eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
88.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
675 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت نهم» دو سه روزی گذشت ... بچه ها به کار سوار شده بودن که تصمیم گرفتیم متمرکز کار کنیم... البته من نقش خاصی در این باره نداشتم و با امکاناتی که داشتیم میتونستیم حتی کلا غیر متمرکز باشیم ... عمار اومد اطاقم و بهم گفت: «سعید و مجید میگن ما میخوایم با محمد کار کنیم و دوس داریم نزدیکش باشیم ... اگر فایل ها را همین جا تعریف کنیم و با هم باشیم ایرادی داره؟!» گفتم: «اونا محبت دارن اما دوس ندارم خیلی تو چشم باشیم ... دوس دارم حضور فیریکیمون در کنار هم را به حداقل برسونیم تا حساسیت کمتری ایجاد بشه ...» عمار گفت: «درسته ... اما بچه ها دوس دارن با خودت مستقیم و چهره به چهره کار کنن ... اگه صلاح میدونی بگم بمونن... خوشحالشون کن!» گفتم: «باشه ... شاید خیر باشه که پیش خودم باشن...» که البته هم خیر بود و هم شر! حالا خودتون میخونین و میفهمین چرا؟ عمار هم خوشحال رفت بیرون و قرار شد بیان پیش خودمون! خب... اولین جلسه را گرفتیم و قرار شد یه کم عملیاتی تر وارد پروژه بشیم ... از اینکه تا آخر این مستند داستانی نمیتونم دقیقا از پروژه پرده برداری کنم و خیلی رک و راحت صحبت کنم و باید خودتون به نتیجش برسین، پیشاپیش عذرخواهی میکنم! اولش با قرآن شروع کردیم ... با صدای محزون عمار ... تا حالا صد بار بهش گفتم که کاش صدای منم مثل صدای تو بود ... از وقتی خانم اولش (مامان مژگان) از دنیا رفت، حزن و سوز صداش هم بیشتر از قبل شده ... مخصوصا وقتی این آیه را میخوند و حال به حالی میشدم، احساس میکردم نباید روی هیچ چیم حساب کنم... باید بیشتر تو کارام دقت کنم: «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ...» اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست. ینی حواست باشه ... اگر گفتی الف، باید تا تهش بری ... فکر نکن خیلی شاخ هستی و کسی حریفت نمیشه و میتونی زیر و رو کشی کنی ... اگه پاتو کج گذاشتی، راه و هدف و دوستات و خلاصه همه چیت کج و معوج میشه! شیطون منتظره ببینه یَخِت چطوری و در چند درجه آب میشه ... بعدش هم گام به گام ... بگذریم ... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour طرح را توضیح دادم: «ببینین رفقا ... ما سه تا کار عمده را فقط در 48 ساعت اولیه باید انجام بدیم تا بتونیم خودمونو پیدا کنیم ... اگه نشه، نمیتونیم از سر خط ها و سر پنجه ها عبور کنیم ... ✔️ اون سه تا کار اینه: اول) کثرت یابی واژگان دوم) تشخیص خط و ربط ها سوم) کشف موقعیت مکانی و زمانی افراد خب ... آقا سعید تو باید واژه یابی کنی و کثرت و مقادیرش را واسمون ارزیابی کنی ... آقا مجید شما هم خط و ربطش بین کانال ها و سوپرگروه های ضد انقلاب را بررسی کن ... عمار هم شماره و موقعیت و شرح حال افراد ... تا اینجاش سوالی نیست؟» یه نگاه به هم کردن و گفتن: «نه ... بسم الله ...» گفتم: «سعید جان! تا امشب روی این واژگان کار کن. البته وحی مُنزل نیست و میتونی اگه سر راهت به واژه مهمی پی بردی، درج دستور کنی: تهدید – سندیکال – صنف – صنفی – شورش – اغتشاش – اعتراض – معترض - خیابان – خیابون – کوچه - تجمع – مال باخته – ری استارت – آتش – سوزاندن – توحش – مسجد – حسینیه – نظامی – سپاه - پاسدار – سپاهی – آخوند – رهبر – مقام رهبری – مقام عظمی - سید علی – انتصابی – قاچاق – قاچاقچی – مال مردم – حق الناس – منقلی - بیت المال – دوره – شعار – ایران – انقلاب – نظام – نظام آخوندی – مشت – مشت گره کرده – لاریجانی – لاریجانی ها – محمود – احمدی نژاد - روحانی – حسن روحانی – کلید – قفل – قفل و کلید – اصلاحات – خاتمی – سید محمد – رهبر اصلاحات – و ...» حدود 100 تا کلمه! سعید که داشت نگاه به لیست میکرد، حرفی زد که خیلی خوشم اومد ... مشخص بود این کاره است ... گفت: «قربان! به نظرم با توجه به شرایط کنونی، حالا اگر درست فهمده باشم، حدود هفت یا هشت تاش فراوانی بیشتری داشته باشه! درسته؟» گفتم: «درسته ... روش کار کن!» گفت: «اگه قرار باشه این کار را من انجام بدم و از نرم افزارها و موتورهای خودمون استفاده نکنم، ینی کار دستی انجام بدم، بنظرم نمیشه غلبه و کثرت همش درآورد! اجازه بدید با آقا مجید از کار کانالها و کدهای داخلیشون شروع کنیم!» گفتم: «نظر خودمم همینه! میخواستم اگه متوجه این مسئله نشدی، اینقدر بهت نگم تا بالاخره خودت خسته بشی و یاد بگیری! اما لطفا انقباضی عمل نکنید. قرار نیست در این مراحل، کسی دستگیر بشه و کانالی تعطیل بشه! اتفاقا ما به ادامه حیات و فعالیت اونا تا حدی نیاز داریم.»
عمار گفت: «بالاخره میدونیم که حتی اگه دستگیری ها عمده و سیلی باشه، بالاخره از بین نمیرن. پس نباید از جلوی چشم خودمونم دورشون کنیم. فتا کارشو بلده. ما هم کار خودمونو میکنیم.» من یه نفس عمیق کشیدم و گفتم: «فقط دعا کنید دولت و عواملش تصمیم به فیلترینگ و قطع شبکه نگیرن. حداقل در این شرایط، تنها راه نجات و پروندن سوژه های ما در این مرحله، فیلترینگ و قطع شبکه است. واسه مراحل بعدیش نقشه داریم اما فعلا راهمون همینه که گفتم.» ادامه دارد... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour
🔷 برنامه عصر سه شنبه ان شائالله ✅ تهران ، دانشگاه علامه 🔷 ساعت ۱۳:۳۰ 👈 موضوع: تحلبل رفتار و منطق دختران خیابان انقلاب
🔷 برنامه عصر سه شنبه ان شائالله ✅ تهران ، دانشگاه علامه 🔷 ساعت ۱۳:۳۰ 👈 موضوع: تحلبل رفتار و منطق دختران خیابان انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوبی؟
ببخشید دو سه روز نبودم. به معنای حقیقی کلمه، درگیر بودم. در حال تصمیمات جدی هستم که خیلی خیلی محتاج دعام. لطفا فراموشم نکنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت دهم» همینطوری که من داشتم با مجید حرف میزدم، سعید پاشد و رفت سراغ نرم افزاراش و مشغول شد ... از گوشه چشمم حواسم بهش بود... دیدم عینکشو زد و شروع به وارد کردن واژگان و محاسبه تقریبی فراوانی و... کرد. به مجید گفتم: «ببین داداش! ما الان چیزی حدود 90 تا گروه فعال فکری با انگیزه سیاسی در ایران داریم ...» انگشتشو آورد بالا و به نشان اجازه گفت: «جسارتا این آمار به روز نیست!» گفتم: «پس چند تا؟» گفت: «93 تا ... البته ثبت و ضبط شده هاش این تعدادن ... دیگه شما که ماشالله اوستای کاری ... ینی چند نفری که جدیدا دستگیر شدن ... حدودا سه چهار ماه اخیر ... اعترافاتاشون شکل بقیه نبود و بو بردن که گروه های جدیدتری هم وارد میدان شدن ...» گفتم: «ببین مجید جان! من دقیقا همینا را میخوام ... میخوام که تا وقتی با من کار میکنی ... و اصلا تا همیشه خدمتت ... مطالعاتت و تحقیقاتت را رها نکنی ... نگا به من نکن که یه سر هستم و هزار سودا ... تو کار خودتو بکن ... از بزرگترین خطاهای ما اینه که وقتی به یه جایگاه و مرحله کاری مشخص مخصوصا مناصب نظامی و امنیتی تو زندگی حرفه ایمون میرسیم، درس و مطالعات و تحقیقاتمون تموم میشه و میشیم یه آدم دیگه ... خب ... بگذریم ... ازت میخوام که تا غروب نشده یه چیزی ... سر نخی ... حداقل حدس قوی ... چیزی برام گزارش بدی!» گفت: «تا غروب که خیلی فرصتم محدود میشه اما خب بستگی به کار سعید داره دیگه ...» سه تا مون نگاه به سعید کردیم ... دیدیم ابدا نگا به کیبوردش نمیکنه اما ماشالله مثل مسلسل داره تایپ میکنه و یه چیزی هم زیر زبون با خودش میگه ... گرم صحبت بودیم که عمار رفت سراغ سیستمش ... من با مجید کارم تقریبا تموم بود و منتظر نتایج سعید بودیم که عمار با چهار پنج برگه پیرینت شد اومد ... گفت: «حاجی یه نگا به اینا بنداز! اینا همین حالا از هسته خبری اومد. شماره پیگیر و ادامه داره ... ینی تهش نیست و ادامه داره ...» برگه ها را ازش گرفتم ... گفتم: «چیه؟ چ خبره؟» ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour دیدم ... بسیار اسفبار بود ... صفحه اولش آمار از شرکت ها و کارخانه ها وجاهایی بود که با کمبود نقدینگی و عدم حمایت و ... مواجه شده بودن و هر لحظه مشکلاتشون در حال افزایش بود... صفحه دومش هم اسامی همون شرکت ها و کارخانه ها و اماکن صفحه قبل بود اما ... خلاصه وضعیتی از اعتراضات و نارضایتی های مردمی و بعلاوه آمار تجمعات اون اماکن هم به پیوست داشت... صحبت کردن درباره آمار دقیقش از مسائل طبقه بندی هست که نمیشه اینجا واضح گفت و دربارش حرف زد اما همین بس که بدونید وضعیت از اون چیزی که اعلام میشد خیلی دردناکتر بود. به ذهنم رسید برای اینکه چشم انداز بهتری نسبت به اوضاع و احوال پیش رو داشته باشم، با یکی از بچه های کارشناسمون در زمینه «امنیت اقتصادی» صحبت کنم. (رشته امنیت اقتصادی از زیرمجموعه های کنکور ریاضی در انتخاب رشته کنکور سراسری است. طبق دفترچه انتخاب رشته کنکور سراسری ، پذیرش در رشته امنیت اقتصادی در دانشگاه های دولتی روزانه صورت می گیرد. رشته ی امنیت اقتصادی یک از رشته های ارائه شده توسط دانشکده اطلاعات که وابسته به وزارت اطلاعات است ، می باشد . دانشجویان از میان آقایان واجد شرایط انتخاب می شوند و پس از پایان دوره تحصیلی کارشناسی ، در صورت احراز صلاحیت علمی و گزینشی ، به استخدام وزارت اطلاعات در خواهند آمد. ) نکات خوبی مطرح شد اما چون فرصتمون محدوده و نمیخوام صفحه پُرکن بنویسم، فقط به یک نکته اش اشاره میکنم و رد میشم. میگفت: پولدار شدن یک فرد نباید موجب ضرر به جامعه یا دولت شود. اگر قراره به رفاه برسیم، همه باید به حداقلی از رفاه برسیم و این مساله نباید موجب ضرر رساندن به دیگران شود. و یا مثلا کسی که یک کیلو هروئین یا شیشه را از پاکستان وارد می کنه و به فروش می رسونه، به درآمد می رسه و احتمالا در کوتاه مدت مرفه میشه. اما وقتی رفاه یک فرد یا یک خانواده، به قیمت تباهی صدها خانواده منتهی میشه، تضاد اتفاق می افتد و این تضاد، به تنش و ناامنی منجر میشه. پس می توان گفت اگرچه توسعه و رشد اقتصادی به طور کلی با امنیت ارتباط دارند، اما تنها توسعه ای باعث تحکیم امنیت می شود که سودِ یک طرف، به زیان طرف دیگر نباشد و به عبارتی معادله برد - برد حاکم شود. به نظر می رسد یکی از مشکلات کنونی جامعه ما این است که طی برخی ادوار، توسعه اقتصادی متوازن صورت نگرفته و فاصله طبقاتی شدیدی ایجاد شده و در بحث خصوصی سازی، اجرای اصل 44 قانون اساسی، واردات کالا با ارز مبادله ای و... توسعه اقتصادی به نفع عده ای خاص و به ضرر اکثریت انجام شده.
خب دیگه خودتون حسابش کنین که این ضرر 96 درصدی و سود چهار درصدی، چقدر میتونه منجر به این کلید واژگان بشه و یه جامعه را به تدریج بترکونه: بی عدالتی، ظلم، نارضایتی، اعتراض، شورش و... ادامه دارد... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour