوچکی است ولی مهم است. در آنجا دیدم که نوشته است « العين لتدخل الرجل القبر و تدخل الجمل القدر » ▪️چشم، شتر قوی را در دیگ قرار می‌دهد و مرد را در قبر قرار می‌دهد؛ ساده نیست. اولا همه‌ی حرف‌های خود را به همه نزنید. پر چانگی خیلی ضرر می‌زند. ▪️مرحوم پدر من می‌گفت تا حد ممکن حرف نزنید. مخصوص مقاصدی را که در زندگی می‌خواهید انجام دهید، مثلا برای پسر شما یک کاری پیدا شده است واجب نیست به خاله‌ی او بگویید. حالا اگر خود او بعدا فهمید، فهمید، اگر نفهمید لازم نیست توضیح دهید. ▪️ما روایت داریم که کتمان حوائج، به برآورده شدن آنها کمک می‌کند. چرا...؟ چون وقتی می‌گویید، ممکن است چشم‌هایی متوجه شوند که اصلا نگذارند بشود. چقدر خوب است که حرف‌های خود را نگوییم، اسرار خود را نگوییم. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شهادت عموی گرامی پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله، حضرت حمزه علیه‌السلام و حضرت عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه را تسلیت عرض می‌کنیم. ▪️امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از سقیفه فرمودند: ▪️«وا حمزتاه، وا جعفراه، اگر آنها زنده بودند، آن دو نفر حتی به فکر تغییر در استوانه خلافت هم نمی‌ا‌فتادند» @mohamad_hosein_tabatabaei
إِنَّا لِلهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ▪️درگذشت عالم وارسته و معلم گرانقدر، حضرت آیت الله فاطمی‌نیا را به محضر حضرت حجة ابن الحسن ارواحنا فداه، و جمیع مؤمنین تسلیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️قسمتی از کتاب (تعالیم اسلام)مرحوم علامه طباطبایی: ▪️خشم حالتى است در انسان، اگر بروز كند، او را به فكر انتقام مى‌اندازد و راحتى درون را در گرفتن انتقام نشان مى‌دهد و چنان‌چه انسان در اين حال، كمترين سستى در مهار كردن نفس خود ورزد، بى درنگ عقل سليم وى مقهور غضب و خشم مى‌شود و هر كار زشت و ناروايى در نظرش درست مى‌آيد و به جايى مى‌رسد كه به واسطه آن از هر درنده‌اى، درنده‌تر مى‌گردد!  در اسلام سفارش‌هاى مؤكدى در جلوگيرى از طغيان اين حال رسيده و نكوهش بسيارى از متابعت آن شده است. خداى متعال عنايت زيادى نسبت به كسانى كه «غيظ» خود را فرو مى‌برند و درحال خشم و غضب، از خود بردبارى نشان مى‌دهند، فرموده است. ▪️چنان‌كه مى‌فرمايد:  {«وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»} آنان كه غيظ خود را فرو برده از مردم عفو و اغماض مى‌كنند.  ▪️و در علامت مؤمنان مى‌فرمايد: {«وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ»} مؤمنان كسانى هستند كه وقتى خشمناك مى‌شوند، مى‌بخشايند. ✔️تعالیم اسلام ص۲۴۳ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️علامه طباطبایی ره: ▪️طریق منحصر به فرد برای دستیابی به معرفت، تصفیه دل از دنیا و زرق و برق آن و هر حجابی که مانع دیدار خداوند سبحان می گردد می باشد. پس تمام اسباب و دستوراتی که گفته شده از قبیل مراقبه، خلوت و غیره، فقط برای دستیابی به این حالت قلبی است. @mohamad_hosein_tabatabaei
پیکر آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا عصر سه شنبه پس از انتقال به شهر مقدس قم ، از ساعت هفده از مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام) تشییع و در حرم حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به خاک سپرده می شود . دوشنبه ۱۴۰۱/۲/۲۶
آیات41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش سوم كلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَاب وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً... ● معناى ((محراب )) كلمه ((محراب )) به معناى جائى است كه مخصوص عبادت باشد، حال چه در مسجد باشد، و چه در خانه . راغب در مفردات مى گويد: ((محراب مسجد)) را بقول بعضى از اين جهت محراب خوانده اند كه آنجا جاى حرب و ستيز نمودن با دشمن و با هواى نفس است و بعض ديگر گفته اند: بدين جهت محراب خوانده شده كه انسان جا دارد كه در آنجا حريب يعنى بريده از كارهاى دنيا و پراكندگى خاطر باشد. بعضى ديگر گفته اند: اصل در اين كلمه ، محراب خانه بوده كه به معناى صدر مجلس و بالاى خانه است و سپس در مسجد استعمالش كرده صدر مسجد را هم محراب مسجد خواندند. بعضى ديگر گفته اند: در اصل لغت ، كلمه ((محراب )) نامگذارى شده براى محل عبادت در مسجد، و اين نام مخصوص صدر مجلس در مسجد است ، چيزى كه هست در صدر، ساير مجالس هم استعمال شده ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 27 جائى را هم كه شبيه به محراب مسجد است محراب خوانده اند. بنظر مى رسد اين احتمال از ساير احتمالات صحيح تر باشد، براى اينكه قرآن هم آن را در محراب معبدها استعمال كرده ، و فرمود: ((يعملون له ما يشاء من محاريب و تماثيل )) اين بود گفتار راغب . بعضى هم گفته اند كه كلمه ((محراب )) فقط در آيه مورد بحث ، به معناى آن محلى است در معبد كه اهل كتاب آن را مذبح مى گويند. و آن محل عبارت است از اطاق كوچكى در جلو در معبد ساخته شده و با نردبان بدانجا مى روند، نردبانى كه چند پله مختصر دارد و كسى كه در آن اطاق كوچك باشد از مردمى كه در معبدند پنهان است . مؤلف : اطاقهاى كوچك هم كه در اسلام رسم شده ، از مقصوره كليساى مسيحيان تقليد شده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ذكر محبوب و اثر آن ذكر، موجب زيادی معرفت، و زيادی معرفت، موجب زيادی محبت می گردد، تا مرحله فناء كه در اين صورت، خوف و ترس از نامطلوب در او نمی ماند. ✔️ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●«تـاوان دل ســوزاندن»●■ ■ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ■ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.... ■پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ■ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... ■●از بیانات آیت الله فاطمی نیا●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️علامه طباطبایی(ره) ▪️ولیّ خدا مقامش بالاتر از بقیه موجودات و مجرای فیض برای پایین‏ ترها می‏باشد و همه اشیاء در تحت اختیار و اراده او هستند و معجزات انبیا و کرامات اولیاء علیهم‏ السلام از قبیل نسوزاندن آتش، سخن گفتن سنگریزه، غرق نکردن دریا، شکافتن ماه، و جوشیدن چشمه از سنگ، انواعی از خشوع موجوات در برابر اولیای خدا می‏باشد. ✔️منبع:حکمت زلال.مبحث شماره ۲۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خواب و مکاشفه و مشاهده، هم خوب دارد و هم بد، گاهی هست و گاهی هم نیست؛ امّا معاینه همه‌اش خوب است و همیشگی و دائمی است، چون مال دل و جان و جانان است. در معاینه، صاحب‌خانه آمده و در دل ساکن شده است. ▪️مکاشفه و مشاهده گاهی هست، گاهی نیست؛ گاهی قشنگ است، گاهی زشت است. امّا معاینه همیشگی ‎است و تماماً قشنگ است. معاینه عین‌الیقین است. در حدیث اولواالالباب، حضرت صادق علیه السّلام فرمود: عَایَنَ رَبَّهُ فِی قَلبِهِ: پروردگارش را در دل خویش بالمعاینه دید. وقتی شخص به معاینه برسد، خدا وارد قلبش می‎شود و دیگر از آن بیرون نمی‎رود. حقّ‎الیقین بالاتر است و مخصوص انبیای مرسل است. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️کتاب عجل‌الله تعالی فرجه الشریف منتشر شد. ▪️مجموعه بیانات آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت ولی ‌عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف، همزمان با ایام سالگرد ارتحال ملکوتی آن فقیه عارف، منتشر شد. ▪️مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت با توجه به اهمیت ویژه موضوع مهدویت، بر آن شد کتابی با محوریت حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، برگرفته از گفتار و سیره فقیه عارف و معلم بزرگ اخلاق و عرفان، حضرت آیت‌الله‌ بهجت قدس‌سره منتشر سازد. ▪️این کتاب پس از تلاش فروان، با پشت‌سرگذاشتن مراحل گوناگونِ گردآوری و تنظیم، با عنوان «حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» به چاپ رسیده است. ▪️کتاب حاضر، حاوی عصاره‌ای از سیره و زندگانی عالمی بزرگ و عارفی پارسا و چکیده‌ای از نود سال تحصیل علم و جهاد اکبر و تثبیت اخلاص و نزول توفیق الهی است. ◾️عرضه شده در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، راهرو ۲۶، غرفه ۱۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
✔️هم اینک مراسم سالگرد ارتحال آیت الله بهجت رحمة الله در زادگاهش در شهر فومن در حال برگزاری است و سخنران جلسه هم آیت الله صمدی آملی حفظه الله می‌باشند. برای شادی روحش یک حمد و صلوات✋
☑️رَدُّالشّمس - ۱۵ شوّال ▪️رَدُّالشمس در زمان رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم ▪️رَدُّالشمس در بازگشت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام از جنگ نهروان