یه متن حال خوب کن هست که نویسندشو نمیشناسم اما بنظرم باید هر هفته و حتی گاهی که حالمون خوب نیست، بخونیم و لذت ببریم.
تقدیم با احترام👇
من مذهبی ها را خیلی دوست دارم
زمان و مکان را یک عنصر زنده میدانند
و باهاش روابط دارند.
برایشان فرق میکند الآن
رجب است یا جمادی الاول
رمضان است یا محرم ...
یا برایشان فرق میکند الآن کجای ماه است ؟
جمعه است که باید دعای سمات بخوانند
یا یک روز دیگر ...
مکان هم برایشان همین طور است.
مثلا مادر من، شمال و جنوب و شرق و غرب اش
با رو به قبله و پشت به قبله و
رو به امام رضا و پشت به امام رضا معلوم میشود.
فرق مسجد و خانه و حرم و صحن را میفهمد.
زمان ومکان برایش زنده است.
آن قدر زنده که می تواند خدا را به حق
این وقت ساعت یا به حق این ماه عزیز
یا این جای عزیز قسم بدهد.
حسرت میخورم بهشان که دنیایشان
این قدر معنیدار است.
مرده و یک رنگ و جامد نیست ...
زندگی کردن توی دنیایی که پر از نشانه
و راز است ، لابد خیلی کیف دارد.
دست کم کم اش اینکه هیجانانگیزتر از
نفسکشیدن در یک دنیای صامت بیجان
و بیرنگ است که مثل یک چهارچوب
بیرون تو ایستاده و ربطی به تو ندارد.
خوش به حال مذهبی ها ...
@mohamadrezahadadpour
✅ بیش از چهار صفحه a4 نوشته بودم اما بازم اونجوری نشد که دلم میخواست.
اما جمله ی آخرش شد همون چیزی که میخواستم در طول اون یک ساعت بگم:
هرچی #عجیب تر باشی تنها تری.
هرچی #ساده تر، تنها تر تر!
@mohamadrezahadadpour
💠 امروز سخنران مجلس ترحیم نیومده بود و صاب مجلس که خیلی برام عزیز بود، گفت آبرومون بخر و یه چند دقیقه سخنرانی کن.
خلاصه صحبت فی البداهه امروزم این بود:👇
بدیهایی که دیگران به ما میکنند نه ناشی از بدذاتی یا بدنیتی آنان، که حاصل رنجیست درونی.
رنجی که منشاء آن نقصان در آگاهی و شناخت (بهویژه خودشناسی) فرد است و بیش از هرکس خود او را عذاب میدهد.
پس خدا روح آنان را زودتر شاد کند تا ارواح کسانی که از دنیا رفته اند. (همه گفتند الهی آمین☺️)
@mohamadrezahadadpour
سلام و صبحتون بخیر
از اول صبح تو فکر یه پست برای شما بودم اما بنظرم رسید خدمتتون فقط عرض کنم که:
سفره محرم و صفر را دارن جمع میکنن
گر گدا کاهل بود
تقصیر صاحب خانه چیست؟
لطفا استفاده کنید و از مجالس ائمه اطهار در این سه شب پایانی لذت ببرید.
همین🌹
تا نقاب از چهره ی زهراییش رد می شود
لاجرم خورشید در کارش مردد می شود
هر کجا ساکن شود او خشت خشتش قبله است
گر حسن مقصود باشد خانه مقصد می شود
در شجاعت،در نجابت،در کرامت ذات او
اجتماع حیدر و زهرا و احمد می شود
کوری چشمان کفار حسود یثربی
بعد از او دنیا پر از نسل محمد می شود
چون یداللهی که شد آیینه حق در زمین
روی او ایزد نمای “دست ایزد” می شود
حُسن همراه حسن شد عزتش شدت گرفت
ضرب شد حرفی اگر در خود مشدّد می شود
هر که آمد دست پر برگشت بی چون و چرا
شایدِ سائل درِ این خانه باید می شود
“گر گدا کاهل بود” آقا پی او می رود
احتمال نا امیدی گدا رد می شود
در توازن نیست باهم کوه و کاه، اینجا ولی
بارها ثابت شده آقا بخواهد می شود
می رسد روزی که پیمانکار صحن مجتبی
آستان قدس شاهنشاه مشهد می شود
علی اکبر نازک کار
@mohamadrezahadadpour