eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عادات، عبادات و مَلَکات ▪️با تکرار کردن کارهای خوب، حاصل می‎شود. ▪️عادت به منجر می‎شود. ▪️عبادت هم ایجاد می‎کند و بعد فاضله در فرد به وجود می‎آید و ... ☑️تعارضی بین دعا و مقام رضا وجود ندارد ... ۸۹/۰۴/۱۷ ☑️کنار دعاهایمان تبصره‌ای بگذاریم؛ ▪️الحاح و اصرار در دعا خوب است، امّا همیشه باید این تبصره در کنارش باشد. ۸۶/۰۹/۲۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️فتحعلی شاه دستی به ریش بلندش کشید و فریاد زد: این جنازه مال کیه؟ ▪️همه مردم جمع شده بودند تا ببینند جنازه ای که در اثر سیل از زیر خاک بیرون آمده بود برای چه کسی است. شاه به همه دستور می دهد كتیبه ای را که از بالای قبر بیرون زده بشویند و رویش را بخوانند: هذا المرقد العالم الكامل، المحدث، ثقة المحدثين صدوق الطايفه ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی ▪️مردم صلوات فرستادند و شاه، مأیوسانه گفت: فکر می کردیم امام زاده باشد». سید محمد که به شدت سر ذوق آمده بود به شاه گفت: «این جنازه مال کسی است که کم از امام زاده نیست والاحضرت!». ▪️شاه پرسید: «چطور؟ اینجا و میان این همه ابن ابن ابن نام حتى یک امام بزرگوار نیامده!». ▪️سید محمد گفت: «این جنازه است؛ اگر جهان اسلام و شیعه چهار عالم بزرگ داشته باشد، قطعاً یکیشان همین بزرگوار است». ▪️شاه گفت: «صدوق؟ چنین کسی را به خاطر نداریم». سید محمد جواب داد: عجیب نیست، عمر من و شما به درک زندگی این آقا قد نمی دهد». شاہ متعجب پرسید: مگر جنازه مال چند سال قبل است؟. سید گفت: نزدیک به هزار سال ☑️بخشی از کتاب «تن های هزارساله» ▪️کتاب «تن های هزارساله» داستان زندگانی شیخ صدوق است. روایتی از صدوق و پدرش که در سالهای پایانی غیبت صغری و سالهای ابتدایی غیبت کبری زندگی کردند و حوادث بسیاری را به چشم دیدند و رقم زدند. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️تو جنگ ایران و عراق، نزدیک پادگان پاوه یه استخر بود که زنان حزب کردستان میومدن اونجا آهنگ میزاشتن و میرقصیدن و یواشکی به سرباز‌های ایرانی میگفتن بیایید با ما باشین و جمهوری اسلامی بهتون هیچی نمیده :) ▪️چندتا سرباز گول دلبری و قشنگی این زن‌ها رو خوردن و همراهشون رفتن بعد از ۲۷ روز سرهای بریده شده این سرباز‌های جوون جلوی مسیر رفت و آمد سربازان دیگه انداخته شد تا روحیه سرباز‌های ایرانی ضعیف بشه ▪️بعد از چند هفته دوباره سر و کله زنان کنار استخر پیدا شد و با تماس افسر نگهبان با فرمانده گردان و گفتن موضوع، سه سرباز تعیین شدن تا همزمان با آرپیجی ‌به سمت زنانی که باعث کشته شدن سربازهای جوون‌ و ساده ایرانی شدند شلیک کنند و این قائله برای همیشه خوابید. ▪️این خاطره رو بابام‌ برامون تعریف کرد، این ماجرا بی‌شباهت به اتفاقات اخیر نیست :) ✔️پدرم یکی از اون سه سرباز بود @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️مولانا امام حسن عسکری سلام الله علیه خطاب به فرزندشان می‌فرمایند◾️ ▪️کَأَنَّكَ يَا بُنَيَّ بِتَأْيِيدِ نَصْرِ اللَّهِ وَ قَدْ آنَ وَ تَيْسِيرِ الْفَلجِ (الفرج) وَ... يَتَنَاظَمُ عَلَيْكَ تَنَاظُمَ الدُّرِّ فِي مَثَانِي الْعُقُودِ وَ تَصَافُقَ الْأَكُفِّ عَلَى جَنَبَاتِ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ تَلُوذُ بِفِنَائِكَ... فَعِنْدَهَا يَتَلَأْلَأُ صُبْحُ الْحَقِّ وَ يَنْجَلِي ظَلَامُ الْبَاطِلِ وَ يَقْصِمُ اللَّهُ بِكَ الطُّغْيَانَ وَ يُعِيدُ مَعَالِمَ الْإِيمَانِ ..یَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً وَ نَوَاشِطُ الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً  وَ تَنْشُرُ عَلَيْكَ أَغْصَانُ الْعِزِّ نَضْرَةً  تَسْتَقِرُّ بَوَانِي الْحَقِّ فِي قَرَارِهَا وَ تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا تَتَهَاطَلُ عَلَيْكَ سَحَائِبُ الظَّفَرِ فَتَخْنُقُ كُلَّ عَدُوٍّ وَ تَنْصُرُ كُلَّ وَلِيٍّ فَلَا يَبْقَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ جَبَّارٌ قَاسِطٌ وَ لَا جَاحِدٌ غَامِطٌ وَ لَا شَانِئُ مُبْغِضٌ وَ لَا مُعَانِدٌ كَاشِحٌ ... . ▪️فرزندم! گویا می‌بینم آن لحظه‌ای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرارسیده است... آن روز دوستانت مثل رشته‌ای از مروارید در دو سوی گردنبند، پیرامون تو صف کشیده‌اند و صدای دست‌ها را که در کنار حجرالاسود با تو بیعت می‌کنند می‌شنوم... آن هنگام است که صبح حقیقت بدمد و شب باطل به پایان می‌رسد و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم می‌شکند و راه و رسم ایمان را اعاده می‌کند... کودک در گهواره آرزو می‌کند که برخیزد و به نزد تو آید، وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند، دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش می‌افتد و شاخه‌های درخت عزّت، با تو خرّم و سرسبز می‌شود، پایه‌های حق در جایگاه خود مستقر می‌شوند و آنها که از دین گریخته‌اند به آشیانه خود باز می‌گردند، ابرهای پیروزی، سیل آسا بر تو ببارند، همۀ دشمنان هلاک و همۀ دوستان پیروز می‌شوند و در روى زمين هیچ جبّار ستمگر و هیچ منكر ناسپاس و هیچ دشمن كينه‏‌توز و هیچ معاند بدخواه باقى نماند... ◾️کمال‌ُالدّین، ج ۲، ص ۴۴۹◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش چهارم ● مراد از ايمان در جمله ((قال الحواريون نحن انصار اللّه
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم1⃣ ● راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است خواننده عزيز بعد از تذكر اين مطلب اگر در كلام عيسى (عليه السلام ) و دعوتى كه از آن جناب نقل شد دقت كند، كه فرمود: ((فاتقوا اللّه و اطيعون ، ان اللّه ربى و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم ...))، خواهد فهميد كه آن جناب نخست مردم را امر به تقوا كرده و پرهيز از خدا و اطاعت خودش و سپس دستور خود را تعليل كرده به اينكه : ((ان اللّه ربى و ربكم ))، يعنى علت اينكه گفتم از خدا بترسيد، اين است كه خدا پروردگار شما امت است و پروردگار رسولى است كه به سوى شما گسيل داشته ، پس واجب است كه از او پروا كنيد، به او ايمان آورده ، مرا با پيروى خود اطاعت كنيد و سخن كوتاه اينكه بر شما واجب است كه با تقواى خود و اطاعتتان از رسول و ايمان آوردن به دعوت او و پيروى از او خدا را بپرستيد، اين آن نكته اى است كه از اين كلام بر مى آيد و به همين جهت در تعليل نامبرده ، تقوا و اطاعت را خلاصه نموده ، و از آن تعبير به پرستش كرد و تنها منظورش از اين تعبير اين بوده كه ارتباط مسأله تقوا و اطاعت با خدا را روشن سازد، چون اين ارتباط به روشنى ارتباط عبادت با خدا نيست ، بعد از روشن ساختن اين ارتباط فرموده : اين عبادت تنها صراط مستقيم است و با اين جمله فهماند راه عبادت ، كوتاهترين راهى است كه سالكش را به سوى خداى سبحان مى برد و به حق تعالى منتهى مى سازد. آنگاه وقتى از مردم احساس كفر نمود و نشانه هاى ياس از ايمان عموم آنان برايش ظاهر گرديد، فرمود: ((من انصارى الى اللّه كيست كه مرا در پيمودن راه خدا يارى كند؟)) و با در نظر گرفتن روشنگريهاى قبليش معناى اين گفتارش چنين مى شود: كيست كه مرا در پيمودن صراط مستقيم و يا در عمل به دستوراتى كه قبلا دادم ، يعنى عبوديت خدا و يا تقوا و ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 322 اطاعت يارى كند؟ حواريين در پاسخش عين درخواست او را به زبان آورده و گفتند: ((نحن انصار اللّه مائيم انصار خدا)) و دنبال پاسخ جمله اى را گفتند كه به منزله تفسير آن است و آن اين است كه : ((آمنا باللّه و اشهد بانا مسلمون )) و منظورشان از اسلام ، تسليم خدا و رسول او شدن و اطاعت و پيروى كردن است و لذا وقتى همين حواريين پروردگار خود را از در تذلل و التجاء مخاطب قرار دادند و وعده اى را كه به عيسى داده بودند براى خداى تعالى بازگو نمودند، چنين گفتند: ((ربنا آمنا بما انزلت و اتبعنا الرسول ...)) و در اين گفتار خود به جاى اسلام اتباع رسول را آوردند، (كه از آن فهميده مى شود اسلام همان پيروى رسول است ((مترجم ))) و دامنه ايمان را هم توسعه داده ، گفتند: ((به تمامى آنچه نازل كرده اى ايمان آورديم )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم1⃣ ● راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است خوان
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم2⃣ ● راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است در نتيجه با اين عبارت فهماند كه به تمامى احكام و دستورات كه عيسى (عليه السلام ) آورده و به همه كتاب و حكمت و تورات و انجيلى كه خداى تعالى به وى تعليم داده ، ايمان آورده اند، و رسول را در آنها پيروى مى كنند. و اين بطورى كه ملاحظه مى فرمائيد اول درجه ايمان نيست بلكه از مصاديق اعلى درجه ايمان است . و در اين گفتار به صرف عرضه حال خود به پروردگارشان قناعت نكرده و عيسى (عليه السلام ) را بر اسلام و پيروى خود شاهد گرفتند، با اينكه مى توانستند بگويند: ((آمنا باللّه و انا مسلمون ))، به اين مقدار اكتفا ننموده ، گفتند: ((ربنا آمنا بما انزلت و اتبعنا الرسول ...))، پس كانه گفته اند: پروردگارا حال ما چنين حالى است و رسولت هم شاهد بر آن است . رَبَّنَا ءَامَنَّا بِمَا أَنزَلْت وَ اتَّبَعْنَا الرَّسولَ فَاكتُبْنَا مَعَ الشهِدِينَ اين آيه حكايت گفتار حواريين است و جا داشت بفرمايد: ((قالوا ربنا...))، ولى كلمه ((قالوا)) را از ظاهر كلام حذف كرد تا متن واقعه را نقل كند و اين خود يكى از اسلوبهاى كلامى قرآن كريم است كه بيانش ‍ در سابق گذشت . حواريين از پروردگار خود خواسته اند كه ايشان را جزء شاهدان بنويسد و اين تقاضاى خود را با حرف ((فا)) بر ايمان و اسلام خود تفريع كردند و هر دو را يعنى هم ايمان و هم اسلام را اساس تقاضاى خود قرار دادند، خواستند بطور ضمنى اين شهادت را داده باشند كه عيسى (، السلام ) هم وحى خداى را به ايشان رسانيد و هم خودش به آن عمل كرد، براى اينكه وقتى ايمان آوردنشان صادق است كه رسول رسالت خود را به درستى تبليغ كرده ، هم به زبان آن را بيان كرده باشد و هم به عمل ، هم معالم دين را به مردم رسانده باشد و هم خودش به آنها عمل كرده باشد، پس اگر شهادت مى دهند بر اينكه عيسى (عليه السلام ) تبليغ رسالت خود كرده ، معنايش اين است كه ما معارف دين را به وسيله تعليم آن جناب آموخته ايم و با عمل آن جناب و پيروى ما از عمل او به آن معارف عمل هم كرده ايم و اگر رسول از آنچه مردم را بدان مى خواند تخطى و تعدى كرده باشد، مردم نمى توانند شهادت دهند به اينكه بدانچه خدا نازل كرده ، ايمان آورده و رساننده آن را پيروى كرده اند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 323 و ظاهرا اين شهادت همان حقيقتى است كه آيه شريفه : ((فلنسئلن الذين ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين ))، به آن اشاره كرده كه همان شهادت بر تبليغ است و اما آيه شريفه : ((و اذا سمعوا ما انزل الى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق ، يقولون ربنا آمنا فاكتبنا مع الشاهدين ))، مربوط به شهادت بر حقانيت رسالت رسول است نه شهادت بر اينكه رسول رسالت خود را تبليغ كرده (و خدا داناتر است ). و چه بسا بشود از اينجاى سخنشان ، بعد از استشهاد رسول بر اسلام خود، كه گفتند: ((فاكتبنا مع الشاهدين )) استفاده كرد: درخواستشان اين بوده كه خداى تعالى ايشان را جزء گواهان و شهداى اعمال قرار دهد و ما درباره گواهان اعمال در ذيل آيه : ((ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امه مسلمه لك ، و ارنا مناسكنا)) كه حكايت دعاى ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام ) است بحث مفصلى ايراد نموديم ، خواننده عزيز به تفسير آن آيه مراجعه كند. وَ مَكرُوا وَ مَكرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيرُ الْمَكِرِينَ منظور از ((مكر كنندگان )) بنى اسرائيل هستند كه عليه عيسى (عليه السلام ) توطئه كردند، توطئه اى كه جمله ((فلما احس عيسى منهم الكفر...)) به آن اشاره دارد و ما در ذيل آيه : ((و ما يضل به الا الفاسقين ))، در معناى مكرى كه به خدا نسبت داده شده بحث كرديم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ در انتهای قواعد توحید گوید: ▪️تمامی علوم در ما موجودند لیکن به علت وجود حجاب‌هایی که مانع ظهور آنها هستند آن علوم ظاهر نشوند. ▪️مخفی نماند که ظهور آنها گاهی به واسطه حرکات لطیف فکری روحانی و بعد از مسلط نمودن قوه قدسیّه بر دو قوه وهمیه و متخیله ‌و سایر قوای جسمانی و با تهذیب اخلاق و آراستن نفس به اخلاق حسنه میسّر است ▪️و گاهی به واسطه تسکین متخیّله و متوهمه و لجام زدن به آن‌دو و بازداشتن‌شان از حرکات مضطرب و مشوش، و بعد از تسخیر قوای جسمانی با تزکیه و تصفیه است. ▪️و هردو طریق نزد اکثر محققان و صاحب‌نظران و اصحاب مجاهده حق است. ◾️ (رساله لقاء الله، ص۲۰۸)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، با عجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و به خیال اینکه استاد آنها را به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آنها فکر کرد. هیچ یک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت. سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا آنها را به عنوان دو نمونه از مسائل غیرقابل حل ریاضی داده بود. ▪️اگر این دانشجو این موضوع را می‌دانست احتمالاً آنرا حل نمی‌کرد ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیرقابل حل است، فکر می‌کرد باید حتماً آن مسأله را حل کند و سرانجام راهی برای حل مسأله یافت. ▪️حل نشدن بیشتر مشکلات زندگی ما به افکار خودمون بر می‌گردد.
متصل چون شد دلت با آن عدن هین بگو مهراس از خالی شدن امر "قل" زین آمدش کای راستین کم نخواهد شد بگو دریاست این (مثنوی معنوی، دفتر پنجم) @mohamad_hosein_tabatabaei